چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۳
حسيني: حافظ از كهن‌ترين نمادهاي بشري بهره جسته است

مريم حسيني، در روز دوم همايش «هم‌زمان و در زمان با حافظ» درباره‌ «مارپيچ عرفاني در سلوک حافظ» سخن گفت. به گفته حسيني، حافظ از نماد مارپيچ كه يكي از كهن‌ترين نمادهاي بشري محسوب مي‌شود بهره گرفته و اين كهن الگوها را در سلوک عرفاني نشان داده است.-

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران (ايبنا)، همايش روز دوم «هم‌زمان و در زمان با حافظ» عصر سه‌شنبه (19 مهر) در تالار اجتماعات مرکز فرهنگي شهر کتاب با حضور جمعي از پژوهشگران، حافظ‌شناسان و علاقه‌مندان اين حوزه برگزار شد.

مريم حسيني در آغاز سخنانش شعري از عين‌القضات همداني براي حاضران در نشست خواند و گفت: «از خود به خود آمدن رهي کوته نيست/ بيرون ز سر دو زلف شاهد ره نيست». وي اين بيت از عين القضات همداني را به عنوان شاهد بحث خود عنوان کرد و افزود: آنچه امروز مي‌خواهم بگويم، وابسته به بينش اين عارف است.

وي افزود: در مصرع اول مفهومي روانکاوانه وجود دارد، که من آن را در يکي از آثار يونگ خوانده‌ام، و در روان‌شناسي جديد و تعبير رويا متوجه شده‌ام که آنچه در تعبير روانکانه جستجوي خود پديد مي‌آيد، سلوکي مارپيچ است، همچون خم زلف يار در غزل حافظ.

اين مدرس دانشگاه گفت: سال‌هاست که درباره ارزش‌هاي معنايي و بلاغي حافظ گفته‌اند اما نگاهي که من امروز مي‌خواهم به شعر حافظ داشته باشم، نگاهي هنري است، تا کنون نديده‌ام که کسي به اين جنبه توجه کرده باشد.

وي افزود: بحث سمبوليسم در شعر حافظ بهره‌گيري از نماد مارپيچ است و ما در گورهاي كهن و نقش برجسته‌هاي قديمي شكل حلزون را مي‌توانيم مشاهده كنيم كه دوره‌هاي جديدتر به نماد مارپيچ تبديل شده و در هنر اسلامي نيز نمود زيادي دارد.

حسيني گفت: هنرشناسان درباره تصوير مارپيچ مي‌گويند، اين مسير انسان را به حقيقت مي‌رساند و بهره‌گيري حافظ از اين نماد نوعي تجربه خودشناسي است. واژه نافه در اشعار حافظ به وفور مشاهده مي‌شود، نافه گشودن فقط از طريق افراد خاص صورت مي‌گيرد زيرا اين مساله آدابي دارد كه حافظ به صورت رمزگونه به آن اشاره مي‌كند.

وي افزود: «الياده» اسطوره‌شناس نيز درباره مركز هستي، آيين‌ها و مراسمي كه بشر براي رسيدن به نافه هستي سير مي‌كند سخن مي‌گويد. اعمال حج نيز نوعي مارپيچ است و طواف به دور كعبه و يكي كردن خود با مركز مي‌تواند به خودشناسي انسان‌ها كمک كند.

اين مدرس دانشگاه گفت: حركت مارپيچ در شعر حافظ پرتنش و پر انرژي است و با بهره‌گيري از سمبول‌ها عرضه مي‌شود. در ابتداي ديوان حافظ استفاده از گرداب نشان دهنده نمادي مارپيچ است كه در خود فرو مي‌رود و به مركز مي‌رسد.

وي افزود: اين نماد مارپيچ نمايشي از سلوک عرفاني حافظ است و تجربه‌اي روحاني و گذر از خود و يكي شدن با اصل هستي و مركز جهان و پيوستن به مركز هستي و خداوند است.

شايگان‌فر: عظمت حافظ در غزل نخستش

حميدرضا شايگان‌فر سخنران بعدي همايش حافظ بود كه درباره «بررسي ساختاري اولين غزل حافظ» سخن گفت، وي افزود: سخن من درباره غزل نخست حافظ است و در اين باره بحث‌هاي بسياري شده است. حافظ به قدري عظمت دارد كه از نظرگاه‌هاي مختلف مي‌توان به آن نگريست.

وي به بازگويي مساله‌اي نزد حافظ‌شناسان در چگونگي ترتيب غزل‌هاي حافظ در ديوانش پرداخت و گفت: ما مي‌دانيم که غزل‌ها را بر اساس حروف آخر بيت اول مرتب کرده‌اند، کما اينکه اغلب ديوان‌ها هم همين گونه مرتب شده‌اند، غزل‌هايي که در ديوان حافظ به الف ختم مي‌شوند، دوازده عددند که در ابتداي ديوان آمده‌اند، ولي آنچه به عنوان اولين غزل مي‌شناسيم، با ه و الف تمام مي‌شود.

اين مدرس دانشگاه در ادامه گفت: اگر قرار بود درست ترتيب‌بندي شود، بايد آخرين غزل حرف الف باشد. اولين پاسخي که به اين پرسش داده‌اند اين است که اين غزل اهميت ويژه‌اي دارد، چراکه چکيده راي و نظر حافظ را در خود دارد، من ضمن تصديق اين مساله مي‌خواهم بگويم ويژگي‌هاي ديگري هم در آن بوده است.

شايگان‌فر ادامه داد: «اوروبوروس» نماد دايره در يونان باستان و مظهر بی مرگی و ابديت و خرد است. قدما هنگامي كه مي‌خواستند تصوير دايره را نشان دهند يک مار را تجسم مي‌كردند. از نظر قدما كامل‌ترين شكل هستي دايره بوده است.

وي افزود: آنها معتقدند كه هر شكل هندسي يک ضلع دارد مانند مثلث، اما دايره شكلي است كه از هر كجا شروع شود باز در همان نقطه ختم مي‌شود. نماد دايره آغاز و پايان ندارد و مي‌تواند رمز زندگي و مرگ باشد. مرگ در اين نماد تبديل به تولد مي‌شود و از اين شكل هندسي مفاهيم بسياري مي‌توان دريافت.

وي افزود: تنها غزل نخست حافظ است كه با يک مصراع عربي آغاز مي‌شود و به يك مصرع عربي ختم مي‌شود، يكي از نشانه‌هايي كه حافظ در غزل نخست خود نشان مي‌دهد هفت بيت است كه اين عدد جمع نماد دايره است.

اين مدرس دانشگاه ادامه داد: از آنجا که راس مثلث رو به بالاست و مثل آتش رو به بالا ميل دارد مذکر فرض شده و مربع مونث و زميني از آن جهت که ميل به سکون و سطح دارد، از پيوستن مثلث و مربع که آسمان و زمين هستند دايره به وجود مي‌آيد که نماد هستي است، جمع بين سه و چهار هفت است. اين غزل نيز هفت بيت دارد و از اين رو نيز دايره را القا مي‌کند.

شايگان‌فر در ادامه سخنانش گفت: دايره نماد هستي، كمال، آفرينش، الوهيت، نماد بي‌زباني و تولد و مرگ است و ما مي‌بينيم كه حلقه ازدواج، بازو بند پهلواني و بسياري اشيا ديگر نمادي دايره شكل دارند و وحدت را به كثرت پيوند مي‌دهند.

اين مدرس دانشگاه گفت: عدد 7 در فرهنگ ايراني و اسلامي نمود بسياري داشته است. هفت آسمان، هفت اقليم، هفت دريا، هفت طواف دور كعبه، هفت تن اصحاب كهف، هفت خوان رستم و اسفنديار و هفت نت موسيقي نشان مي‌دهد كه عدد 7 در فرهنگ ايراني و اسلامي مقدس است.

وي به بررسي غزل نخست حافظ پرداخت و گفت: در اين غزل 7 شخصيت وجود دارد، ساقي (بيت نخست)، باد صبا (بيت دوم)، جرس(بيت سوم)، پير مغان (بيت چهارم)، سبكباران ساحل‌ها (بيت پنجم)، حافظ (بيت ششم) و معشوق (بيت هفتم).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها