دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۲
پسانوگرایی نقد وضع موجود است یا تسلیم در برابر آن؟

پسانوگرایی به معنای سرگرمی است، حتی اگر جریانی از پوچ‌گرایی به طور پیوسته در زیر آن جریان داشته باشد و همان‌طور که استوارت جفریس در کتاب بسیار خواندنی خود پیشنهاد می‌کند، چیزی خالی در قلب پرشور آن وجود دارد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نویسنده: تری ایگلتون*/ مترجم: سیدامین موسوی‌زاده: استوارت جفریس روزنامه‌نگار و نویسنده است. او سال‌ها از کارکنان گاردین بود و به عنوان سردبیر فرعی، منتقد تلویزیون، سردبیر بررسی جمعه و خبرنگار پاریس کار می‌کرد. او اکنون به عنوان نویسنده مستقل، بیش‌تر برای گاردین، اسپکتیتور، فایننشال تایمز و لندن ریویو آو بوکز کار می‌کند. او پیش از این دو کتاب نوشته است: خانم اسلوکامب پوسی و هتل بزرگ آبیس. کتاب تازه او «همیشه، همه‌جا: چه‌جور پسانو شدیم» نام دارد که تری ایگلتون نظریه‌پرداز ادبی برجسته بریتانیایی بر آن مروری نوشته است.

در نیم‌سده گذشته، اندیشمندان پسانو سعی کرده‌اند حقیقت، هویت و واقعیت را بی‌اعتبار کنند. هویت یک جلیقه است و حقیقت فقط نظر برخی دانشگاهیان میان‌سال است. واقعیت هم، به اندازه لباس پوشیدن برای شام منسوخ شده است. عینیت افسانه‌ای است در خدمت قدرت‌های حاکم. اگر فقط می‌توانستیم این توهمات را کنار بگذاریم، می‌توانستیم در دنیایی از امکان بی‌نهایت لذت ببریم. به جای این‌که هر روز صبح با همان خود قدیمی خسته‌کننده بیدار شویم، می‌توانیم به راحتی مانند دیوید بووی (بازیگر و خواننده بریتانیایی) از هویتی به هویت دیگر برویم. رهایی نهایی این است که هر چیزی می‌تواند معنای دیگری داشته باشد. هنگامی که معانی ثابت و پایه‌های محکم را کنار زدید، آزاد هستید که از خود لذت ببرید. پسانوگرایی به معنای سرگرمی است، حتی اگر جریانی از پوچ‌گرایی به طور پیوسته در زیر آن جریان داشته باشد و همان‌طور که استوارت جفریس در کتاب بسیار خواندنی خود پیشنهاد می‌کند، چیزی خالی در قلب پرشور آن وجود دارد.
 
با این حال، پسانوگرایی قصد براندازی دارد. از آن‌جایی که تمدن بر اساس نظم و اقتدار کار می‌کند، به چالش کشیدن این چیزها مسلماً مخل به نظر می‌رسد. مشکل این‌جاست که نوآزادگرایی نیز آن‌ها را به چالش می‌کشد. هیچ چیز روان‌تر و نرمش‌پذیرتر از بازار نیست. هیچ کس در وال‌استریت به حقیقت مطلق اعتقاد ندارد. بی‌سالارگرا (آنارشیست) های واقعی، بازاریان آزاد هستند. پس آیا پسانوگرایی نقد وضع موجود است یا تسلیم در برابر آن؟
 
شاید آخرین طنز پسانو این است که هر دوی این‌ها باشد – در عین حال که نقیضه‌ای برای آن است، خود را به دستگاه می‌فروشد. این جاست که تشخیص رییس از کولی غیرممکن می‌شود. پسانوگرایی ممکن است بازیگوش، شوخ و بی‌عمق باشد، اما نخست‌وزیر بریتانیا نیز چنین است. بی‌شرمانه توده‌گرایانه است و جسورانه روزمره را می‌پذیرد، اما نایجل فاراژ (رهبر حزب برگزیت) نیز همین‌طور است. همان‌طور که جفریس اشاره می‌کند، استیو جابز «متابعت را در لباس آزادی شخصی می‌فروخت.» او شاید خود را یک هیپی تصور می‌کرد، اما کارخانه‌های چینی که محصولات او را می‌ساختند، زیر پنجره‌های خواب‌گاه‌هایش برای کارگران استثمار شده، تورهای انتحاری داشتند. مدونا توسط برخی به عنوان یک مبارز چریکی فمینیست و از سوی برخی دیگر به عنوان یک فانتزی جنسی، همراه با موفق‌ترین کتاب جنسی برای تمام دوران‌ها باشد. سیاست پساحقیقت ممکن است در ساحل چپ رود سن آغاز شده باشد، اما به کاخ سفید ختم شد.
 
برخی از مطالعات پسانوگرایی فرهنگی‌اند، برخی تاریخی‌اند و شماری هم فلسفی هستند. دستاورد این کتاب این است که هر سه رویکرد را در یک رویکرد قرار می‌دهد. این نادر است، زیرا کسانی که در مورد سید ویشس (نوزاده و خواننده پانک‌راک بریتانیایی) می‌دانند، ممکن است خوانندگان مشتاق میشل فوکو نباشند، در حالی که کسانی که عمیقاً ژاک دریدا باز هستند، همیشه از طرف‌داران رمان «من دیک را دوست دارم» از کریس کراوس نباشند. جفریس دانش قابل توجهی از فرهنگ پسانو را در این صفحات گنجانده است، از پانک، هیپ‌هاپ، فیلم و عکاسی گرفته تا ضد‌روان‌پزشکی  و مانند آن. همه این‌ها در چارچوب نوآزادگرایی دهه 1970 تنظیم شده است، و نشان می‌دهد که چه‌گونه یک سرمایه‌گرایی اصلاح‌شده، فرهنگی نرمش‌پذیر و موقت – از کوتاه‌مدت‌گرایی، مصرف بی‌پایان و هویت‌های چندگانه را به وجود آورد.
 
پسانوگرایی ممکن است یک واقعیت تاریخی باشد، اما خودش تاریخ را ملال‌آور می‌داند. گذشته به سادگی مجموعه‌ای از سبک‌ها است که باید بازیافت شوند، در حالی که آینده فقط با مجموعه‌ای غنی‌تر از گزینه‌ها مانند زمان حال خواهد بود. دیگر هیچ کلان‌روایتی مانند ایده پیشرفت وجود ندارد، هیچ ترادیسی مهمی وجود ندارد که بتوان از آن ترسید یا به آن امیدوار بود. هدف تغییر جهان نیست، بلکه تقلید از آن است. تاریخ با ظهوربستنی‌های بن‌وجری و بازی جی‌تی‌ای به پایان رسیده است.
 
هنگامی که دو هواپیما به مرکز تجارت جهانی برخورد کردند، یک کلان‌روایت تازه - درگیری بین غرب و اسلام‌گرایی - شروع شد. برای برخی ناظران، این به معنای پایان دوران پسانو بود. اما جفریس چندان مطمئن نیست: ممکن است ذوق جوانی خود را از دست داده باشد، اما روحیه بدخیمانه آن هنوز زنده است. ایده‌های پسانو مطمئناً در شکاکیت فعلی نسبت به حقیقت زنده می‌مانند. برای یک نسل کامل از جوانان، صرفاً داشتن یک عقیده به معنای گناه جزم‌گرایی است. بیان این‌که نظر کسی نادرست است نوعی تبعیض است. به هر دیدگاهی باید احترام گذاشت، به جز نژادپرستی، جنسیت‌گرایی، دگرباش‌هراسی، نخبه‌گرایی و یهودستیزی که عمیقا توهین‌آمیز هستند. خب شاید همین طور باشد، اما اگر عینیت اخلاقی به درد پرندگان می‌خورد، چه‌گونه این تصمیم را می‌گیرید؟ امروزه نویسندگانی وجود دارند که به درستی اصرار دارند که زنان در طول تاریخ در غل و زنجیر و تحقیر قرار گرفته‌اند، اما با این حال کلماتی مانند حقیقت و واقعیت را در نقل‌قول‌های ترسناک قرار می‌دهند.
 
بیهوده‌ترین نظریه آگاهی، نظریه‌ای است که ما را از با قاطعیتی معقول گفتن مثلا این که بسیاری از آفریقایی‌ها زمانی به بردگی غرب درآمده‌اند، باز می‌دارد. با این حال، می‌توانید چنین نظریه‌هایی را درباره آگاهی در بیش‌تر اتاق‌های سمینار بیابید، حتی اگر کسانی که آن‌ها را تبلیغ می‌کنند، به درستی به چیزی ظالمانه‌تر از برده‌داری فکر کنند. شاید نقد قانع‌کننده جفریس به حل‌وفصل این کمک کند.
 
 
 
شناسنامه کتاب
Everything, All the Time, Everywhere: How We Became Postmodern, by Stuart Jeffries (Author), Publisher ‏: ‎Verso (October 26, 2021), 384 pages
 
 
* تری ایگلتون منتقد ادبی، نویسنده و رئیس ادبیات انگلیسی در بخش انگلیسی و نویسندگی خلاق دانشگاه لنکستر است. آخرین کتاب او «تراژدی» است
 
منبع: گاردین (بریتانیا)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها