چهارشنبه ۷ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۰
ادبیات کهن و ادبیات کهنه

حجت‌الاسلام عليرضا سبحاني‌نسب، نويسنده و ويراستار آثار ديني: برخی ناشران و نویسندگان گمان می‌کنند هر اثري باقدمت باشد، کهن و ارزشمند تلقی می‌شود. گاهی یک متن ادبی تاریخ بلندي دارد، چنين متوني برای افرادي که تاریخ ادبیات را بررسی می‌کنند، بسیار مهم و به مثابه گنج‌اند اما برای کسانی که می‌خواهند از خواندن متن ادبی لذت ببرند، تنها قدیمی بودن یک متن ادبی کفایت نمی‌کند...

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) حجت‌الاسلام عليرضا سبحاني‌نسب، نويسنده و ويراستار آثار ديني: برخی ناشران و نویسندگان گمان می‌کنند هر اثري باقدمت باشد، کهن و ارزشمند تلقی می‌شود. گاهی یک متن ادبی تاریخ بلندي دارد، چنين متوني برای افرادي که تاریخ ادبیات را بررسی می‌کنند، بسیار مهم و به مثابه گنج‌اند اما برای کسانی که می‌خواهند از خواندن متن ادبی لذت ببرند، تنها قدیمی بودن یک متن ادبی کفایت نمی‌کند،بلکه ساختار و الفاظ متن باید با ذهن مخاطب مانوس باشند تا خوراکی لذیذ به شمار آید.
 
برخی متون ادبی، کهن و تاریخی به شمار نمی‌آیند، بلکه «کهنه تاریخ» گذشته‌اند. عده‌اي تصور می‌کنند متنی که محتوای ارزشمندی دارد، متن ادبی ماندگار و ارزشمندي است اما اين چنین نیست. متن ادبی گاهی قدیمی و با سابقه تاریخی است، گاهی یک متن عتیقه و کهنه به شمار مي‌آيد. شاید یک شیء عتیقه و کهنه ارزش ریالی یا تاریخی بسیار داشته باشد اما لزوما به درد زندگی امروز ما نخورد. ادبیاتی که تاریخ گذشته است، یعنی زمان تاثیرگذاری آن سپری شده و با ذهن مخاطب امروزی نامانوس است، ادبیات کهن محسوب نمي‌شود، بلکه ادبیات کهنه به شمار مي‌آيد. 

محتوای الفاظی که از ذهن مخاطب دورند کمکی برای ماندگاری آن الفاظ نزد مردم عادی نمی‌کنند. محتوای كهن نیازمند قالبی زیباست تا فاخر تلقی شود. قالبی متناسب با ذائقه ادبی عموم مردم. در غير اين صورت نیز عباراتی که محتوای خوبی دارند، تولید می‌شوند که با زبانی بیگانه با مردم این روزگار بیان شده‌اند كه این ادبیات بیگانه تلقی می‌شود. 

از این رو برخی ناشران در اشتباه بزرگی به سر می‌برند. آنان توفیق کتاب را با تعريف و سليقه ادیبان می‌سنجند. گاهی ادیب، به اشتباه ارزش تاریخی یا ارزش ادبی یک متن را با ميزان تطابق آن متن ادبی با ذائقه مخاطب جابه‌جا ارزیابی می‌کند. برخی ادیبان کهنه‌کار وقتی نظرشان را نسبت به اثری اعلام می‌کنند، تنها جنبه‌های علمی و ادبی آن را لحاظ قرار می‌دهند. اگر از آنان بپرسید این اثر چه‌قدر می‌تواند بر مخاطب اثر بگذارد؟ تازه متوجه می‌شوند که قبل از ارزش‌گذاری باید می‌پرسیدند: این کتاب برای ادیبی چون من نوشته شده یا برای نوجوانانی که از ادبیات کهن بهره کمی دارند!

ادیبی که از متنی لذت می‌برد، تنها شفیتگی خود را حکایت می‌کند و چه بسا توجه نداشته که مخاطب اصلی این کتاب جوانانی‌اند که نه تنها از این متن لذت نمی‌برند، بلکه معنای آن را به خوبی درک نمی‌کنند. نه به دليل آن‌که عباراتش ثقیل‌ و از فرهنگ واژگان او بیرون‌اند، بلکه به دليل آن‌که ذهنش این ساختار کهنه را نمی‌پذیرد. 

عباراتی که انسان را صدها سال به عقب برگرداند و تاریخ گذشته را به یادآورد بسیار ارزشمند است. اما گاهی برخی عبارات ما را در چاله‌های ادبیات تاریخ گذشته گرفتار می‌کنند. عباراتی که مخاطب باید مانند متنی از زبان دوم ابتدا بخواند، سپس در ذهن آن را ترجمه کند، پس از آن، از متن ترجمه شده لذت ببرد! 

اشتباه بزرگتر این است که برخی می‌خواهند با چنین شیوه نگارشی، آثار اثرگذاری تعریف کنند که مخاطب با خواندن آن، پیام واقعی متن ادبی را هم دریافت کند. ارزش هر نگارش بستگی به ارتباط و انس آن نوشته با مخاطب اصلی‌اش دارد. 

گاهی برخی ادیبان توجه ندارند که ذائقه ادبی یا سواد ادبی آنان نیم قرن با نسل جدید متفاوت است و این تفاوت در ارزیابی آثار جدید باید مورد توجه قرار گیرد. ارزیابی به شیوه نیم قرن گذشته و با ذائقه مردمان دوره‌های پیشین برای مخاطبانی که زبان ادبیاتی گذشته را تنها در حد گذراندن چند صفحه چشیده‌اند، خطایی بزرگ است. و از آن بالاتر نازیدن به چنین تولیدات که از همان دوران جنینی مرده بودند و مرده به دنیا می‌آیند، مسیر تولید آثار فاخر را سخت می‌کند.
 
از جمله آثار و انديشه‌هاي سعدی متون ادبی فاخر و ارزشمندی بر جاي مانده‌اند. با وجود اين «یا واقعا همه سخنان و عبارات او ارزش یکسانی برای مخاطبان امروزی دارند؟ هرگز چنین نیست. آنچه از ادبیات سعدی بسیار با ذهن و دل امروزیان مانوس است به عنوان ضرب‌المثل سرزبان‌ها جاي دارد.
عباراتی كه از سعدی به دست ما رسيده‌اند یا بر اثر مهجور شدن الفاظ یا دور بودن ساختار با ذهن مخاطب دیگر متن آشنای ادبی به شمار نمی‌آیند. این متون غریبه اگر در جای خود استفاده شوند متونی تاریخی، کهن، قدیمی و قوی‌اند، در غير اين صورت نزد مخاطبان امروزی متنی کهنه که بوی نای تاریخ گذشته بودنشان شامه آزار است، تلقی می‌شوند. 

بسياري از متون قدیمی اگر بدون نام برای مخاطب امروزی خوانده شوند دیگر ارج و قرب ادبی ندارند. گویا با زبان اوستا با مخاطبان سخن می‌گوییم. اکنون ادبیات ما چنان از بی‌توجهی رنج می‌برد که علاوه بر اين كه کار بر متون تاریخی را دشوار کرده، بررسي تاریخی آن را نيز با مشكلاتي همراه ساخته است. 

بی‌توجهی به مطلب عنوان شده یعنی ذائقه قائل نشدن برای نسل امروز و نشناختن نياز و ذائقه مخاطبان تشنه ادبیات؛ از چنین برداشتی، انتظار توليد و داشتن آثار فاخر یعنی تدوين و انتشار آثاری برای قرن پنجم هجري!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها