حسین قربانزاده خیاوی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد؛
«رد انگشتهای اصلی»، آمیختن ادبیات کهن و برخی واقعیات درباره انقلاب اسلامی است
نویسنده کتاب «رد انگشتهای اصلی» گفت: این کتاب حاصل آمیختن ادبیات کهن، خیال و برخی واقعیات درباره انقلاب اسلامی است که تقابل جریانهای فکری مختلف را با یکدیگر به نمایش میگذارد.
وی با اشاره به حوادث این رمان که در سال 1356 رخ میدهد، گفت: قصه درباره پسری نوجوان بهنام اباذر است که پدرش آشیق بوده و با قوپوز تار مینواخته، پدر اباذر ترجیح میداده است که بهجای خانه اعیان در خانه فقرا ساز بزند. پدر طی ماجرهایی کشته میشود و اباذر که اطلاعات کمی از پدرش دارد و دلیل کشتهشدن او را نمیداند، نزد عمویش زندگی میکند که از روحانیان بزرگ و مطرح شهر است. رمان ماجراهای عاشقانهای دارد که از همنوازی اباذر و گلآرا برای اصلی و کرم در مدرسه شروع میشود.
قربانزاده خیاوی افزود: اصلی و کرم از منظومههای معروف قدیمی است، هم به فارسی و هم ترکی، اما اصل آن به ترکی است و عشق این دو با مخالفت پدر گلآرا که سرهنگ شهربانی است، مواجه میشود. پدر در مقابل عموی روحانی اباذر قرار میگیرد و در نهایت آنچه بر عشقشان میرود که بر کرم و اصلی میرود.
نویسنده کتاب «رد انگشتهای اصلی» درباره علت فرجام عاشقانهای که انتخاب کرده، اظهار کرد: ادبیات قدیم و منظومههای ما، عشقهایشان نافرجام است؛ خسرو و شیرین، وامق و عذرا، لیلی و مجنون، اصلی و کرم هیچکدام به وصال نمیرسد. اغلب تراژیک هم تمام میشود. عشق برای جوامع شرقی همیشه یک نوع عشق الهی منزه و پاک است و گاهی دست نیافتنی بوده است.
وی همچنین درباره اهمیت وجود عشق در داستانهای نوجوانان افزود: معتقدم باید در ادبیات کودک و نوجوان مزه عشق را به کودکان بچشانیم و از عشق بنویسم. اگر ما این کار را انجام ندهیم، ترجمهها خواهند کرد؛ آنهم با عشقی که برای آنهاست و نه برای ما. برخی عشقها برای ماست و نوع خاصی از عشق است. وقتی من از مادربزرگ خودم میگویم که چطور در سن 80 سالگی با پدربزرگم عاشقانه زندگی میکرد، مطمئن هستم خیلیها آن را درک میکنند، درحالی که دیدن چنین عشقی در آثار خارجی، گرچه جذاب است، اما مخاطب ایرانی بخشهایی از آن را نمیپذیرد.
قربانزاده خیاوی با بیان اینکه «رد انگشتهای اصلی»، آمیختن ادبیات کهن و خیال و برخی واقعیات درباره انقلاب اسلامی است، توضیح داد: برخی شخصیتها و اتفاقات واقعی است؛ مطالعاتی درباره یکی از روحانیان مبارز و سرشناس تبریزی داشتم و کتاب «بر بلندای گودال» را نیز خواندم و از خاطراتش استفاده کردم. اما در مجموع بر مبنای خیال و منظومه اصلی و کرم قصه را نوشتهام. داستان جستجوی کرموار اباذر بهدنبال گلآراست و اصلی در عنوان کتاب، همان اصلی داستان اصلی و کرم است.
وی گفت: این رمان که از نظر تاریخی و سیاسی، ماجراهای برجستهای دارد، به فضاها، آداب و سنن بومی هم پرداخته است. در واقع تمام نوشتههای من بومی و محلی است و در شهرستانها اتفاق میافتد. از سوی دیگر شخصیتها و گرایشهای متنوعی در رمان است؛ از یک نوجوانی که ساز میزند تا معلمی عاشقمسلک که نوازنده است، عمویی که روحانی است، تودهایها، مجاهدین خلق، شاهدوستان و... در رمان تقابل این جریانهای فکری را با یکدیگر داریم که هرکدام بهنحوی سعی میکنند اباذر را جذب خود کنند. هرکدام به او میگویند تو در این دسته و گروه ما موفق میشوی اما اباذر راهش را خودش انتخاب میکند.
نظر شما