چرا فلسفه سیاسی در آکادمی ایرانی مهجور است؟
-
چرا فلسفه سیاسی در آکادمی ایرانی مهجور است؟ -۴
تصور میکنیم ترکیب فلسفه و سیاست یک ترکیب مصنوعی است/اندیشه سیاسی تا سالها گرایش اول رشته علوم سیاسی بود
فدایی مهربانی: وقتی از فلسفه سیاسی صحبت میکنیم معمولاً تصور میکنیم ترکیب فلسفه و سیاست یک ترکیب مصنوعی است. چند سالی است که خیلی باب شده که از فلسفههای مضاف صحبت میکند. ما هم تصور میکنیم که ترکیب فلسفه و سیاست هم به همان معنایی است که امروزه از فلسفه و تکنولوژی، فلسفه و محیطزیست یا فلسفه و سینما صحبت میکنیم.
-
چرا فلسفه سیاسی در آکادمی ایرانی مهجور است؟ -۳
ما فاقد یک سنت فلسفه سیاسی هستیم/ مواجهه ما با فلسفه سیاسی، خوابگردانه و تصادفی است
آنچه باعث میشود فلسفه سیاسی به طور کامل مغفول واقع شود این است که ما به آن معنا چیزی به نام سنتِ فلسفه سیاسی در سنت خودمان نداریم. البته ممکن است کسی اعتراض کند و بگوید من گشتم و چنین رسالههایی در سنت خودمان با مضامینی مشابه آنچه در فلسفه رایج است، پیدا کردم؛ اما من بلافاصله دفع شبهه مقدر میکنم که اینها یک رسالههایی است که دلالتهایی در باب فلسفه سیاسی دارد و این غیر از این است که سنت فلسفه سیاسی داشته باشیم.
-
چرا فلسفه سیاسی در آکادمی ایرانی مهجور است؟ -۲
ملکزاده: مهمترین ضعف ما فقدان مرکزیت فلسفه سیاسی در گروههای علوم سیاسی است
ملکزاده، پژوهشگر اندیشه سیاسی گفت: اهمیت فلسفه سیاسی در همین بحث در بنیانها است و مهمترین ضعف گروههای علوم سیاسی ما، دقیقاً همین فقدان مرکزیت فلسفه سیاسی است. انگار فلسفه سیاسی، یک واحد عمومی طفیلی است که هر کسی میتواند با مطالعه چند کتاب یا textbook به آن بپردازد.
-
چرا فلسفه سیاسی در آکادمی ایرانی مهجور است؟ -۱
فلسفه سیاسی نه در دانشکدههای علوم سیاسی جایگاهی دارد و نه در دانشکدههای فلسفه
جواد حیدری: فلسفه سیاسی اولاً و فلسفه سیاسی تحلیلی ثانیاً در ایران رشته بسیار مهجوری است. نه در دانشکدههای علوم سیاسی چندان جایگاهی دارد و نه در دانشکدههای فلسفه. در حالی که کاربردیترین بحث فلسفه و عمیقترین بحث علوم سیاسی هم فلسفه سیاسی آن هم شاخه تحلیلیاش است.