سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۱:۳۷
ساختار پنهان مثنوي به نقد گذاشته شد

پنجـاه ‌و نهمين نشست از سلسـله نشست‌هاي متـن‌پژوهي مركز پژوهشـي ميـراث ‌مكتوب، به اصول ساختار‌شناسي و تأويل در متون كلاسيك با نگاهي به مثنوي معنوي اختصاص داشت.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، به مناسبت هشتصدمين سال تولد مولانا و گرامي‌داشت اين عارف بزرگ، پنجاه و نهمين نشست متن‌پژوهي مركز پژوهشي ميراث مكتوب با سخنراني دكتر "سـلمان صـفوي" (استاد دانشگاه SOAS لندن) به اين عارف نامي كشورمان اختصاص داشت.

در ابتداي اين نشست، دكتر اكبر ايراني به فعاليت‌هاي مركز ميراث مكتوب و دغدغه‌هاي علمي اين مركز پژوهشي اشاره كرد و گفت: نشست‌هاي متن پژوهي اين مركز براي راهگشايي، مشورت و كسب تجارب محققان برگزار مي‌شود. همچنين ميراث مكتوب عمده كار خود را در تحقيق و تصحيح متون كهن قرار داده تا بتوانيم به راه‌ها و استاندارد شدن تصحيح متون كهن دست يابيم.

وي در ادامه افزود: متن كهن بايد متناسب با شيوه‌ها تصحيح شود و به دليل اين‌كه بحث محتوايي و ميان رشته‌اي است بايد متخصص خود را داشته باشد. به عنوان نمونه، يك پزشك متخصص و كارآزموده بايد يك متن كهن پزشكي را تصحيح كند؛ زيرا با واژه‌ها آشناست و بهتر مي‌تواند به واژه‌هاي درست دست يايد و اين مشكلي است كه محققان نسخه‌هاي خطي با آن روبه‌رو هستند.

سپس دكتر محمدحسين ساكت مترجم، استاد دانشگاه و دبير اين نشست گفت: بخت ياري ما ايرانيان است كه در هر سده‌اي به مناسبت نام ايران، نام پرافتخار مولوي بر سر زبان‌ها بيفتد، بزرگي كه در سراسر دوران اسلامي كسي همتاي او نيست.

وي در ادامه افزود: هنگامي كه مي‌گوييم مثنوي، ذهن به سمت مولانا كشيده مي‌شود و امروزه هر قومي مي‌كوشد به نحوي پاره‌اي از مولوي را به خود اختصاص دهد. مولوي، دريايي بيكران و در جهان پرآشوب و پرآسيب امروز پناهگاهي براي پيدايي اطمينان و گونه دروني انسان‌هاست.

سپس دكتر سلمان صفوي به اصول ساختار و تأويل در متون كلاسيك اشاره كرد و گفت: ساختار به معناي چارچوب تعين كننده مناسبات درون عناصر يا اجزاي يك داستان، اثر يا پديدار است كه به مفهوم هم‌خواني ارگانيك ميان اجزاء اثر باز مي‌گردد.

وي در ادامه افزود: اهميت فهم ساختار در جهت فهم متن، رويكرد فلسفي به متن است و روش متعارف و يا روش علي بررسي تك تك ادبيات يا پديدارها، جهت فهم عميق متن مكفي نيست، بلكه تفسير متن بايد بر تحليل مجموعه مناسبات بين اجزاي ساختار يك متن استوار باشد.

استاد دانشگاه «SOAS» لندن به خرده ساختارهاي يك متن پرداخت و گفت: از خرده ساختارهاي يك كل كه خود، حاصل مناسبات خاص دروني بين اجزاي مختلف آن ساختار است، معاني جديدي وراي ظاهر پديد مي‌آيد و معنايي كه خود را پنهان ساخته ظاهر مي‌شود.

وي در ادامه افزود: از همين نقطه مباحث ساختار‌شناسي و تاويل آغاز مي‌شود و اين گذار فرآيندي دارد. نخست مشخص كردن زبان متن است بسياري از مباحثي كه پيرامون مثنوي صورت مي‌گيرد به دليل مشخص نشدن معارف اين كتاب است و اين‌كه مثنوي فلسفي، ادبي و يا تاريخي است.

"صفوي" با اشاره به اين‌كه در مورد جبرگرايي مولوي نخست بايد بپذيريم كه مثنوي كتابي كلامي است، تصريح كرد: پس از اين‌كه مشخص شد مثنوي متعلق به كدام يك از معارف است، بايد زبان آن مشخص شود. زبان‌شناسي از جمله مباحثي است كه "وينگشتاين" آن را در دوره معاصر زنده كرد.

وي بررسي موضوع متن را به دو نگاه تقسيم كرد و گفت: نگاه نخست نگاه متوالي به متن است كه نگاه رايج متن‌شناسان و مفسران به متون كلاسيك را شامل مي‌شود. اين حالت نگاه بيت به بيت است. حالت ديگر، نگاه جامع يا كلي به يك متن است كه براي فهم متن به هر دو نگاه نياز داريم.

مدير آكادمي مطالعات ايراني به اصول ساختار شناسي اشاره كرد و گفت: بر اساس اصول ساختار شناسي، مناسبات، تفاوت‌ها و تقابل‌هاي اجزاي متن به نشانه‌هاي متفاوت، شكل و معني مي‌دهد و مجموعه‌اي از عناصر صوري را با يكديگر مرتبط ساخته، امكان مي‌دهد كه از راه هم نشيني عناصر گوناگون، عبارت‌هايي با معناي تازه ساخته شود.

وي در ادامه افزود: از طريق دقت در روابط پاراگراف‌ها و بخش‌هاي مختلف يك اثر مي‌توان به محتواي اصلي يك داستان يا كل اثر پي برد. ساختار شناسي به طرح ابيات و پديدارها فراتر از جنبه‌هاي ظاهري آن‌ها كمك مي‌كند و آشكار مي‌سازد كه طرح يك عنصر نظير بيت، پاراگراف، بخش و حكايت در رابطه آن با ساير عناصر است.

"سلمان صفوي" كه مدت‌ها درباره نظم در مثنوي معنوي تحقيق و پژوهش كرده است، گفت: ما بررسي كرديم كه چگونه بايد قسمت‌هاي مختلف مثنوي را به هم وصل كرد. به اين منظور بايد قسمت‌ها را پاراگراف بندي كنيم. رابطه اين قسمت‌ها با هم الزاما متوالي نيست، ولي عمدتا متوازي است. سپس بايد روابط موضوعات را با هم استخراج كنيم و در نهايت وارد ارتباط دفاتر با هم شويم.

عضو هيات علمي دانشگاه لندن خاطرنشان كرد: كار تاويل كننده اين است كه ساختار پنهان متن را كشف كند، تعدادي از محققان ايراني و بسياري از پژوهشگران غربي از بي‌ساماني و بي‌نظمي مثنوي شكايت مي‌كنند. درحالي كه مرحوم "همايي" و "فروزانفر" اشاره‌هايي به نظم مثنوي مي‌كنند. كار ما اين بود كه بر اساس اين تئوري‌ها ساختار پنهان مثنوي را پس از 700 سال مشخص كنيم. 

در پايان اين جلسه كه با توجه به نام‌گذاري سال 2007 به عنوان سال مولانا سومين نشست پيرامون مولوي در مركز پژوهشي ميراث مكتوب بود، سلمان صفوي به پرسش‌هاي حاضران پاسخ داد. سخنراني كوتاه دكتر "كينگ" متخصص هنر اسلامي دانشگاه SOAS لندن پايان بخش برنامه‌‌ها بود.

اين نشست روز دوشنبه 15 مردادماه ساعت 17 در مركز پژوهشي ميراث مكتوب برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها