یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۳
توجه به مكتوبات حوزه رسانه ضروري است

دومين‌ همايش «فلسفه رسانه» با حضور استادان و نويسندگان حوزه ارتباطات، رسانه و فلسفه برگزار شد. كارشناسان اين نشست بر لزوم توجه به مكتوبات حوزه رسانه و فلسفه و ايجاد رشته‌اي دانشگاهي با اين عنوان تاكيد كردند._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) اين همايش، صبح امروز يكشنبه 14 اسفند، در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار شد. اميررضا سپنجي، محمد اخگري و غلامرضا آذري از نويسندگان و كارشناسان رسانه، در بخش نخست اين همايش سخنراني كردند.

در ابتدا دكتر اميررضا سپنجي با ابراز اميدواري از اين كه مباحث اين همايش با طرح موضوعات مختلف فكري بتواند به جهت‌گيري فلسفه رسانه منجر شود، از تدوين اين مباحث در قالب يك كتاب چهار جلدي خبر داد و گفت: بخشي از اين اثر به موضوع اخلاق رسانه‌اي خواهد پرداخت كه در اين بخش مي‌كوشيم از انديشمندان فعال در حوزه اخلاق رسانه‌اي بهره‌‌ بگيريم.

وي افزود: سال آينده با گسترش پژوهش در زمينه فلسفه رسانه، مكتوبات اين حوزه توسعه مي‌يابند و با برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده در سال آينده دست‌كم هر دو هفته يك‌بار شاهد برگزاري اين نشست‌ها براي توسعه رشته فلسفه رسانه خواهيم بود.

سپس دكتر غلامرضا آذري در سخناني به اهميت ايجاد رشته فلسفه رسانه پرداخت و گفت: اين رشته از جمله رشته‌هايي است كه جاي آن در دانشگاه‌هاي كشورمان خالي است.

وي افزود: اكنون در دانشگاه‌ها واحد‌هاي درسي مانند نظريه‌هاي ارتباطات و تاريخ ارتباطات را تنها در حد چند واحد مستقل و ارايه يك درس داريم اما ارايه اين دروس در قالب واحد‌‌ها نمي‌تواند دانشجويان را به تاليف اثر تحقيقي يا يك اثر تاليفي مناسب رهنمون كند.

آذري با بيان اين‌كه در حوزه ارتباطات نمي‌توان تاليف را مستقل از ترجمه دانست گفت: در حقيقت تاليف‌هاي حوزه ارتباطات امتزاجي ‌است بين تاليف و ترجمه و تلفيق اين دو حوزه با يكديگر تجربه دانشگاهي و سلايق متفاوت در اين عرصه را مي‌طلبد.

استاد ارتباطات دانشگاه آزاد سپس به ارايه مقاله‌اي با موضوع «بررسي مكاتب انديشه‌هاي ارتباطي» پرداخت و گفت: مكاتب حوزه ارتباطات و رسانه طيف‌هاي گوناگوني را دربر مي‌گيرند.

وي از «هو دالزي دانكن» به عنوان يكي از مصلحان يا دلسوزان رسانه‌اي در جهان ياد كرد و افزود: او مصلح رسانه‌اي است، زيرا اساسا با يك‌نواختي پيام و اين‌‌كه پيام يا برنامه‌اي صرفا توليد شود، مخالفت مي‌كرد و تاكيد داشت كه در جاي جاي يك پيام يا برنامه‌ رسانه‌اي بايد به سهم مخاطب توجه شود.

آذري سپس به بيان يكي از مهم‌ترين ديدگاه‌هاي «هو دالزي دانكن» پرداخت و گفت: او در مقاله‌اي با عنوان «جست‌وجويي براي نظريه اجتماعي ارتباطات در جامعه‌شناسي آمريكا» كه در سال 1976 نوشته شد و پايه بسياري از مباحث انتقادي دهه‌هاي پس از خود قرار گرفت، مي‌گويد: «علم ارتباطات و ريشه‌هاي تاريخي پژوهش‌هاي آن بي‌ترديد مرهون تلاش‌هاي مكتب شيكاگو و اعضاي آن است.»

وي افزود: دانكن مفاهيمي مثل طبقه، ساختار اجتماعي، رفتار طبقه‌اي، جامعه، هدف و روش را به‌ عنوان ابزار شناخت يك مكتب مطرح مي‌كند. اگر بخواهيم مكتبي را به ‌خوبي بشناسيم بايد به مواردي مانند حضور انديشمندان در يك مكان جغرافيايي، همراهي انديشمندان دگرانديش، برنامه‌ريزي‌هاي مدون براي پيشبرد كار‌هاي مكتب، وجود چند نحله روشي به شرط تاييد نقد و تفسير مطلوب آن، ابداع روش‌شناسي‌هاي نظام‌مند براي توصيف دقيق پديده‌ها، ايجاد مجله‌ها يا نشريه‌هاي علمي‌ و پژوهشي، توليد ادبيات نظري متقن براي توسعه آن حوزه علمي و همچنين ارايه روش‌هاي پژوهشي علمي و عملي براي كاربرد آن علم در امور روزمره توجه كنيم.

استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي ادامه داد: مكتب شيكاگو در جامعه علمي ما بيشتر به عنوان مكتبي جامعه‌شناسانه مورد توجه قرار گرفته است تا مكتبي ارتباطاتي در حالي كه اين مكتب در بسياري از رشته‌ها سهم مهمي‌ داشت كه يكي از آنها رشته ارتباطات است.

وي سپس به بيان مزايا و معايب 12 مكتب شيكاگو، فرانكفورت، پائولو‌آلتو، بيرمنگام، ژنو، آيووا، گشتالت، وين، تورنتو، كلمبيا، ييل‌كار هاولند و روسيه پرداخت وگفت: اين مكاتب 12 فصل كتابي را شكل خواهند داد كه براي شناختن بيشتر اين مكاتب تاليف خواهم كرد.

آذري اساس كار اين مكاتب علمي، ‌تحليلي و انتقادي را شناخت هرچه بيشتر ارتباطات در طول زمان عنوان كرد و گفت: موفقيت‌ها و ناكامي‌هاي اين مكاتب به طيف مطالعات و پژوهش‌هايي بستگي ‌دارد كه بايد در اين حوزه‌ها انجام شوند.

وي از استادان دانشگاه خواست كه زمينه‌هاي كار‌هاي پژوهشي را به سمت شناخت بيشتر اين مكاتب پيش ببرند و افزود: اكنون كتاب «روند تكوين مكاتب و انديشه‌ها در تاريخ ارتباطات جمعي» را در دست تاليف دارم كه به بررسي و ارزيابي اين مكاتب مي‌پردازد. معتقدم كه پيش از آن‌كه نظريه‌هاي ارتباطات را بررسي كنيم بايد روند تكوين مكاتب را مورد مطالعه قرار دهيم.

آذري درباره آسيب‌هايي كه مي‌توانند سبب نشناختن مكاتب شوند گفت: وقتي زمينه‌هاي مكاتب به‌ خوبي براي دانشجويان مطرح نشوند، آن‌ها حتي در انتخاب نظريه براي پايان‌نامه‌هايشان با مشكل روبه‌رو مي‌شوند و در نتيجه پايان‌نامه با رويكردي غيرعلمي و صرفا سليقه‌اي تدوين خواهد شد.

وي از ارتباطات به عنوان رشته‌اي ياد كرد كه‌ هم به ‌عنوان يك حوزه و هم به‌ عنوان يك رشته در سطح دنيا مطرح است و اقدام پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي را در برگزاري اين نشست‌ها ستودني دانست و افزود: اين نشست‌ها زمينه را براي براي برداشتن‌ گام‌هاي جدي‌تر در اين حوزه تسهيل خواهند كرد.

سپس دكتر محمد اخگري به تشريح مقاله خود با موضوع «رازورزي در فضاي سايبر» پرداخت و گفت در حوزه فلسفه رسانه با نگرش‌هاي مختلفي روبه‌رو‌ييم كه هر يك از آن‌ها ابعاد فلسفي رسانه را مورد بررسي قرار داده‌اند. من به مباحثي در زمينه عرفان و مدرنيته علاقه‌مند شدم كه دانشمندان دانشگاه «زيگن آلمان» به آن پرداخته‌ بودند. اين پژوهش‌ها از عرفان در فضاي سايبر سخن مي‌‌‌گويند.

وي افزود: نگاه عرفاني به فضاي سايبر با ديدي عاميانه و از دريچه عرفان‌هاي كاذب به موضوع عرفان نمي‌نگرد، بلكه منظور اين است كه در فضاي سايبر و رسانه‌هاي نو چه معرفت عرفاني و چه نگاه رازورزانه‌اي مي‌توانيم نسبت به رسانه سايبري داشته باشيم؟

مترجم كتاب «ادبیات فولکلور ایران» افزود: در انديشه اسلامي ‌هم عرفان در كنار فلسفه ديده مي‌شود و مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

نويسنده كتاب «فلسفه رسانه چيست؟» گفت: رسانه‌هاي نو با انقلاب ديجيتال و عصر شبكه پديد آمده‌اند. با گسترش وسايل ارتباط جمعي و ماهواره‌ها و به ويژه پيدايش شبكه جهاني اينترنت و پيدايش رسانه‌هاي ديجييتال، سپهر رسانه‌اي نسبت به گذشته كاملا دگرگون شد. در سپهر رسانه‌اي الكترونيك، ارتباط تنها يك‌‌سويه بود اما رسانه‌هاي ديجيتال، فضاي ارتباط دوسويه و تعاملي را فراهم كردند.

اخگري با بيان تفاوت‌ انقلاب‌هاي ديجيتال و صنعتي گفت: تفاوت انقلاب ديجيتال با انقلاب صنعتي تكثير شيء در انقلاب صنعتي و تكثير كار در انقلاب ديجييتال است. به اين مفهوم كه برنامه يا كاري كه در فضاي سايبر نوشته مي‌شود، قابليت تكثير بي‌نهايت مي‌يابد و اين مزيت انقلاب ديجيتال و عصر شبكه‌ است‌‌.

وي سپس به همانندسازي نماد‌هاي زندگي بشري در فضاي سايبر پرداخت و گفت: انديشمنداني مانند «بودريار» معتقدند كه در اين نوع رسانه‌ها واقعيت با نماد‌هايي از واقعيت جايگزين مي‌شود و فهم و تشخيص ميان واقعيت و نماد از ميان مي‌رود و همين امر شناخت واقعيت را دشوار مي‌كند.

اخگري افزود: اينترنت به عنوان يك رسانه با جهاني بودنش واقعيت زمان و مكان را از بين مي‌برد. ما در اين فضا، با نوعي زمان بي‌زمان و مكان بي‌مكان روبه‌رو هستيم. مفهوم انقباض زمان و مكان را هايدگر به خوبي توضيح داد مبني بر اين‌كه تكنولوژي حتي نحوه رشد گياه را به ما نشان مي‌دهد. امروز هر انساني مي‌تواند يك واقعيت مجازي را از راه «وب» و «0 و 1» و «بيت‌ها» از خود بسازد.

وي ويژگي مهم ديگر اينترنت را تعاملي بودن آن دانست و گفت: فضاي رسانه‌اي مي‌تواند در عين گيرنده بودن، قابليت فرستندگي ‌هم داشته باشد. برخي از فلاسفه از اين پديده به ‌عنوان «هستي ديجيتال» ياد مي‌كنند كه وضعيت نگاه ما را نسبت به رسانه تغيير داد. در اين نگاه دنياي «بيت» جايگزين دنياي اتم شد كه دو دستاورد مهم داشت نخست آن‌كه بيت همه ‌چيز را سبك مي‌كند چون وزن ندارد و دوم آن‌كه نظام ارزش و مقياس را در جامعه تغيير مي‌دهد چون قيمت ندارد.

نويسنده كتاب «ژورناليسم راديويي» افزود: در اين دنيا اطلاعات، به داده‌هاي ديجيتال يا ديتا تبديل شده‌اند كه از طريق صوت و تصوير قابل استفاده‌اند.

وي سپس به طرح اين سوال پرداخت كه آيا داده به‌ عنوان يك شخص مي‌تواند مطرح شود يا خير؟ و در پاسخ گفت: بر‌خي معتقدند ديتا سه ويژگي مهم خرد، خودآگاهي و وجدان را دارد. پس چرا آن‌ها را به ‌عنوان موجودي داراي فهم در نظر نگيريم؟ داده يا ديتا داراي نوعي از توانمندي است كه مي‌تواند بياموزد، بفهمد و با وضعيت‌هاي تازه ارتباط برقرار كند.

اخگري گفت: برخي از اين وضعيت جديد به عنوان تكامل فرابيولوژيك ياد مي‌كنند و مي‌گويند كه تكامل بيولوژيك انسان به پايان رسيده و انسان در حال گذار از دوره تكامل فرابيولوژيك است.

وي افزود: مجموعه‌اي از اين انديشه‌ها به «عرفان سايبري» منجر شده است كه برخي از عناصر عرفاني مثل وحدت، حركت و رستاخيز را همانند‌سازي و در فضاي سايبري بررسي كرده‌اند و معتقدند كه مي‌توان كل اين اطلاعات را منسوب به فردي دانست كه آن را برنامه‌ريزي مي‌كند و به آن جهت مي‌دهد. بر اين مبنا ديتا در بستر اينترنت هيچ‌گاه از بين نمي‌رود بلكه از شكلي به شكل ديگر تغيير مي‌كند.

اخگري ادامه ‌داد: برخي مفاهيم مانند اين كه «هيچ عملي در هستي از بين نمي‌رود و اثرش به جا مي‌ماند» كه درك آن براي ما دشوار بود را امروزه سايبر به خوبي حل كرده و آن را در قالب فضاي ديجيتال به ما نشان داده است.

وي با بيان اين‌ كه نبايد درباره رسانه‌هاي نو صرفا از رسانه‌هاي غربي بهره گرفت و مي‌توان با نگرش‌هاي فلسفي و حكمت‌هاي ايراني اسلامي نيز براي اين كار استفاده كرد گقت: بررسي اين‌كه داشته‌هاي ما در اين حوزه چه بوده‌اند و چگونه مي‌توان پديده‌هاي جديد مثل فلسفه رسانه را از اين راه كاويد، مي‌تواند به توسعه فلسفه اسلامي و ايراني در اين زمينه كمك كند. به هر حال بخشي از عرفان هم تخيل است و بايد ديد آيا مي‌توان از اين رهگذر به حوزه‌هاي تازه و پديده‌هاي جديد وارد شد يا خير.

در ادامه اين همايش يك روزه مباحث «مطالعات زيبايي‌شناختي سينما و تلويزيون »، «دريدا و مساله نوشتار رسانه» و «نظريه خوف و رجا در مقايسه با نظريه اضطراب» با حضور كارشناسان حوزه‌هاي فلسفه و ارتباطات مورد بررسي قرار گرفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط