پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۳
حضرت عباسی دچار غرور نشده بودیم

سردار مرتضی قربانی در بخشی از کتاب «در مسیر پیروزی» می‌گوید: «ما در جنگ، مستقیم با خون و شهادت روبه‌رو بودیم و اگر در فکرمان غرور نفسانیت بود، خدا ما را موفق نمی‌کرد. اگر فخر می‌فروختیم، در این صورت، این دیگر پیروزی نبود، بلکه شکست بود.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) فصل مهمی از کتاب «در مسیر پیروزی» به عملیات رمضان اختصاص دارد و راوی، یعنی مرتضی قربانی از دیده‌ها و شنیده‌هایش درباره این عملیات صحبت می‌کند. او یکی از فرماندهان ما در عملیات‌های مهمی مثل بیت‌المقدس و رمضان بود و به اعتبار تجربیاتش از آن سال‌ها یکی از بهترین راویان دفاع مقدس محسوب می‌شود. ناگفته نماند روایت‌های قربانی به کوشش امیر رزاق‌زاده ثبت و ضبط شده‌اند و کتاب «در مسیر پیروزی» را که درواقع نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی دفاع مقدس به شمار می‌رود، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر کرده است.
 
زندگی شخصی و مسئولیت دینی، هر دو در یک مسیر

راوی همان روزها، یعنی در فاصله بین دو عملیات بیت‌المقدس و رمضان ازدواج کرد. چنان که می‌گوید، بدون هیچ شرط و شروطی هم ازدواج کرد. می‌گوید «ازدواج سنت پیغمبر است. از سال 56 فضا، فضای درگیری با رژیم شاه و دستگاه‌های منصوبش مثل ساواک بود. بعدش هم درگیری‌های انقلاب و جنگ تحمیلی پیش آمد. من هم از سال 57 تا 61 در همه عرصه‌ها حضور داشتم. کار آنقدر سنگین بود که اصلاً به فکر ازدواج نبودم تا اینکه خرمشهر فتح شد و من احساس کردم که این دوره، زمان مناسبی برای ازدواج است. بارها پدر و مادرم به من گفته بودند که بیا ازدواج کن، ولی من کمتر به این مسأله توجه می‌کردم، چون احساس می‌کردم وظیفه اصلی‌ام حضور در جبهه و جنگ است.»
 
با خانواده همسرش از قبل آشنا بود. «ما هیچ شرط و شروطی باهم نگذاشتیم، چون به زندگی در دوره انقلاب، ارزشی نگاه می‌کردیم و هر دو پذیرفته بودیم که تا سر حد شهادت و جان دادن، خودمان را وقف آرمان‌ها و اعتقادات دینی و مذهبی‌مان کنیم. بنابراین این ارزش‌ها را بالاتر از هر شرطی می‌دانستیم و به آن عمل می‌کردیم.» همسرم «این مسائل را به خوبی درک می‌کرد و حتی پذیرفته بود که ممکن است من شهید یا جانباز بشوم. بنابراین مشکل خاصی از این لحاظ نداشتیم. بعد از آنکه مراسم ازدواج‌مان الحمدالله خیلی خوب برگزار شد، من و خانمم از اصفهان به منطقه جنگی رفتیم. وقتی به منطقه رسیدیم، خانم‌های دیگری که با ایشان کار می‌کردند، آمدند و من هم به آن‌ها گفتم شما حالا دیگر باید از من اجازه بگیرید. بعد هم گفتم طبق همان روال قبل بروید پای کار پرستاری از رزمندگان بایستید و برای عملیات بعدی آماده بشوید. همه افراد گروه خواهران، بسیج شدند. این چند زن باید به اندازه یک گروهان مرد برای کمک‌رسانی به بیمارها و مجروح‌ها تلاش می‌کردند.»
 
آیا دچار غرور نشدید؟

برخی می‌گویند که رزمندگان ما پس از پیروزی درخشان در عملیات بیت‌المقدس به خودشان مغرور شده بودند. هنوز هم در برخی کتاب‌ها و روایت‌ها، به این غرور اشاره می‌شود. اما مرتضی قربانی چنین چیزی را رد می‌کند. مصاحبه‌کننده می‌پرسد شما بعد از پیروزی در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر دچار غرور نشدید؟ اینکه مثلاً با خودتان بگویید ما رفتیم جنگیدیم و این شهر را آزاد کردیم و حالا مردم و مسئولان نظام جمهوری اسلامی به ما بدهکارند. و قربانی پاسخ می‌دهد «حضرت عباسی نه. به قرآن نه، چون ما مستقیم با جنگ و خون و شهادت روبه‌رو بودیم. اصلا اگر فکرمان این بود، خدا ما را موفق نمی‌کرد. این‌طور نبود که فرماندهان برای مردم قیافه بگیرند و فخر بفروشند و دایم این مسائل را بیان کنند. در این صورت، این دیگر پیروزی نبود، بلکه شکست بود.»
 
سپس می‌افزاید «ما در عملیات بیت‌المقدس واقعاً خالصانه جلو رفتیم و با توجه به معنویتی که در تیپ‌ها و گردان‌های‌مان بود، فضا سالم بود. متأسفانه این حرف‌ها از تهران، اصفهان و شهرهای دیگر به داخل جبهه رسوخ کرد. بعضی‌ها هم مسائل سیاسی را وارد صحنه نبرد کردند. آن‌ها می‌خواستند دست بچه‌ها را از پیروزی در جنگ و حضور در سپاه کوتاه کنند که نتوانستند. البته درباره نیت آن‌ها باید از خودشان بپرسید. بگذریم.»
 
تنبیه متجاوز، رعایت حال مردم

قربانی می‌گوید بحث عبور از مرز به هدف تنبیه متجاوز، به همان روزهای طراحی و تدارک عملیات بیت‌المقدس برمی‌گشت. «ما بعد از عملیات بیت‌المقدس، وارد مرحله طراحی عملیات رمضان شدیم. البته از قبل هم بین فرماندهان جنگ بحث‌هایی مقدماتی درباره چگونگی عملیات در این منطقه شده بود، ولی بحث‌های رسمی از اول تا چهارم، پنجم تیر شد. در آستانه عملیات فتح‌المبین که خدمت حضرت امام رفتیم... درباره عملیات رمضان و حرکت به سمت نشوه، تنومه و بصره هم صحبت شد که امام تأکید کردند خیلی مواظب مردم عراق باشید. ایشان در واقع مجوز ورود به داخل خاک عراق را به ما دادند، ولی فرمودند که مواظب مردم باشید. این‌ها را قبلاً هم گفته‌ام.»
 
راوی اضافه می‌کند که صحبت‌های امام، معنای جنگ ما و تفاوت ما با بعثی‌ها را نشان می‌داد. «تأکید ایشان بر رعایت حال مردم عراق، ما را خیلی محدود می‌کرد. ما باید دقیقاً برعکس حکومت عراق عمل می‌کردیم. نظامیان عراق با بمباران، خرابکاری، بمب‌گذاری، وحشی‌گری، غارت و تجاوز به جان و مال و نوامیس مردم و به ‌طور کلی ایجاد رعب و وحشت در مرزها تحرکات خودشان را شروع کردند. درحالی که با این شرط و فرمان حضرت امام، توپخانه‌ها، نیروی هوایی، هوانیروز، نیروهای ستادی و رزمندگان ما خیلی محدود می‌شدند؛ یعنی ما باید در این عملیات فقط نیروهای نظامی دشمن را هدف قرار می‌دادیم یا از آن‌ها اسیر می‌گرفتیم. دستور امام این بود که فقط ارتش بعث و تجهیزاتش را منهدم و بعثی‌ها را تنبیه کنید؛ یعنی استراتژی این نبود که خاک عراق را بگیریم. در واقع دلیل حضور ما در خاک عراق، با عنایت به ملاحظات حضرت امام و مسئولان نظام، صرفاً تنبیه متجاوز بود. به دلیل اوضاع سیاسی، فشارهایی که ابرقدرت‌ها به ما می‌آوردند و کمک‌هایی که کشورهای منطقه به صدام می‌کردند، امام بر این تنبیه تأکید داشتند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها