دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۰
قحطی‌ها تا ابد در حافظه جمعی یک ملت باقی می‌ماند/ عمدی در نادیده گرفتن ایران در این باره وجود دارد

محمدقلی مجد به عنوان مورخ در کتاب «هولوکاست ویکتوریایی» به یکی از رویدادهای بسیار بزرگ اما اغلب نادیده گرفته شده تاریخ ایران می‌پردازد و یکی از سه قحطی بزرگی است که گریبان ملت ما را گرفت. مجد با استفاده از منابع دست اول گوناگون یک تاریخ مفصل از این فاجعه فراموش شده به دست می‌دهد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مرتضی ویسی: چهارمین جشنواره کتاب سال فرهنگی دانشجویی در شرایطی برگزار شد که به واسطه بیماری کرونا این برنامه به مدت دو سال به تعویق افتاد. کتاب‌های متنوعی در حوزه‌های مختلف مورد توجه داوران این برنامه قرار گرفته بود. در این میان کتاب «هولوکاست ویکتوریایی» ترجمه محمد کریمی از منتخبان این جشنواره بود. این کتاب که یکی از مهمترین وقایع تاریخی ایران را مورد بحث و تفحص قرار داده است توانست جایزه بهترین کتاب در حوزه ترجمه را به خود اختصاص دهد. قحطی گرسنگی در تاریخ هر کشور به قدری آسیب‌های عمیقی به جا می‌گذارد که تا سال‌ها در حافظه تاریخی یک قوم یا ملت می‌تواند بماند. به دلیل انتخاب این کتاب در جشنواره فرهنگی کتاب دانشجویی گفت‌وگویی با مترجم کتاب ترتیب داده‌ایم تا از چند و چون کتاب و روند کلی آن بیشتر آشنا شویم.

مهمترین پرسش یا به عبارتی انگیزه شما برای ترجمه این کتاب چه بود؟
آقای دکتر محمدقلی مجد سه کتاب درباره سه قحطی پیاپی در ایران در طول 75 در قرن 19 و 20 نوشته‌اند؛ قحطی 1869-1872، قحطی 1917-1919 و قحطی جنگ دوم جهانی. اما تاریخ انتشار آنها با زمان وقایع همخوان نیست. از این سه گانه نخست کتاب مربوط به جنگ جهانی اول منتشر شد که من ویراست نخست آن را در 1385 و ویراست دوم را آن تقریباً یک دهه بعد ترجمه کردم. این کتاب بسیار مورد توجه و نقد و بررسی قرار گرفت. بعد از آن آقای مجد کتاب مربوط به قحطی جنگ دوم جهانی را منتشر کرد و ناشر از من خواست که آن را هم ترجمه کنم. ولی حجم کتاب بسیار زیاد بود و در آن مقطع من مجالش را نداشتم. این بود که آقای آشتیانی زحمت ترجمه آن را کشید. بعد از این دو، کتاب مربوط به قحطی دوره ناصری را آقای مجد در آمریکا آماده کرده بود که منتشر کند و پیش از انتشار از من خواست که ترجمه فارسی آن را به عهده بگیرم که نسخه فارسی و انگلیسی همزمان منتشر شود. ایشان از پیش با ناشر در این باره هماهنگی‌های لازم را به عمل آورده بودند. این بود که ترجمه آخرین کتاب از این سه‌گانه به قلم من در سال 1398 منتشر شد. اما انگیزه اساسی برای ترجمه این سه‌گانه برای من و ناشران مغفول ماندگی این سه فاجعه بزرگ در پژوهش‌های تاریخی بود. پیش از آقای مجد هیچ مورخی کتاب مستقلی درباره این قحطی‌ها ننوشته بود. می‌شود گفت پیش از انتشار این کتاب‌ها حافظه جمعی ما از این وقایع خالی بوده است. بنابراین ضرورت داشت که با نگاهی فراتر از پرداختن به این وقایع به عنوان یک موضوع جنبی، به آنها پرداخته شود و مورد توجه و نقد و بررسی قرار گیرند. من گمان می‌کنم که هنوز هم کار چندانی در این باره نشده و پژوهش‌های بیشتری در این باره باید صورت گیرد.
 


آیا فکر می کردید که ترجمه این اثر برنده جایزه بهترین کتاب دانشجویی در بخش ترجمه شود؟

من در چهارمین جشنواره کتاب سال فرهنگی دانشجویان دو کتاب ارائه کرده بودم. یکی «انقلاب نا اندیشیدنی در ایران» به قلم چارلز کرزمن که تحقیق جامعی از منظر جامعه‌شناسی درباره انقلاب اسلامی در سال 1357 است و دیگری «هولوکاست ویکتوریایی» به قلم آقای دکتر مجد. من برای ترجمه هر دو کتاب زحمت زیادی کشیده بودم. یعنی غیر از ترجمه متن، من جستجوهای متعددی برای افزودن توضیحات، تصاویر و سایر اطلاعات افزوده انجام دادم که از نظر خودم برای آنکه خواننده به خوبی با موضوع درگیر شود لازم بودند. به نظرم هر دو کتاب شایسته توجه بودند. کتاب نخست حجم بیشتری داشت و گمان می‌کردم بیشتر مورد توجه داوران قرار گیرد، اما به هر روی داوران کتاب دوم را برگزیدند و قطعاً نظر ایشان در این باره ثاقب‌تر است.
 
اگر امکان دارد کمی درباره کلیت محتوای این کتاب توضیح بفرمایید؟
محمدقلی مجد به عنوان مورخ در این کتاب به یکی از رویدادهای بسیار بزرگ اما اغلب نادیده گرفته شده تاریخ ایران می‌پردازد. همان‌طور که گفتم یکی از سه قحطی بزرگی است که گریبان ملت ما را گرفت. مجد با استفاده از منابع دست اول گوناگون یک تاریخ مفصل از این فاجعه فراموش شده به دست می‌دهد و برخی نکات گفته شده درباره دلایل و گستره این فاجعه را به چالش می‌کشد. او معتقد است که دولت وقت ایران نخست با بی عملی و سپس با انکار در مرگ بیش از 12 میلیون نفر از اتباع خود مقصر بوده است. او فصول کتاب را بنا بر مناطق جغرافیایی تنطیم کرده است و در هر فصل گستره قحطی و دلایل آن را در جامعه ایران در طول چند سالی که این فاجعه به درازا کشیده از جنوب ایران تا مرزهای آذربایجان در شمال را دنبال می‌کند.
 

چرا نویسنده این عنوان را برای کتاب انتخاب کرده و این نام ناظر به چه بخش از کتاب است؟

مایک دیویس، نویسنده و مورخ آمریکایی کتابی دارد با عنوان «هولوکاست های اواخر دوران ویکتوریا». او در این کتاب به بررسی تأثیر استعمار و گسترش سرمایه‌داری بر بروز قحطی‌های این دوران در هند، چین، برزیل، اتیوپی، کره، ویتنام، فیلیپین و کالدونیای جدید می‌پردازد. اما اشاره‌ای به قحطی بزرگی که در ایران در همین دوران رخ داده نمی‌کند. من گمان می‌کنم آقای مجد با انتخاب این عنوان خواسته بر این نکته تأکید کند که قحطی ایران نیز از جمله همان قحطی‌هاست و در پس ذهن خواننده این نکته را بگنجانند که گویا عمدی در نادیده گرفتن ملت ایران در این باره وجود دارد؛ چنانکه درباره قحطی دوران جنگ اول جهانی این روند وجود دارد. اما در واقع در متن کتاب شما اشاره روشنی درباره ملکه ویکتوریا و یا دولت انگلستان در ارتباط با قحطی در ایران نمی‌یابید.

این شکل از قحطی و گرسنگی که در کتاب ذکر شده آیا در تاریخ ایران سابقه دارد یا فقط همین یکبار رخ داده است؟
کشور ما سرزمین خشکی است و از سویی در چهارراه تهاجم اقوام مختلف بوده است. در طول هزاران سال زندگی نیاکان ما در این سرزمین بارها قحطی رخ داده است و آنها هربار توانسته‌اند به طریقی راهی برای تداوم زندگی و فرهنگ و تمدن خود بیابند. آنچه جای تأمل دارد تکرار این فجایع در دوران مدرن است که بشر به راهکارهای مناسبی برای جلوگیری از بروز آنها دست یافته است. همان‌طور که اشاره کردم، پس از قحطی دوره ناصری، ما شاهد قحطی بزرگ دیگری در دوران جنگ اول جهانی و در ابعادی کوچکتر 20 سال پس از آن در جریان اشغال ایران به دست متفقین در جنگ دوم جهانی هستیم.


چه میزان این اتفاق در حافظه جمعی ما مردم ایران باقی مانده است؟ آیا کلا فراموش شده یا نشانی از آن در تاریخ هست؟

در این باره می‌توان گفت دست کم تا پیش از انتشار نخستین کتاب آقای مجد در سال 2003، درباره قحطی‌هایی که به آنها اشاره کردیم، چیزی در حافظه جمعی ما نبوده است. حتی برای خود آقای مجد چنین بوده است. تجربه انتشار کتاب قحطی بزرگ باعث می‌شود که ایشان به دنبال اتفاقات مشابه در تاریخ ایران بگردند و نهایتاً سه گانه یادشده را منتشر کنند. اما همچنان این موضوع جای کار دارد. درباره این فجایع اشارات متعددی در اسناد داخلی و خارجی، خاطرات شخصیت‌ها و منابع تاریخی دیگر هست و البته مورخان و نخبگان مطالعات ایران از آن آگاه هستند، اما این سطح از آگاهی مصداق حافظه جمعی پیدا نمی‌کند. این دست وقایع و بسیاری از وقایع تلخ دیگر به گونه‌ای از حافظه جمعی ما پاک شده‌اند که گویی هرگز رخ نداده‌اند. حال آنکه برخی رویدادها مثل قتل امیرکبیر در فین کاشان، یا قائم مقام فراهانی همچنان زنده و در یادها هستند. این تفاوت نشان می‌دهد که مورخان و پژوهشگران ما چقدر کار نکرده بر دوش دارند.
 
مؤلف در نگارش این کتاب بیشتر از چه منابع و آرشیوهایی استفاده کرده است؟
آقای مجد از جمله مورخان سندپژوه هستند. از این رو بخش زیادی از منابع مورد استفاده ایشان اسناد هستند. به ویژه اسناد دیپلماتیک که ایشان در آرشیوهای آمریکا به آنها دسترسی داشته‌اند. پس از آن خاطرات شخصیت‌های خارجی و داخلی، گزارش‌های مطبوعات داخلی و خارجی و البته کتاب‌ها و پژوهش‌های مستندی که در این باره در زمان واقعه و پس از آن نگاشته شده‌اند.
  Mike Davis
Late Victorian Holocausts: El Niño Famines and the Making of the Third World

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها