یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۳
دغدغه نوشتن درباره پیشرفت‌های علمی کشور همیشه با من بود

نورالهدی ماه‌پری، نویسنده کتاب «آزاده کارآگاه می‌شود» گفت: من مادری بودم که همیشه تلاش می‌کردم بچه‌ها را از مسائل روز دور نگه ندارم و درباره خیلی از موضوعات با آنها صحبت می‌کردم. به این دلیل، متوجه شدم مسئله‌ای که برای مخاطب کودک و نوجوان مفقود بوده و از آن غفلت شده، پیشرفت علمی در کشور بوده است.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «آزاده کارآگاه می‌شود»، کتاب دوم از مجموعه «آزاده در سرزمین رویان» است. این مجموعه با هدف معرفی دستاوردهای علمی پژوهشگاه رویان اصفهان و برگرفته از مصاحبه‌های تاریخ شفاهی دکتر محمدحسین نصر، پدر علم شبیه‌سازی در ایران است و به همت واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر اصفهان تهیه شده است. برای تصاویر این کتاب، از طراحی کاراکتر (شخصیت) بهره گرفته شده و استفاده از موقعیت برای نمایش تصویری، وجه بصری کتاب را متمایز کرده است. «آزاده کارآگاه می‌شود» به قلم نورالهدی ماه‌پری در انتشارات راه‌یار منتشر شده است. در ادامه گفت‌وگوی ما را با این نویسنده می‌خوانید:
 
- ایده نوشتن کتاب «آزاده کارآگاه می‌شود» چطور به ذهن‌تان رسید؟
دغدغه نوشتن از پیشرفت‌های علمی کشور، همیشه با من بود. من مادری هستم که تلاش ‌کرده، بچه‌هایش از مسائل روز دور نمانند؛ از وقتی که خیلی کوچک بودند، در لفافه، درباره موضوعات مختلفی با آن‌ها صحبت ‌کرده‌ام و این‌گونه نبوده که موضوعی را پنهان کنم. مسائلی مانند: جهاد، شهادت، ظلم‌ستیزی، تبعیض نژادی، آگاهی‌های جنسی، حفظ حریم شخصی و... در خلال همین گفتگوها فهمیدم چیزی که از آن غفلت شده، موضوع پیشرفت علمی کشور است. این تلنگر زمانی به ذهنم خورد که بچه‌ها بزرگ شدند و سؤالات‌شان هم پابه‌پای آن‌ها بزرگتر ‌شد. مرتب از من درباره ساخت موشک یا دیگر پیشرفت‌های علمی کشور سؤال می‌کردند.
همه این موارد دست به دست هم داد تا به این نتیجه برسم که باید درباره پیشرفت‌ها صحبت کنم؛ با این حال پیشنهاد نوشتن کتاب را دفتر مطالعات جبهة فرهنگی انقلاب اسلامی به من داد. در دفتر مطالعات، کارگروه‌های متعددی درباره سوژه‌های انقلاب وجود دارد که یکی از آن‌ها کارگروه پیشرفت است. مثلاً در حال حاضر روی کتابی با موضوع پیشرفت‌های پزشکی در زمینة انتقال خون کار می‌کنم که البته مخاطب آن بزرگسالان هستند. خانم هاجر صفائیه (نویسنده جلد اول از مجموعه و مسئول دفتر مطالعات جبهة فرهنگی اصفهان) با دکتر محمدحسین نصر درباره مؤسسه رویان مصاحبه گرفته بود. در ابتدا هم هدف این بود که کتاب برای بزرگسالان نوشته شود؛ اما یک سری ماجرا و قصة جذاب در دل این پژوهشگاه اتفاق می‌افتاد که قابلیت تبدیل شدن به داستان برای بچه‌ها را داشت. این موضوع در پیوند با همان دغدغه مادرانه بود که کمک می‌کرد از پیشرفت‌های علمی بگویم. بنابراین به پیشنهاد خانم صفائیه، داستان پیشرفت‌های علمی مرکز رویان را برای مخاطب کودک نوشتم.
 
- چرا مؤسسه رویان را محور موضوع داستان خود قرار دادید؟
همه حوزه‌های پیشرفت در کشور ما قصه‌های جذابی دارند که متاسفانه کمتر کسی سراغ آن‌ها رفته است. حوزه‌های پیشرفت هسته‌ای، نظامی، صنعتی، پزشکی و... قصه‌های پشت صحنه‌ای دارد از آدم‌های کف این میدان‌ها که همیشه در سایه بوده‌اند. در واقع همیشه خروجی و محصول نهایی کارشان را دیده‌ایم؛ حتی گاهی همین خروجی‌ها هم به درستی برای مردم بازگویی نشده یا در سایة سیاه‌نمایی‌ها انکار شده است.
پژوهشگاه رویان تنها یک بخش از این حوزه‌هاست که به سراغ آن رفتیم؛ در این مؤسسه پزشکان و دانشمندان ما به پیشرفت‌هایی دست یافتند که برای اولین‌بار در غرب آسیا اتفاق می‌افتاد و البته با کارشکنی‌های بسیاری هم همراه بود؛ تا جایی که حتی در بعضی حوزه‌های پیشرفت، دانشمندان ما را ترور می‌کنند. در کتاب «آزاده کارآگاه می‌شود» به یکی از کارشکنی‌ها اشاره شده است. کلاً بیشتر ماجراهای رویان چون محتوای معمایی یا تعقیب و گریزی دارند، برای بچه‌ها جالب هستند؛ بنابراین همه‌چیز مهیاست که در قالب یک مجموعة داستانی جذاب برای کودکان نوشته شوند.
 
- خواندن این کتاب چه تأثیری بر کودکان و نوجوانان دارد؟
من از بقیه نویسندگان خبر ندارم؛ اما نوشته‌های خودم بیشتر تحت تأثیر بچه‌هاست؛ نگاه می‌کنم که کودکان اطرافم چه حرف‌هایی می‌زنند؟ چه تفکراتی دارند؟ مواجهه‌شان با مسائل اطراف‌شان چگونه است؟ از آنها الگو می‌گیرم. به صورت کلی تأثیرپذیری من و بچه‌ها از هم متقابل است. من با بچه‌های کم‌سن‌وسالی سروکار دارم که سؤال‌های خیلی بزرگی می‌پرسند. یکی از آن‌ها می‌گفت: «همة قهرمان‌های دنیا مثل مرد عنکبوتی آمریکایی هستند! چون در بیشتر کارتون‌ها و فیلم‌ها هم همین‌طور است!» این موضوع برایم تلنگری شد که این کودک چطور یک فرد را قهرمان می‌داند؟ چرا از قهرمان‌های خودمان برایش نگوییم؟
 
- در این کتاب به مسئله خرافات که در بین بچه‌ها درباره‌اش صحبت می‌شود، اشاره کردید؛ آیا در تقابل بین علم و خرافات، خرافات پیروز می‌شود؟
در کتاب «آزاده کارآگاه می‌شود»، ستاره دختربچه‌ای است که می‌خواهد با چند تکه سنگ جادو کند؛ ولی ما  نشان می‌دهیم که اینها خرافات است. علت معالجة پدر ستاره، حضور یک گروه پزشکی خوب و پیشرفت علمی است.
در قسمت دیگری از کتاب وقتی ستاره شروع به جادوگری می‌کند، آزاده که شخصیت اصلی داستان است با پوزخند می‌گوید: «سنگ‌های تو هیچ جادویی نمی‌کنند و فقط خوشگل هستند.»
جای دیگر در تقابل جادو با علم یا دین موضوع «نذر» را مطرح می‌کنیم؛ مادر فرشی را که می‌بافد، به حرم امام رضا(ع) اهدا می‌کند و حتی پزشک معالج می‌گوید: «خدا باید کمک کند تا عمل بیمار خوب انجام شود.» تمام این ها را وقتی کنار هم بچینیم، علت موفقیت عمل قلب را پیوند علم و دین می‌بینیم نه خرافات.
 
 
 
- در بیشتر داستان‌های علمی شخصیت قهرمان داستان یک پسربچه است؛ اما شما در این کتاب یک دختر را شخصیت اصلی و قهرمان داستان کردید. چرا؟
خیلی تفکر خاصی پشت این قضیه نبوده است؛ ولی به نظر من نوع تیزهوشی دختربچه‌ها با نوع تیزهوشی پسربچه‌ها متفاوت است. تیزهوشی در دخترها برآمده از جزئی‌نگری و عقلانیتی است که باعث می‌شود، بی‌گدار به آب نزنند. من این شیوه را خیلی می‌پسندم؛ یعنی نوعی عقل و منطق توأم با احتیاط در دختربچه‌هاست. البته نمی‌گویم این حالت‌ها در پسربچه‌ها نیست و نمی‌خواهم به راحتی دسته‌بندی جنسیتی کنم؛ ولی غالب آنچه که ما با آن مواجه هستیم به این نحو است. جزئی‌نگری، دخترها را به گام‌های بلندتری در پرسش‌های‌شان می‌رساند.

 
در کتاب، آزاده را می‌بینیم که به‌دقت بزها را نگاه می‌کند و حتی به رنگ موهای آنها توجه دارد.
با این‌حال وقتی داستان را برای پسرها ‌خواندم، اعتراض داشتند که چرا پسر در این ماجرا نیست؟ چرا آرتین، برادر آزاده،  این‌قدر کوچک است و هیچ‌کاری نمی‌کند؟ اما روال به این صورت باقی نمی‌ماند، آرتین در کتاب‌های بعدی بزرگ می‌شود و نقش‌آفرینی می‌کند.
 
- آیا در این کتاب توانستید شخصیت‌پردازی افراد داستان را کامل کنید و هر کس برای خودش شخصیت واحدی داشته باشد؟
شاید تا حدی توانستیم از تیپ رد شویم و به شخصیت‌پردازی برسیم. به هرحال دنبال خلق قهرمان‌های دست‌نیافتنی نبودیم. شخصیت‌های ما در این کتاب بچه‌های معمولی با علایق معمولی هستند. نه فقط بچه‌های تیزهوشی که دائما دنبال مسائل ‌علمی می‌روند.
شخصیت آقا معلم جوری است که ضمن فراهم‌کردن بستر علمی برای مطالعات بچه‌ها، هیچ‌وقت جواب سؤالات‌ را آماده در اختیارشان نمی‌گذارد.
 
- در این کتاب پرداختن به چه موضوعی برای شما مهم‌تر بود؟
دوست دارم بچه‌ها بدانند که دین و علم در پیوند با هم هستند. این‌‌طور نباشد که ما دنبال کسب علم برویم و دین را کنار بگذاریم. در این مجموعه تلاش دارم به بچه‌ها نشان دهم که یک دانشمند مسلمان، تعهد اخلاقی بیشتری به علم دارد تا یک دانشمند غیرمسلمان.
 
- آیا نوشتن مجموعه «آزاده در سرزمین رویان» ادامه دارد؟
بله. قرار است درباره اتفاقات دیگری که در رویان رخ داده بنویسیم؛ چرا که فعالیت مؤسسه رویان تنها به تولید دارو در شیر بُز‌های شبیه‌سازی شده محدود نمی‌شود.
علاوه ‌بر این، یکی از مسائلی که بعد از چاپ کتاب به ذهنم رسید این بود که ای کاش ما اصل ماجرا را در یکی دو پاراگراف برای بزرگترها تعریف می‌کردیم. طوری که اگر پدر و مادری کتاب را برای فرزندش می‌خواند، اطلاعاتی داشته باشد و در خلاء به سؤالات کودک پاسخ ندهد؛ بداند که این یک ماجرای مستند و واقعی بوده و بر مبنای آن داستانی کودکانه نوشته شده است. به امید خدا ایرادات را در کتاب‌های بعدی رفع می‌کنیم.
 
- شما خود را مؤلف می‌دانید یا تدوین‌گر؟ خواسته شما در این عرصه چیست؟
من مؤلف نیستم. مؤلف‌بودن تخصص و امتیاز بزرگی است. من تدوین‌گر متون تاریخ شفاهی هستم که حوزه مهم و گسترده‌ای از ادبیات را در بر می‌گیرد. در پاسخ به سوال دوم باید بگویم هیچ‌وقت خواسته‌ای نداشته‌ام. سرمایه من در این راه مردم هستند. این مردمان تأثیرگذارند که باید از من بخواهند سرنوشت‌شان را بنویسم.
دکتر محمدحسین نصر که در پژوهشگاه رویان فعالیت دارد، یکی از همین مردم اثرگذار است. انسانی مؤمن که علم و ایمانش به هم پیوند خورده و دستاوردهای بزرگی آفریده است؛ این‌ افراد سرمایه‌های من به عنوان کسی هستند که در عرصة تاریخ شفاهی قلم می‌زند. امیدوارم قدم مثبتی در این راه برداشته باشم.
 
- به عنوان یک مادر، توصیه شما به مادران چیست؟
شاید همه مادرها توانایی نوشتن قصه را نداشته باشند؛ ولی تمام آن‌ها می‌توانند قصه‌های خوب برای بچه‌هایشان انتخاب کنند و بخوانند. مادرها مهم‌ترین کسانی هستند که بچه‌ را با کتاب آشتی می‌دهند. من نمی‌گویم مادران عزیز سراغ ادبیات غرب نروند؛ خودم هم داستان‌های غربی برای فرزندانم خریده و خوانده‌ام. آن‌ها واقعاً پرکشش و جذاب می‌نویسند؛ اما در کشور خودمان هم داستان‌های زیبا و جالبی برای روایت‌کردن داریم؛ بنابراین به سراغ تولیدات ایرانی  برویم و مطمئن باشیم که دست خالی برنمی‌گریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها