سه‌شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۱
رویکرد تاریخی انتقادی یکی از فعال‌ترین و زنده‌ترین رویکردها به قرآن‌پژوهی است

پاکتچی گفت: رویکرد تاریخی انتقادی یکی از فعال‌ترین و زنده‌ترین رویکردها به قرآن‌پژوهی است و سابقه دیرینه‌ای هم دارد. سابقه این رویکرد به حوزه‌ای از مطالعات که با نام نقد کتاب مقدس، برمی‌گردد. این جریان فکری منجر به به‌وجود آمدن حوزه‌های آکادمیک و دانشمندانی شد که تلاش کردند دانشی را به وجود بیاورند که موضوع آن دانش نقد بایبل بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست «روش‌شناسی قرآن‌پژوهان در غرب» با سخنرانی احمد پاکتچی، سفیر و نماینده دائم ایران در یونسکو به همت دانشگاه اهل بیت(ع) برگزار شد. پاکتچی در ابتدای این نشست با بیان اینکه مطالعات خود را فقط روی مستشرقان غربی متمرکز کرده و متفکران مسلمان را مورد بررسی قرار نداده گفت: در فضای تفکر غربی چند جریان شاخص داریم که سه جریان آن پررنگ تر است و به نظر می‌رسد حاضر و فعال است. جریان نخست اصحاب بازنگری هستند که بیشتر آنها را در آمریکای شمالی مشاهده می‌کنید. جریان دوم اصحاب پیکره قرآنی که تمرکز آنها را در آلمان می‌بینیم و جریان سوم جریان قرآن‌ مورخان هستند که تمرکز آنها را در فرانسه می‌بینید.

او ادامه داد: سه رویکرد مهم در حوزه روش تحقیق مطالعات قرآنی داریم  کهیعنی رویکردهای تاریخی، تحلیلی و تطبیقی در حوزه قرآن‌پژوهی دیده می‌شود ولی وزن آنها با هم برابر نیست. وزن رویکرد تاریخی بسیار سنگین‌تر از سایر رویکردهاست.

او با اشاره به اینکه در حوزه رویکرد تاریخی اگر بخواهیم به طبقه‌بندی دست پیدا کنیم مطالعاتی وجود دارند که بیشتر در حوزه تاریخ متن قرآن است یعنی به صورت تاریخمند به متن قرآن نگاه می‌کند و سعی می‌کند مراحل شکل‌گیری این متن را مورد بررسی قرار دهد یادآور شد: نسخه‌پژوهی طیف دیگری از این مطالعات است. مطالعه قرائات که سنت در علوم قرآن ما دارد بخش دیگری از این مطالعات است. یک طیف محدودتر از مطالعات وجود دارد که متون موجود در بافت نزول را مورد بررسی قرار می‌دهد. طیفی از قرآن پژوهان دنبال فرهنگ بافت نزول بودند و اینکه چه ارتباطی میان قران و فرهنگ رایج شبه جزیره وجود دارد و نهایتا رویکرد تاریخی انتقادی که در فضای مجازی بیشتر به آن توجه می‌شود.

پاکتچی با بیان اینکه رویکرد تاریخی انتقادی یکی از فعال‌ترین و زنده‌ترین رویکردها به قرآن‌پژوهی است و سابقه دیرینه‌ای هم دارد افزود: سابقه این رویکرد به حوزه‌ای از مطالعات که با نام نقد کتاب مقدس، برمی‌گردد. این جریان فکری منجر به به‌وجود آمدن حوزه‌های آکادمیک و دانشمندانی شد که تلاش کردند دانشی را به وجود بیاورند که موضوع آن دانش نقد بایبل بود و خود نقد بایبل را به دو بخش نقد اعلی و نقد اسفل تقسیم کردند. در نقد اعلی مسئله اصلی هویت و انتساب متن‌های مختلف بایبل بود و اینکه آیا کتابی که به نام صحیفه اشعیا شناخته می‌شود متعلق به پیامبری به نام اشعیاست؟ نقد اسفل عبارت از نقدی بود که اصل انتساب را مورد بحث قرار نمی‌داد بلکه وارد مباحث انتقادی درون متن می‌شد. این رویه بعدها در مورد قرآن هم شبیه‌سازی شده است. وقتی مستشرقی در حوزه قرائات مطالعاتی انجام می‌دهد درگیر نقد اسفل شده است و موقعی که این بحث صورت می‌گیرد که قرآن متعلق به شبه جزیره عربستان هست یا نیست بحث را به ساحت نقد اعلی می‌برد. بنابراین سنت به وجود آمده در حوزه نقد عهدینی کاملا دست‌مایه مستشرقین برای مطالعه قرآن قرار گرفته و آنچه به عنوان رویکرد تاریخی انتقادی مشاهده می‌کنیم و ظهور و بروز آن را می‌توان در قرآن مورخان مشاهده کرد ادامه این مسیر است که چگونه می‌شود روش‌های مطالعات عهدینی را در مورد قرآن هم به کار بست و قرآن را از این منظر مورد مطالعه قرار داد.

او با بیان اینکه یکی از گونه‌های مطالعه کتاب مقدس که از قرن هجدهم مورد توجه قرار گرفت گونه‌ای از مطالعه است که به آن لایه‌شناسی گفته می‌شود توضیح داد؛ در این گونه یعنی متنی را مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم این متن چندپارچه است و لایه‌های مختلف با هم ترکیب شدند و این متن را به وجود آوردند. نمونه بارزی از لایه‌شناسی را در مطالعه اسفار خمسه تورات مشاهده می‌کنیم که چگونه متخصصین حوزه نقد کتاب مقدس دو لایه را در متن اسفار خمسه از هم جدا کردند و گفتند این دو لایه از هم مستقل هستند که با هم ترکیب شده‌اند. پرسش‌های مشابهی در مورد کتبا اشعیا مطرح بود. در مورد قرآن هم در طول یک و نیم قرن اخیر سوالات مشابهی وجود داشت. برخی از اطلاعات موجود در کتب اسلامی مثل مباحثی که در تقسیم سوره‌های قرآن به مکی و مدنی داشتیم یا مباحثی که در مورد بحث سبب نزول داشتیم به قرآن‌پژوهان غربی کمک کرد برداشتی لایه‌شناسانه از قرآن داشته باشند و معتقد باشند قرآن از یک لایه مکی تشکیل شده و بعدا یک لایه مدنی به آن اضافه شده است.

او افزود: این نگاه لایه‌شناسانه کمابیش در دوره‌های بعدی ادامه پیدا کرده است ولی در حال حاضر دغدغه قرآن‌پژوهان غربی مسئله لایه‌شناسی به معنای سنتی خودش نیست و می‌شود گفت پژوهشگران غربی احساس می‌کنند کوشش‌ها در مورد این نوع لایه‌شناسی در مورد قرآن جواب نمی‌دهد و بیشتر پرسش درباره انسجام و عدم انسجام قرآن را دنبال می‌کنند، هر دو نگاه طرفدارانی دارد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه رویکرد تاریخ انتقادی علاوه بر لایه‌شناسی بحث دیگری تحت عنوان منبع‌جویی و منشأجویی دارد یعنی ما یک متنی را مورد بررسی قرار دهیم و پیش‌متن‌های آن را به دست بیاوریم یعنی نشان دهیم این متن از چه متون قبلی استفاده کرده است یادآور شد: استفاده قرآن از متون قبلی برای یک مسلمان قابل تحمل و قابل باور نیست چراکه طبق باور مسلمانان، قرآن منشأ وحیانی دارد و اگر مشابهت‌هایی بین مضامین قرآن با تورات و انجیل وجود دارد به دلیل اشتراک آنها در وحی است اما یک مستشرق که به حقانیت قرآن معتقد نیست این حساسیت را ندارد و به این دلیل مشاهده می‌کنیم از قرن هجدهم مستشرقین ادعا داشتند و تلاش کردند نشان دهند پیامبر اسلام از متون پیشین یهودی و مسیحی اطلاعاتی برداشت کرده و مورد استفاده قرار داده است.

پاکتچی گفت: در کنار نگرش تاریخی انتقادی باید توجه دوستان را به مسیری جلب کنم که در فضای حوزه آنگلاساکسون به وجود آمد. جریانی که از پیروان آن به عنوان اصحاب بازنگری یاد می‌شود. یک ویژگی که در میان پیروان این جریان مشترک است این است که به شدت نسبت به احادیث اسلامی و اخبار تاریخی بدبین هستند و این اخبار را قابل اعتماد نمی‌دانند و آنها را در مسیر الگویی از تاریخ نجات تلقی می‌کنند و معتقدند در این اخبار صحنه‌سازی اتفاق افتاده است و نباید عبارات قرآنی را در سایه احادیث صدر اسلام فهم کرد بلکه عبارات قرآنی را باید مستقل از احادیث و اخبار فهم کرد و وقتی کسی به صورت مستقل نگاه می‌کند ممکن است پرسش‌های جدی برایش مطرح شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها