یکشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۲
یک روز در شهر قصه‌‌ها زیر سقف کتابخانه

کم‌کم کتاب‌های بچه‌ها می‌رسد، بچه‌ها با سنین مختلف همه دور هم نشسته‌اند. منتظرند قصه امروز را بشوند. اینجا کلاس قصه‌گویی ادبیات کهن کتابخانه ولیعصر(عج) تهران است.

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): از زمانی که مشخص شد باید درباره موضوع قصه‌گویی در کتابخانه ولیعصر(عج) به‌مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان گزارش تهیه کنم این ترانه آقای حکایتی ورد زبانم شده بود.

«یکی بود، یکی نبود
زیر گنبد کبود
قصه‌گو نشسته بود
قصه‌گو، قصه می‌گفت
از کتاب قصه‌ها
قصه‌های آشنا
قصه‌های پرنشاط»
 

تابلو پرچمی نارنجی‌‌رنگ پارک ولیعصر(عج ) مسیر حرکت به سمت کتابخانه‌ای به همین نام را نشان می‌دهد، اما هر چقدر چشم می‌اندازم کتابخانه را نمی‌بینیم؛ بالاخره بعد از پرس‌و‌جو متوجه می‌شوم، ساختمانی با درها و پنجره‌های سفید‌رنگ که جای المان‌های رنگی و شهری و البته نقاشی‌های بصری روی در و دیوار آن خالی است، در گوشه‌ای دنج جای گرفته است.
 
 
 
در ورودی یکدست سفید و ساده؛ اتاقی با 100 متر فضا و 8000 هزار جلد کتاب کودک و نوجوان که پرده‌های لوردراپه‌اش تصاویر کودکان و کتاب است. بچه‌ها و مادران دور میزهایی شبیه گل نشسته‌‌اند. کف زمین با نقاشی جاده، ساختمان‌ها و درختان پوشیده شده، قفسه‌های کتاب دور تا دور اتاق به صف ایستادند، پوسترهای «زیر گنبد کبود» و «مادران قصه‌گو» روی دیوار از قصه‌گویی می‌گویند.
 
 

صدای قصه‌گو می‌پیچد؛ داستان «طوقی زیرک» از «کلیه و دمنه» و در ادامه داستان «کیومرث»، «سیامک» و «هوشنگ» از «شاهنامه».
 
کم‌کم کتاب‌های بچه‌ها می‌رسد، بچه‌ها با سنین مختلف همه دور هم نشسته‌اند. منتظرند قصه امروز را بشوند. اینجا کلاس قصه‌گویی ادبیات کهن کتابخانه ولیعصر(عج) محله نیروی دریایی تهران است.

_  کلاس قصه‌گویی کتابخونه از سال 95 شکل گرفته و ادامه محفل ادبیات کهن. این کلاس حتی در دوره کرونا هم تعطیل نشد. برای بچه‌های 5 تا ۱۲ ساله، یکشنبه‌ها ازساعت 16 تا 18  برگزار میشه، داستان‌های «کلیه و دمنه»، «شاهنامه» و ضرب‌المثل‌‌ها رو در بخش ادبیات کهن با بچه‌ها کار می‌کنیم.
 
این توضیحات را مریم امیدخدا، مسئول کتابخانه ولیعصر(عج) می‌گوید.
 
زهرا سرشار، کتابدار کتابخانه با آمدن بچه‌ها، کتاب‌های درخواستی آن‌ها را روی میز می‌چیند. بچه‌های بزرگتر کتاب‌هایی درباره شاهنامه گرفته‌‌اند؛ کتاب‌هایی مانند «ضحاک»، «اسب‌های رام نشدنی»، «ضحاک اهریمن»، «رستم و سهراب»، «سروشا؛ فرشته‌ای دیگر» یا «سرزمین نیلوفر»، مجموعه «قصه‌های پند‌آموز کلیه و دمنه» و  «چون خورشید سیاوش». بچه‌های کوچکتر هم کتاب‌هایی مثل «بگو ساعت چنده»، «سر می‌خوریم» یا «من حس می‌کنم» گرفتند.
 
پسری در یک سوی کتابخانه آرام و موقر با نگاهی دقیق، ساکت نشسته، حدودا 11 ساله است. بعدها از صحبت‌های مسول کتابخانه فهمیدم او  عضو فعال کتابخانه است و همه فن حریف. نامش یوسف نی‌بند است، از دوسالگی عضو کتابخانه شده؛ چهارسال است پای ثبات کلاس‌های قصه‌گویی است. تاکنون چندبار داستان‌هایش در مجله «هدهد سفید» منتشر شده و امسال قرار است به‌عنوان داور در جشنواره «نشان هدهد سفيد» آثار دوستانش را قضاوت کند.
 
 

از علاقه‌اش به مجموعه کتاب‌های زاک پسر کهکشان اثر «ری اورایان» می‌گوید؛ مجموعه‌ای که امسال از نمایشگاه کتاب تهران خریده؛ مجموعه‌ای که درباره پسری  است که کره زمین خارج می‌شود.
 
_ علوم ترسناک رو دوست دارم. همه نوع کتابی را تقریبا خوندم. در ماه حدودا 30 جلد کتاب می‌خونم، کتاب‌های مجموعه‌ای رو خیلی دوست دارم. از بچگی کلاس‌های داستان‌نویسی می‌رفتم، رتبه یک داستان‌نویسی منطقه چهار آموزش و پرورش رو دارم.
 
یوسف می‌گوید وقتی سواد نداشت در کلاس‌های قصه‌گویی شرکت می‌کرد و برداشتی متفاوت از تصاویر کتاب با توضیحات قصه‌گو داشت. داستان «هفت خوان اسفندیار» شاهنامه را خیلی دوست دارد.
 
_ می‌دونین چرا این داستان رو دوست دارم؛ چون اسفندیار، جون سخت‌ترین فرد شاهنامه‌اس و رویین‌تنه و فقط چشماش آسیب پذیره.
 
سراغ مادرهایی می‌روم که این‌بار به جای اینکه دم در معطل باشند، خودشان در کلاس بچه‌ها حضور دارند؛ این ویژگی کلاس‌های قصه‌گویی کتابخانه‌ای است، امتیازی که کلاس‌های دیگر ندارند. امیدخدا، درباره ویژگی‌های کلاس‌های قصه‌گویی کتابخانه‌ای اینطور می‌گوید:
 
_ در قصه‌گویی کتابخونه‌ای افراد کتابخون دور هم جمع میشن، در این مدل، اگر بچه‌ای سوالی درباره قصه داشته باشه سریع بهش می‌گیم برو کتابش رو بخون، بچه‌ها اینطوری یادمی‌گیرن، مستند صحبت کنن و برای این مستند صحبت کردنشون، میرن دنبال کتاب  و اینطوری ارجاع به کتاب رو یادمی‌گیرن.
 
_قصه‌گویی کتابخانه‌ای تعامل فرزند و والدین را بیشتر می‌کنه، چون تو بیشتر کلاسا، مادرا معطل بچه‌هان اما اینجا خودشون نشستن و یادمیگیرن.
  
سکینه موسوی، مادر علیرضا میرزایی یکی از پسران کلاسه که هشت سالشه، پسرش چند سال است عضو کتابخانه‌های مختلف نهاد کتابخانه‌های عمومی است. امسال بعد از چند سال، در این کلاس‌ها شرکت کرده است.

_ این کلاسا، شاهنامه رو با اون متن سنگین انقدر خوب و به زبون ساده تعریف می‌کنه که برای من مادرم جذابه. بعد از آمدن به این کلاسا، داستان تعریف کردنه پسرم بهتر شده و قدرت صحبت کردنش تقویت شده.
 
فاطمه خالقی، مادر سید علی جوادی هشت ساله می‌گوید:
_ معلم پسرم وقتی تو مدرسه تکلیف دیکته می‌داد، پسرم هر روز سه خط از دیکته‌اش رو به جای اینکه از کتاب فارسی مدرسه بنویسه، از شاهنامه می‌نوشت. معلمش خیلی خوشش آمد.
 
_ اون موقع پسرم درکی از متنی که می‌نوشت، نداشت الان که میاد سرکلاس می‌فهمه رستم، سهراب و شخصیت‌های دیگه شاهنامه کین، الان تونسته اون چیزایی رو که می‌نوشته، بفهمه و درک کنه.
 
افسانه اسماعیلی، مامان رستا تیموری، هشت ساله است، دختری که شش سال است عضو کتابخانه‌های هدهد سفید و دهخداست. او از طریق مدرس کلاس شاهنامه‌خوانی دخترش در کتابخانه دهخدا برای استفاده از کلاس‌های ادبیات کهن به کتابخانه ولیعصر آمده.

_ کلاسای قصه‌گویی کتابخونه  به خاطر سبک گویش و روایت جذابی که داره، بسیار کاربردیه. دختر من کلاسای زیادی می‌ره اما این کلاس براش یه چیز دیگه‌اس. اگر یه جلسه نیاد گریه می‌کنه.
 
_ دختر من بعد از شرکت در این کلاسا قدرت روایت بهتری پیدا کرده و فن بیانش بهتر شده.
 
نرگس داوودیان، مادر حلما صدقی 9 ساله است. او را مریم حسن تقی، قصه‌گوی کتابخانه به اینجا آورده.
 
                            

_  حلما از سه سالگی عضو کتابخانه پیروزی بود و در کلاسای قصه‌گویی  اونجا شرکت می‌کرد تا اینکه کلاسای قصه گویی ادبیات کهن دیگه تو اون کتابخونه برگزار نشد و ما از طریق مدرس کلاس، خانم حسن تقی به اینجا(کتابخونه ولیعصر) امدیم. البته خونه‌مون الان اینجاست.
 
مریم حسن تقی، مربی قصه‌گویی شاهنامه و ادبیات کهن کتابخانه ولیعصر(عج) است. کارش را از سال 92  شروع کرده. قبلا در کتابخانه‌های پیروزی و دهخدا فعالیت کرده، کارشناسی مدیریت فرهنگی دارد و کارشناسی ارشد مشاوره.

از مریم حسن تقی، قصه‌کوی کتابخانه می‌پرسم، چرا قصه‌های آقای حکایتی، قصه‌های ظهر جمعه محمد رضا سرشار یا حمید عاملی انقدر به قلب و روح ما دهه شصتی‌ها نشسته؟ اینطور پاسخم را می‌دهد:
 
_ اون‌ها خوب قصه می‌گفتن،زبونشون ساده بود و بیانشون دلنشین و گیرا

_ بچه که بودم، قصه‌های روز جمعه رادیو را هر هفته گوش می‌دادم.  مرحوم حمید عاملی  و محمد رضا سرشار اینا قصه رو خوب روایت می‌کردن، خوبم اجرا می‌کردن.
 
_ ببینید، دایره واژگان در اجرای قصه‌های رادیویی مهمه اما در قصه‌گویی حضوری باید زبان بدنت خوب باشه، بچه باید هیجان، غم و شادی رو تو صورتت احساس کنه، این یعنی همذات پنداری.
 
حسن تقی معتقد است باید برای قصه‌گوهای کتابخانه‌ای کلاس فن بیان و مهارت‌های قصه گویی برگزار کرد.
 
_آموزش قصه‌گویی به قصه‌گوهای کتابخانه‌ای کمک می‌کنه از صداشون بهتر استفاده کنن. مثلا صداشون رو در موقعیت‌های مختلف قصه تغییر بدن.
 
اولین قصه‌ای که گفته داستان «سام و زال»  شاهنامه بوده است. از منابع قصه گویی‌اش می‌گوید از اینکه ملاکش برای تعریف قصه، آموزش یک مهارت زندگی به بچه‌هاست. حسن تقی به واسطه اشنایی با ادبیات؛ متن اصلی کتاب‌های«کلیه و دمنه»، «شاهنامه»، «مرزبان‌نامه» و «اسکندرنامه» را می‌خواند، برگردان این متن‌ها را برای خودش بازگو می‌کند تا بر اساس نکات داستانی آن‌ها بتواند قصه‌ها را برای کودکان روایت کند.

_  قصه‌گو باید کتابخون باشه، تو هر حوزه‌ای کتاب بخونه، مثلا سر کلاسای شاهنامه،  مادرا از من مشاوره زیاد می‌گرفتن که بچمون چی بخونه بهتره، همین مساله باعث شد برم سراغ رشته مشاوره تا براساس روش‌های علمی بهشون اطلاعات بدم. 

 در اثنای صحبتش می‌فهمم کلاس‌های قصه‌گویی ادبیات کهن را همه کتابخانه‌ها ندارند زیرا این سبک قصه‌گویی مربی حرفه‌ای و کاربلد می‌خواهد.
 
_من خودم یه زمانی 12 کتابخانه رو می‌رفتم؛ صبح و عصر و قصه تعریف می‌کردم. حضور قصه‌گو در کتابخونه‌ها باعث میشه استقبال از کتابخونه بیشتر بشه و کتابای بیشتری امانت بره؛ البته قصه‌گویی کهن یک فن تخصصیه و باید قصه‌گو به متون تسلط داشته باشه.
 
حسن تقی می‌گوید:
 
_ قصه‌های اقتباسی از شاهنامه تحریف زیاد داره. این داستانا با اینکه در متن اصلی نیست اما پر رنگ‌تر از متن الان مطرحه. مثلا  داستان «رستم و برزو» اصلا در شاهنامه نیست. این داستانا معمولا برداشت از شاهنامه‌‌‌اند و شاعر و نویسنده اونو از متن اصلی برداشت کرده اما نباید اونو به حساب متن اصلی کتاب گذاشت.
 
 از منابع قصه‌گویی می‌پرسم.این‌بار امیدخدا پاسخم را می‌دهد:
 
 

_ در قصه‌گویی کتابایی انتخاب میشن که مرجع هستن یا در فهرست کتابای مهم یا برگزیده سال قرار دارن مثل دانشنامه‌های رشد آموزش و پرورش یا لاک پشت پرنده.
 
_ مثلا مجموعه کتاب‌های بازآفرینی از «داستان‌های شاهنامه» با موضوعات مختلف برای محمد‌رضا یوسفی یا «تازه‌های ادبیات کهن برای نوجوانان» یا کتاب پنج قصه برگزیده از شاهنامه فردوسی به انتخاب حسین فتاحی همه منابع معتبری برای قصه‌گویی شاهنامه هستن.
 
وقت خروج، چند تا ای کاش تو دلم مانده بود؛ ای کاش همه کتابخانه‌ها کلاس قصه‌گویی ادبیات کهن داشتند، ای کاش تعداد قصه‌گوهای کهن کتابخانه‌های نهاد آنقدر زیاد بود که هر کتابخانه یک قصه‌گو داشت و ای کاش قصه‌گوها دوره آموزش ببینند تا حرفه‌ای‌تر شوند...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها