سه‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۳
استمرار چهل‌ساله فعالیت جهادی بانوان ملاردی، الهام‌بخش تشکیلات مردم‌نهاد

نرجس توکلی با بیان این‌که تشکیلات مردم‌نهاد، نهضتی است که بانوان ملاردی، رقم زدند، گفت: این‌قدر این بانوان از نظر تشکیلاتی خوب عمل کردند و به برخی نکات حساس در تشکیلات توجه کردند که این تشکیلاتشان همچنان ادامه دارد و استمرار چهل‌ساله این تشکل می‌تواند الهام‌بخش تشکل‌های مردم‌نهاد باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «ما هم جنگیدیم» که اخیرا با تحقیق محمدمهدی رحیمی و به قلم نرجس توکلی از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده، تمرکزش بر ثبت خاطرات حرکت‌های خودجوش مردمی در دوران جنگ تحمیلی است. نویسنده در این اثر به سراغ خاطرات زنان ملارد در دوران مبارزه برای پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی رفته است. هرچند بازه زمانی خاطرات نقل شده در کتاب، از پیش از انقلاب تا فعالیت سال‌های اخیر زنان ملارد ادامه می‌یابد، اما نقطه ثقل و مرکزی کتاب، خاطرات مرتبط با سال‌های دفاع مقدس است.
 
نرجس توکلی به‌عنوان برنده اولین جایزه ویرایش در کشور در جشنواره شهیداندرزگو که فعال در حوزه روایت و کارشناس و ارزیاب کتاب‌های تاریخ شفاهی است، در کتاب «ما هم جنگیدیم» تلاش کرده است از لابه‌لای هزار صفحه مصاحبه، روایت‌هایی را تدوین کند که از نظر دراماتیک برای مخاطب جذاب باشد. با نویسنده این کتاب به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.
 
چه شد که تصمیم گرفتید درباره نقش زنان در جنگ تحمیلی بنویسید؟
بحث حضور زنان در پشتیبانی جنگ با توجه به اخلاصی که این زنان داشتند، مخصوصا بانوان ملاردی که بنده تحقیق مرتبط با آن را سال 1395 مطالعه کردم، موضوعی بود که خیلی توجه من را جلب کرد و بنا به تعبیر حضرت امام(ره) که می‌فرمایند: «زنان پشتیبان جنگ، مثل سربازان گمنامی هستند که در جبهه‌ها مشغول جهاد هستند» و می‌گفتند: «من وقتی فعالیت‌های این‌ها را می‌بینم در دلم ارزشی برای آن‌ها احساس می‌کنم که برای شخص دیگری نمی‌توانم این ارزش را قائل شوم» و واقعا وقتی انسان این فعالیت‌ها را می‌بیند و جزئیاتش را می‌خواند، این فرمایشات حضرت امام(ره) را به معنای واقعی کلمه درک می‌کند. ما در زمانی نبودیم که این افراد را از نزدیک ببینیم، اما همین‌که این خاطرات شفاهی و مصاحبه‌ها را می‌خواندم، این احساس به من دست می‌داد و شرایط آن دوران و فداکاری آن‌ها را درک می‌کردم.
 
از طرفی فعالیت تشکیلاتی این بانوان برای من جالب بود و به‌نظرم می‌تواند سرلوحه فعالیت تشکیلاتی مردم‌نهاد زنان باشد. درواقع هسته اولیه گروه زنان جهادگر پشتبانی جنگ ملارد از پیش از انقلاب در سال 1354 تشکیل شد. زنان روستای ملارد، ابتدا با گردهم آمدن در منزل شمسی‌خانم که همان خانم شمسی کندری بود و یکی از زنان فعال و انقلابی روستا بوده، از ایشان می‌خواهند که به شکل دوره‌ای در منزل اهالی روستا، جلسات قرآن را برگزار کند. بانوان به این جلسات بسنده نمی‌کردند و با آوردن سخنرانان سیاسی به این جلسات باعث شدند، ساواک آن‌ها را تهدید کند و تحت تعقیب قرار دهد، اما این همگرایی آن‌ها موجب شد که اولین تظاهرات روستا علیه رژیم توسط همین بانوان انجام شود و بعدها مردها به این تظاهرات کاملا زنانه بپیوندند.
 
سال 1359 و با شروع جنگ تحمیلی، این حلقه‌های زنانه که متشکل از صد نفر از نیروهای داوطلب ثابت متشکل از زنان روستایی بود با هدایت و مدیریت خانم کندری به امور پشتیبانی جنگ پرداختند و آن‌ها ابتدا تنورهای روستا را روشن کردند و به پختن نان برای جبهه‌ها مشغول شدند، بعد هم محصولات دیگر مانند ترشی، مربا، ماست، لباس‌های دستباف و خاکشیر را راهی جبهه کردند. این تشکیلاتی عمل‌کردن زنان روستا باعث شد که هر هفته دو تا سه کامیون از این اقلام از روستا به‌دست رزمنده‌ها برسد و این ملارد که یک روستای کوچک در تهران آن زمان بوده، تبدیل به یکی از مراکز مهم پشتیبانی جنگ شود.
 
نکته بعدی، توجه محقق به جزئیات و ریزداستان‌هایی بود که در بطن قصه پشتیبانی زنان ملارد، زحمتش را کشیده بودند. این تحقیق، روایت زندگی مسئولانه چند زن روستایی در زمانه جنگ بود که در آن، عشق، بیماری، نرسیدن، بیماری، صحنه‌های شاد و غمگین در کنار کارهای پشتیبانی جنگ جریان داشت و همه این‌ها در کنار هم بود که وقتی کار را می‌خواندم احساس کردم این تحقیق، درام، قصه و کشمکش دارد و به‌نظرم رسید که همین وجه تمایز این کتاب با بعضی از آثاری است که به‌صورت کلی به موضوع پشتیبانی جنگ می‌پردازند.
 
این کتاب سعی دارد چه بخشی از جنگ را معرفی کند؟
کتاب زنان جهادی ملارد، کتابی است که 13 راوی که خودشان از بانوان پشتیبانی جنگ بودند درباره فعالیت خود به‌صورت جزعی تعریف می‌کنند و هرکدام با سطح سواد متفاوت، حتی از نظر سنی با هم متفاوت هستند، برخی گروه دخترهای جهاد را تشکیل می‌دهند و در روستا بانوان سن و سال‌دار هستند و خیلی از بانوان که در پشتیبانی هستند، افرادی هستند که فرزندان، همسر و نزدیکانشان در جبهه هستند. این کتاب به روایت این بانوان اختصاص دارد و 13 راوی دارد، هرکدام قصه‌ها و داستان‌هایی دارند که از پشتیبانی جنگ بیان می‌کنند.
 
در کتاب به این موضوع توجه شده که خاطرات صرفا به شکل روایی نباشد. درواقع خاطراتی را از بین هزار صفحه تحقیق انتخاب کرده‌ایم که فراز و فرود داستانی و جذابیت داشته باشد، البته 8 راوی دیگر هم این کتاب دارد. بانوان پشتیبان جنگ در این روستا بیش از 100 نفر بودند که از روستاهای اطراف هم می‌آمدند. پایان کتاب نیز برای بانوانی که روایت دارند، باز است. در قسمت عکس‌نوشته‌ها و پیوست کتاب هرشخصی که مجزای از راویان اصلی، تک‌خاطره یا روایت جذاب دارد در کتاب آورده‌ایم و باز هم پذیرای این هستیم که اگر شخصی در این جهاد عظیم در ملارد، نقشی ایفا کرده، خاطرات ایشان را به صورت تک‌خاطره در پایان کتاب چاپ کنیم.



این اثر از داستان‌های شمسی‌خانم و بانوانی می‌گوید که اتفاقات زیبایی را در جنگ تحمیلی رقم ‌زدند، چه ویژگی در زندگی این زنان وجود داشت که قابلیت پرداخت در یک کتاب را می‌داد؟
این کتاب درباره داستان‌های واقعی پشتیبانی جنگ در ملارد است که این بانوان هرکدام قصه‌های زندگی متفاوت دارند و در کتاب هم به آن‌ها اشاره شده است. بانوان با مدیریت شمسی‌خانم پای پشتیبانی جنگ می‌آیند و این اتفاق بزرگ را رقم می‌زنند. درواقع شمسی‌خانم این بانوان را مدیریت می‌کند و داستان آشناشدن این افراد با یکدیگر هم از جلسات قرآن شروع می‌شود و بعد به مرور در دوره انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی بحث پشتیبانی جنگ اتفاق می‌افتد.
 
شمسی‌خانم از پیش از انقلاب اسلامی منزل خود را با همفکری و همراهی همسرشان به برگزاری جلسات قرآن اختصاص می‌دهند و به عبارتی دیگر، نسلی را پرورش می‌دهند که برخی از آن‌ها بعدها شهید می‌شوند یا در انقلاب نقش مؤثری را ایفا می‌کنند. شمسی‌خانم در پیش از انقلاب، این جلسات قرآن را ابتدا برای کودکان و بعد به درخواست بانوان روستا، جلسات قرآن را ویژه بزرگسالان ترتیب می‌دهند که به‌صورت دوره‌ای، هر جلسه در منزل یکی از بانوان برگزار می‌شده. در دوران انقلاب هم، شمسی‌خانم سخنرانان سیاسی را به این جلسات دعوت می‌کند، از جمله خانم حیدری که منزل پدری ایشان ملارد بوده و همین امر باعث می‌شود، ساواک به این جلسات قرآن حساس شود و آن را زیر نظر قرار دهد و این خانم‌ها را تهدید کند و این اتفاقات باعث می‌شود، این‌ها اولین راهپیمایی را در ملارد انجام دهند و بعد مردها به تأسی از بانوان پیشگام انقلابی، به تظاهرات علیه رژیم ملحق می‌شوند.
 
در دوران جنگ تحمیلی هم در حالی که همین جلسات قرآن دوره‌ای را برگزار می‌کرده به بانوان پیشنهاد می‌دهد که به‌صورت جدی وارد بحث پشتیبانی شوند و کمک کنند و این کتاب، روایت بانوانی است که با هدایت و نظارت شمسی‌خانم که در آن زمان این پیشنهاد را داده، این اتفاق را رقم می‌زنند، بنابراین کتاب صرفا داستان مربوط به شمسی‌خانم نیست، بلکه روایت‌های جذاب و خواندنی است که در سه فصل به پیش از انقلاب و پس از انقلاب، شروع جنگ و پس از جنگ تحمیلی می‌پردازد و خاطرات شفاهی زنان را از آن دوران روایت می‌کند.
 
جمع‌آوری اطلاعات و مصاحبه‌ها به چه صورت انجام شد؟
مصاحبه‌ها، روایت جذابی دارد و آن این است که مصاحبه‌کننده و محقق، آقای محمدمهدی رحیمی هستند که ایشان اهل ملارد بوده و راوی‌ها را می‌شناختند و این روایت‌ها از کودکی در ذهنشان بوده و وقتی دوباره به ملارد بازمی‌گردند، تصمیم می‌گیرند این روایت‌ها را گردآوری کنند و پای صحبت راویانی بنشینند. خیلی از آن‌ها از اقوام و آشنایانشان بوده‌اند. آقای رحیمی، ساعت‌های زیادی پای صحبت‌های این بانوان نشسته‌اند و از بین هزار صفحه مکتوب مصاحبه، ما روایت‌هایی را انتخاب کردیم که قالب داستانی دارد، از نظر روایی ممتاز و برای مخاطب جذاب هستند.
 
گاهی ممکن است در مسیر تدوین کتاب تابوهایی وجود داشته باشد که امکان نشر آن در کتاب نباشد. نظرتان در این باره چیست و اساسا خودتان هم دچار خودسانسوری شدید؟
درباره این کتاب هرچه بنابوده گفته شود، بیان شده، یک سری تابوهایی هم وجود داشت، مثل دل‌باختگی یکی از راویان کتاب به یکی از شهدا که هنوز هم این راوی، عاشق آن شهید است که مخالفت خانواده شهید با ازدواج این راوی از تابوهایی است که در کتاب وجود دارد و یکی از کشمکش‌های اصلی ما بر سر این مسأله بود که چطور می‌توانیم به یکی از این تابوها بپردازیم به‌طوری که کمترین آسیب را برای مخاطب داشته باشد. موضوع دیگر بحث تهمتی بود که افراد ضد انقلاب به شمسی‌خانم زدند و پسر او را منافق خواندند، چون پسر شمسی خانم به اسارت گرفته شد و بازنگشت. هرچند مردم ملارد به شدت به ایشان اعتقاد داشتند و دارند. اما این موضوع باعث شد که شمسی‌خانم با همسرش برای سکونت به مشهد عزیمت کردند.
 
برخورد متواضعانه شمسی‌خانم، این‌جا جا داشت که اشاره شود، چون ایشان با وجود همه تهمت‌ها پای انقلاب ماند و از آرمان‌های خود عقب‌نشینی نکرد و مردم ملارد را دوست داشت و این یکی از نقاط حساسی بود که در پروژه وجود داشت و شیوه پرداخت ما هم مهم بود.
 
ما نمی توانیم زندگی را از تاریخ شفاهی جدا کنیم. تاریخ شفاهی روایت زندگی مسئولانه یک‌سری افراد دغدغه‌مند است و اگر به این مسائل نپردازیم، دچار سانسور می‌شویم و آسیب‌زننده است، اما در این پروژه این اتفاق نیافتاد و با حمایت و نظارت خوب مجموعه «راه یار» به بیشتر جزئیات در کتاب پرداخته شد.
 
ویژگی این پروژه، بحث تشکیلاتی‌بودن و نهضتی است که بانوان ملاردی، رقم زدند. این‌قدر این بانوان از نظر تشکیلاتی خوب عمل کردند و به برخی نقاط حساس در تشکیلات زنانه توجه کردند که این تشکیلاتشان به یک معنا ادامه دارد. برخی خانم‌ها مثل شمسی‌خانم که به رحمت خدا رفته‌اند، اما آن‌ها که جوان‌تر بودند، الان فعالیتشان را دارند در قالب یک تشکیلات جدیدتر در گلزار شهدای ملارد ادامه می‌دهند و کمک‌های خیرخواهانه ارائه می‌کنند و در این‌جا استمرار چهل‌ساله این تشکل را می‌بینیم که جزء نقاط درخشان و الهام‌بخش این جمع است.
 


شاید برای بسیاری، جنگ سال‌هاست تمام شده، ولی برای خیلی از زن‌های ایرانی همچنان زنده و جاری است، نقش بانوان در دوران هشت سال دفاع مقدس چگونه بود و چه نقشی در حفظ آثار و ارزش‌‏های دفاع مقدس پس از جنگ دارند؟
این بانوان پس از جنگ تحمیلی، جلسات قرآن را رها نکردند و از طرفی هم بعد از جنگ تا یکی دو سال به دیدار با خانواده شهدا و جانبازان می‌رفتند و در جمع‌های زنانه، جلسات خاطره‌گویی داشتند و امروز نیز برخی بانوان در کنار مجموعه‌های فرهنگی کار می‌کنند. برای مثال؛ سال 96 که زلزله کرمانشاه اتفاق افتاد، برخی بانوان شروع به جمع کردن کمک‌ها کردند و به سرپل ذهاب بردند و تا 10 روز نیز برای زلزله‌زده‌ها نان و غذا پختند و یا در فروردین سال 98 که کرمانشاه سیل آمد، باز هم داوطلب شدند که بروند، اماچون منطقه مناسب نبود در چهارراه ملارد خیمه و کانکس برپا کردند و به جمع‌آوری کمک‌ها پرداختند.
 
در طول این سال‌ها هم همیشه هفته دفاع مقدس از این بانوان دعوت می‌شده که به یاد روزهای جنگ، بروند و پشت تریلی به صورت نمادین نان بپزند و به عابران بدهند و به نحوی خاطرات آن روزها را زنده نگه دارند. در زمان کرونا نیز این بانوان در گلزار شهدای ملارد جمع شدند و شروع به دوختن ماسک و تهیه غذا برای نیازمندان و همین‌طور غسل‌دادن کشته شده‌های کرونایی کردند. این بانوان همواره پای کار بوده‌اند و این فعالیت‌ها و استمرار آن‌ها برای تشکل‌های مردم‌نهاد فعلی بسیار الهام‌بخش است.
 
فکر می‌کنید در این سال‌ها چه ظرفیت‌هایی در خصوص نقش زنان در دفاع مقدس مورد غفلت قرار گرفته است؟
درمورد نقش زنان در دوران دفاع مقدس نیاز به یک هویت‌سازی برای نسل جدید داریم و باید مؤلفه‌های الگو استخراج شود و در اختیار مسئولان فرهنگی، تشکل‌های مردم‌نهاد و یا حتی هنرمندان و نویسندگان قرار داده شود تا به یک هویت‌سازی درستی برای نسل جدید برسیم، زیرا نسل جدید امروز نیاز دارد به این‌که الگوهای موفق، واقعی و دست‌یافتنی مقابلش باشد و به‌نظر من تاریخ شفاهی، بستر مناسبی برای این کار است. تاکنون پژوهش در این زمینه کم نبوده و این کتاب و کتاب‌های شبیه این باید مبنای عملکرد روشنفکران، نخبگان هنری و فرهنگی قرار گیرد و نهضت مردمی ایجاد شود که این الگو استخراج شود.

سرفصل جدی و مهمی که در تاریخ شفاهی پیشرفت زنان مطرح است این است که اساسا مسأله روایت پیشرفت زنان چه مفاهیم متمایزی را در مقایسه با پیشرفت مردان دارد؟ آیا زنی که در زمینه مسائل اجتماعی موفق است، اما زندگی خانوادگی موفقی ندارد و نتوانسته محیط اجتماعی کوچک خانه را اداره کند در دایره بررسی ما جایی دارد؟ یا برعکس خانمی که از نظر خانوادگی موفق است اما از نظر اجتماعی و تحصیلات توفیقی نداشته، چه جایگاهی دارد؟ ما به‌عنوان مخاطب عام به شدت نیاز داریم که بدانیم این زن انقلاب اسلامی که هم از نظر اجتماعی و خانوادگی توفیق داشته، چطور توانسته این دو را جمع کند و با جزئیات بیان کند که در نبودش برای تربیت فرزندش چه تدبیری اندیشیده، آیا از شخص دیگری کمک گرفته یا به تنهایی از عهده همه مسائل برآمده است؟ امروزه مادران و زنان دغدغه‌مند را می‌شناسیم که بین دوگانه وظیفه اجتماعی و مادرانگی سرگردان مانده‌اند. در این میان، مادران راه‌های مختلفی را پیش گرفته‌اند.
 
امروز ما به روایت‌های تاریخ شفاهی، پیشرفت زنان و تجربه‌نگاری با این نگاه نیاز داریم تا در این فضای غبارگرفته، راه درستی را به تناسب زندگیمان انتخاب کنیم. به‌نظر من پرداختن به الگوهای موفق دهه شصت می‌تواند به ما کمک کند که به هویت‌سازی برای نسل جدید بپردازیم و کتاب «ما هم جنگیدیم» به‌عنوان یک قطعه از یک پازل هزارتکه کمک می‌کند با نقش این زنان و نوع ورود و کنش‌گریشان در عرصه اجتماع آشنا شویم، درواقع محصولی خامی است که در عرصه هنر، سینما و مدیریتی، می‌توانیم از آن استفاده کنیم.
 
آیا اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
بله، کتاب «سردار گیله مردان» است که تدوینش به پایان رسیده و در مرحله چاپ قرار دارد که به خاطرات شفاهی مردم گیلان از ایام شهادت سردار سلیمانی می‌پردازد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها