یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۲
فدک، نحله و هدیه بود و در زمان پیامبر(ص) هم در تصرف فاطمه زهرا(س) بوده است

فدک هدیه است، نحله است. اصلاً در تصرف پیامبر (ص) در زمان رحلت ایشان نبوده است. در تصرف حضرت فاطمه زهرا (س) بوده است. در حقیقت وقتی این مال را از حضرت بخواهیم بگیریم این مال شخصی حضرت است که باید دست ایشان بماند.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نعمت‌الله صفری فروشانی، استاد جامعه‌المصطفی و پژوهشگر تاریخ اهل بیت (ع) در ویژه‌برنامه تلویزیونی «ماجرا» در شبکه چهار درباره نهضت فاطمی، به موضوعات مختلفی درباره زندگی حضرت زهرا (س) و مسئله فدک اشاره کرد. این برنامه به سردبیری حمید سبحانی‌صدر تهیه و پخش شد. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح بخش دوم این گفت‌وگو است. بخش اول پیش‌تر در اینجا منتشر شده بود.

این احصاء شده که اموال عمومی که به خلیفه منتقل شده و از پیامبر (ص) است چه حجم و گستردگی دارد که می‌فرمایید بخاطر بحران مالی سراغ فدک رفتند؟

همینطور که بیان کردم دو جهت دارد که یک جهت مالیت و یک جهت سمبلیک بودن است که این سمبل حکومت است. درباره اموال کلان پیامبر (ص) معمولاً سه قسم اموال می‌گویند که در منابع وجود دارد. یکی بحث حوالی یا حوائد است که باغ‌های سرسبزی بود و از باغ‌ها خیلی تعریف شده و گفتند محصول خوبی داشته، چاه داشته، آب داشته و از این جهت مخیریق از ثروتمندین افراد مدینه بود. ثروتمند در مدینه زیاد داریم ولی اینکه گفته شده ثروتمندترین یهود مدینه یا اینکه از ثروتمندترین یهودیان مدینه است، این نشان می‌دهد این اموال زیاد بوده و هفت باغ مهم بود. یک اموالی در خیبر بوده که یا محصول خیبر بوده که برای پیامبر (ص) می‌آمد و اموالی در آنجا داشته است و مسئله فدک است. مباحثات کلامی و روایی که حول فدک رخ داده باعث شده فدک برجسته شود و حدود و صغور و مالیت آن اموال مشخص نشود. ضمن اینکه یک علت دیگری که فدک برجسته شده این است که ادعا داریم فدک نحله و هدیه است و برای شخص حضرت فاطمه زهرا (س) است ولی آن اموال را نداریم که بخشیده شده و طبیعتاً اگر بخواهیم دست روی آن اموال بگذاریم ارث می‌شود. وقتی ارث شود پیامبر (ص) وارثان دیگر هم دارد از جمله زنان پیامبر (ص) هستند که یک هشتم باید به کل زنان برسد. اتفاقاً در زمان عثمان، عایشه آمد و مطالبه ارث کرد. پس معلوم است چشم به اموال داشته است. عثمان هم جوابی داد که محکمه پسند از نظر اهل سنت است. عثمان گفت پدر شما که این حدیث را گفت به پیامبر (ص) نسبت داد و شما هم در زمان پدر خود چنین ادعایی نداشتید، در زمان خلیفه دوم هم چنین ادعایی نداشتید و الان که با من مخالف هستید در زمان من چنین ادعایی می‌کنید و همین هم شد که عثمان به او ارث را نداد.

حال که بحث رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاده و دستگاه خلافت می‌خواهد فدک را مصادره کند، چه فرآیندی صورت گرفت و اولین مواجهه فاطمه زهرا (س) با این مسئله چه بوده است؟

درباره اینکه چه وقت سراغ فدک آمدند اقوال، مختلف است. اهل سنت و برخی از کتاب‌های تاریخی آن‌ها که به این مطلب پرداختند می‌خواهند فاصله گرفتن فدک را با فاصله انتخاب ابوبکر کمتر کنند بنابراین گفتند فردای آن روز سراغ فدک آمدند.

یعنی روز سه‌شنبه آمدند؟

به طور مثال روز سه‌شنبه آمدند. این غیرمعقول است. فدک فاصله دارد، ۳-۲ روز راه است. نمی‌تواند به عنوان مثال برای فردا باشد. گزارشی که ابن سعد در طبقات خود بیان کردند گزارش پذیرفتنی نیست، با همان تحلیل تاریخی که خدمت شما بیان کردم.

گزارش این است که دقیقاً بلافاصله بود؟

بله. یک مقاله‌ای در نقد این دیدگاه نوشته شده که «فدک در طبقات کبری ابن سعد» است. عددهای دیگری همچون ده روز هم بیان شده است. نظر شخصی بنده این است که مسلماً بعد از اجتماع در بیت بوده که دیدند یک خطری احساس می‌شود. شاید در آغاز به مالیت آن توجه نداشتند و بعد ازاینکه دیدند خانه فاطمه زهرا (س) و امام علی (ع) کانون مخالفین شده، با خود گفتند اگر این اموال دست آن‌ها بیفتد قدرت بیشتری پیدا می‌کنند. شاید تاریخ‌گذاری حدیث هم بخواهیم داشته باشیم بیان این حدیث از زبان ابوبکر، خلیفه اول، همین زمان باشد و همین حدود است. تا آن زمان کسی این حدیث را نشنیده است. بعدها شخص مجهول ضعیفی هم به نام مالک‌ابن اوس اضافه می‌کنند و می‌گویند او هم این حدیث را از پیامبر (ص) شنیده است. ادعای حکومت این بود که این اموال تا آخرین لحظه دست پیامبر بود و بخاطر منصب ایشان دست پیامبر (ص) بود. بنابراین ما جانشین این منصب شدیم و باید این اموال به ما برسد.

به لحاظ زمان‌بندی اگر بخواهیم بپردازیم، این اتفاق بعد از اجتماع در خانه و هجوم بوده است یا قبل از آن؟ برخی معتقدند هجوم به خانه چند هفته بعد رخ داده است و ممکن است این مسئله قبل از هجوم باشد. فکر می‌کنم نظر حضرتعالی این باشد که این حادثه خیلی نزدیک بعد از رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاده است.

اخیراً برخی از دوستان و بزرگان مثل حضرت آیت‌الله یوسفی قروی بر یک نظری تکیه دارند و آن هم این است که هجوم و ماجراهای بیت ۵۰ روز بعد از رحلت پیامبر (ص) است. دلیل این است که وقتی رزمندگان از جنگ یرموک برگشتند بریده علمی در میدان زد و به جریان اعتراض کرد و بریده را محور اصلی می‌دانند.

غیر از این استدلال‌های دیگری دارند؟ اگر ما فهمی از آن فضای تاریخی، اتفاقی که در جامعه رخ می‌دهد داشته باشیم احساس می‌شود این باید به سرعت اتفاق افتاده باشد.

با توجه به پایه‌های لرزان حکومت و مخالفت‌هایی که هم از انصار و هم از سوی امام علی (ع) و اطرافیان و حتی کسانی همچون زبیر شده است، طبیعتاً حکومت نمی‌تواند این مقدار را دوام بیاورد که ۵۰ روز بعد این هجوم را داشته باشد.

طبیعتاً اجتماع قوی‌تر می‌شد.

بله. به خصوص با توجه به جریان‌های رِدَّه، متنبیان و کسانی که علیه حکومت در یمن و جاهای دیگر شورش کرده بودند. بنابراین حکومت خیلی محتاج است اول مسائل داخلی خود را حل کند و نمی‌تواند ۵۰ روز صبر کند تا بعد یکسری مخالفت‌هایی انجام شود.

در تعبیر عبارت مشهوری که از قول خلیفه اول مطرح می‌شود که ما آن عبارت را نمی‌پذیریم، شهید صدر طور دیگری اعراب‌گذاری می‌کند و به جای صدقهُ از صدقهً استفاده می‌کند و حدیث را اینطور معنا می‌فرماید که آنچه ما صدقه کرده‌ایم به ارث نمی‌شود منتقل شود. این را می‌توان پذیرفت؟ مخالفین این جریان این را پذیرفته‌اند؟

تا جایی که من سراغ دارم این را شهید صدر بیان کردند و یک ظرافتی را توانستند در این ترکیب بیابند اما از نظر تاریخی نمی‌توانیم بپذیریم چون اگر چنین بود در طول تاریخ کسی به آن استناد می‌کرد اعم از اهل بیت (ع)، اصحاب اهل بیت (ع) و کسانی که می‌خواستند در مقابل این حدیث بایستند حتی خود حضرت فاطمه زهرا (س) بالاخره سرآمد ادیبان با این خطبه بودند. اینکه ما «ماترکنا» را مفعول بگیریم چنین شواهد تاریخی نداریم. تاریخ مثل فلسفه و کلام نیست که بتوانیم یک چیزی ابداع کنیم. تاریخ شواهد دارد.

با تحلیل نمی‌توان توجیه کرد.

احسنت. این نکته بسیار خوبی بود.

به علاوه اینکه اگر بخواهیم این استدلال شهید صدر را بپذیریم باید صحت اصل کلام هم قبول کنیم.

احسنت. در حالیکه از ابتدا استناد این حدیث به پیامبر (ص) را نمی‌پذیریم.

اولین مواجهه حضرت فاطمه زهرا (س) در قبال مصادره فدک انجام می‌دهند چه بود؟

اخیراً در مطالعات خود به یک فرضی رسیدم که این را عرضه می‌کنم که مخاطبان فرهیخته طبیعتاً نقد و بررسی خواهند کرد. طبق آنچه تاکنون گفتیم فدک هدیه است، نحله است. اصلاً در تصرف پیامبر (ص) در زمان رحلت ایشان نبوده است. در تصرف حضرت فاطمه زهرا (س) بوده است. در حقیقت وقتی این مال را از حضرت بخواهیم بگیریم این مال شخصی حضرت است که باید دست ایشان بماند. از نظر فقهی اگر بخواهیم بحث کنیم اگر در منزل خود باشید و کسی روی منزل شما ادعا داشته باشد آن شخص می‌شود مدعی، و شما منکر می‌شوید. شما باید در خانه بنشینید و او باید ثابت کند.

یعنی او (مدعی) باید بیّنه بیاورد.

بله. «البیّنه علی المدعی و الیمین علی من انکر». اما اینجا برعکس شده است. ما نباید از این کوتاه بیاییم که این نحله بوده است. ۴-۳ سال تحت تصرف حضرت فاطمه زهرا (س) بوده است. اگر بگوئیم حضرت سراغ ارث رفته این تالی‌فاسدهایی دارد و ما نمی‌توانیم از نظر کلامی و تفسیری و فقهی آن تالی‌فاسدها را متحمل شویم. اگر سراغ ارث برویم در حقیقت حجت خود را ضعیف کردیم. باید بر نحله تکیه کنیم.

چرا حجت خود را ضعیف کردیم؟

برای اینکه نحله پشتوانه فقهی دارد. گرفتن و غصب این خیلی مشکل است. مالی که تحت تصرف شخصی است. حضرت می تواند با قاعده فقهی این را ادعا کند کما اینکه در روایتی از امام علی (ع) به این قاعده فقهی تمسک کرده است و اگر بگوئیم ارث است هنوز منتقل به کسی نشده است. دو مدعی همسان سر این می‌آیند که حکومت و حضرت فاطمه زهرا (س) است. حضرت فاطمه زهرا (س) اگر بخواهد سراغ آن بیاید شریک دارد. در حالیکه هر جا می‌بینیم بحث از فدک است بحث از شریک نیست. نکته جالبی بیان کنم که حتی زنان پیامبر (ص) در فدک دخالتی نکردند و ادعایی در این نداشتند که این می‌رساند آن‌ها نیز پذیرفته بودند که فدک ارث نیست، هم چنانکه عرض کردم عایشه وقتی سراغ عثمان می‌آید نمی‌گوید فدک را به من بده و اصلاً روی فدک ادعایی ندارد. این می‌رساند ملک شخصی است. علاوه بر این ما در طول تاریخ می‌بینیم کسانی فدک را باز می‌گردانند حتی گزارش‌هایی ضعیف است که خود عمر هم بازگردانده است. در زمان خلافت خود وقتی اموال ایران و کشورهای دیگر آمد، خیلی مال‌دار شدند و فدک خیلی در چشم نبود. گفته شده آن زمان فدک را بازگرداندند اما ما درباره این شواهد اندکی داریم. اولین شاهدی که داریم عمر عبدالعزیز است که سال ۱۰۰ بیان کرده. عمر خلیفه باسوادی بوده است، محدث، فقیه بود و وقتی کل فدک را به وارثان حضرت فاطمه زهرا (س) برمی‌گرداند کسی ادعایی ندارد که این برای حکومت بوده است. این را برمی‌گرداند و کسی بحثی نمی‌کند و هیچکس دیگری هم ادعایی روی فدک ندارد. اصلاً ما در طول تاریخ وارثان دیگر پیامبر (ص) یا وارثان آن وارثان یا نزدیکان آن وارثان را نمی‌بینیم که ادعایی داشته باشند مثلاً برادران عایشه یا برادران حبثه یا عبدالله ابن عمر اصلاً روی فدک بحثی ندارند و این می‌رساند گه فدک، ملک حضرت زهرا (س) بوده است.

در همان زمان هم ملک خالص بوده است.

بله. در آن زمان حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) مدعی هستند، آیه تطهیر در شان اینها نازل شده است. حکومت در نپذیرفتن ادعای این‌ها با چالش روبرو شده است. علاوه بر اینکه شیعیان که آیه «آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ» را پشتیبان این می‌گیرند می‌گویند این درباره فدک است و در زمان رسول خدا ص) است یعنی وقتی به فاطمه زهرا (س) می‌دهند ملک ایشان می‌شود و ملک پیامبر (ص) باقی نمی‌ماند. اگر بگوییم این ملک پیامبر (ص) باقی مانده و حضرت اول به ادعای نحله و بعد به ادعای ارث می‌خواهد این را ادعا کند در حقیقت حجت را بر طرف مقابل باز کردیم. ابوبکر یک حدیثی می‌گوید، او در جایگاه حکومت است و همه حدیث او را می‌پذیرند. اگر حدیث او را نپذیرند نمی‌تواند حکومت بر مردم کند و طبیعتاً با این حدیث در ان زمان نمی‌شود مخاصمه کرد. فرض کنید آنکه مخاصمه می‌کند شخصیتی همچون امام علی (ع) یا حضرت فاطمه زهرا (س) باشد. وقتی غدیر را نمی‌پذیرند این مخاصمات جزئی را هم نمی‌پذیرند. علاوه بر اینکه سراغ ارث برویم یک بحث کلامی هم برای ما پیش می‌آید که محذور می‌شویم؛ و آن اینکه ما حضرت فاطمه زهرا (س) را معصوم می‌دانیم. سزاوار نیست برای معصوم که متناسب با شرایط خود قول و ادعای خود را عوض کند؟ سید مرتضی و دیگران گفته‌اند ترتبی است ولی ما این را نمی‌پذیریم.

ترتب یعنی اول بحث نحله بوده و بعد بحث ارث مطرح شود. این هم سوال است که چرا حضرت به مسئله ارث وارد می‌شوند.

این سوال را بعداً جواب می‌دهم. اول بحث نحله و بعد بگوییم توانست و بحث ارث را مطرح کرده است. ما این را نمی‌پذیریم و این دو سنخ و دو گونه شواهد تاریخی دارد. نحله یعنی این سه سال نزد من بوده و ارث یعنی حالا پیامبر (ص) فوت کرده و ما می‌خواهیم تعیین تکلیف کنیم و این از نظر کلامی هم که حضرت فاطمه زهرا (س) دو قول داشته باشد ولو اینکه می‌خواست به حق خود برسد، چنین چیزی را نداریم و نمی‌توانیم بپذیریم.

چرا حضرت به مسئله ارث اشاره می‌کنند؟ چرا از این زاویه وارد بحث می‌شوند؟

اصل این پاسخ را باید در خطبه فدکیه ببینیم. این خطبه پر از معارف است که مورد قبول شیعه قرار گرفته و در منابع اهل سنت مثل مسند ابی اعلی (البته خطبه در مسند ابی اعلی نیامده بلکه در بلاغه النساء ابن طیفو آمده)، در اسناد اهل سنت هم بحث فدک آمده است. همچنان که می‌دانید محتوا هم در این برنامه بررسی شده باشد، یک اعتقادیه و مرام‌نامه تشیع است. اصول دین، معاد، توحید، نبوت، عظمت قرآن و جایگاه قرآن در آنجا آمده است. اسم این خطبه در منابع کهن فدکیه نیست. خطبه الزهرا، من کلام لزهرا هم نامیده می‌شود. به نظرم در این اواخر یا در دوران معاصر یا در دوران‌های متاخرتر گفته‌اند خطبه فدکیه است. علت اینکه این چنین نامگذاری کردند، وقتی فدک غصب شد حضرت فاطمه زهرا (س) در یک گروهی از اطرافیان خود به مسجد رفتند و سخنرانی کردند. به خاطر همین اسم دیگر این خطبه خطبه الُمه است. اگر بخواهیم محتویات این خطبه را گونه‌شناسی کنیم، گونه‌های بسیار رفیع و بلندمرتبه‌ای از نظر محتوا در این خطبه وجود دارد. امامت، امت، توحید، نبوت و غیره است و بخشی از این خطبه بحث ارث است. چون حضرت پس از فدک رفتند و بحث ارث اینجا مطرح شده همه تصور کردند این خطبه فدکیه است در حالیکه در همه متونی که این خطبه را نقل کردند غیر از قسمت اول در بقیه قسمت‌ها بحث از فدک در منابع شیعی نیست. فقط در منبع اهل سنت اشاره‌ای بعد از مسائل ارث به فدک شده و آن ابن‌طیفو است که سنی است و شیعه ظاهراً دقت داشته که در این قسمت به ارث توجه نکند.

در واقع حضرت برای بازپس گیری فدک به این استناد نکردند.

احسنت. نباید اینجا اینطور بگوییم. اگر اینطور بگوییم مخالف مبانی تفسیری ما، مخالف مبانی فقهی و مخالف مبانی کلامی است و حتی مخالف مبانی حدیثی است. در احادیث وقتی فدک مطرح می‌شود بحث ارث جدا می‌شود.

صفری‌فروشانی در انتهای سخنانش به این مسئله پرداخت که بسیاری از متون اهل سنت وقتی می‌خواهند خطبه حضرت زهرا (س) را مورد بررسی قرار دهند به مسئله مالی می‌پردازند در حالیکه ائمه معصوم و شیعیان به جنبه‌های نمادین و سمبلیک خطبه توجه کرده‌اند. به عقیده صفری‌فروشانی صحبت کردن از مواضع مالی در خطبه فدکیه، تقلیل جایگاه خطبه است؛ آن هم چنین خطبه‌ای که پرمعرفت است محتوای بلندی دارد. صفری‌فروشانی گفت اگر به سیره ائمه در طول تاریخ نگاه کنیم در طول تاریخ مشاهده می‌کنیم که امامان (ع) به جنبه نمادین خطبه تکیه داشته‌اند. حتی در متون وجود دارد که حضرت علی (ع) از این تعبیر استفاده می‌کنند که این زمین در دست ما بود و در تصرف ما بود و به گونه‌ای نبود که در زمان پیامبر بخواهد تعیین تکلیف شود. حضرت علی (ع) به این نکته واقف بودند و آن را برملا کردند که عده‌ای بخل ورزیدند و عده‌ای نیز با سخاوت رفتار کردند، هرچند این سخاوت از جهت بخشش این زمین‌ها نبود، بلکه از جهت چشم‌پوشی از آن بود. صفری‌فروشانی در تایید اینکه امامان معصوم هیچ نگاهی به بحث مالی فدک نداشتند به امام رضا (ع) اشاره کرد که از مامون مطالبه فدک را نکرد و در سال ۲۱۰، یعنی پس از شهادت امام رضا (ع) هست که فدک به خاندان اهل بیت که حسنیان و حسینیان هستند واگذار می‌شود یعنی حتی به دست امام جواد (ع) هم نمی‌رسد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط