جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۸
شور رباعیات خیام در خلیج فارس / دریانوردانی که از ستاره‌شناسی به خیامی رسیدند

بوشهر - بشیر علوی، نویسنده و پژوهشگر ادبی جنوبی، احتمال تاثیرپذیری دریانوردان بوشهری از علم ستاره‌شناسی خیام و مولفه‌های شعری رباعیات وی دال بر حیرت در برابر دنیا و هستی، شادزیستن و ناگزیر بودن مرگ را مهم‌ترین دلایل محبوبیت رباعیات این شاعر حکیم در جغرافیای بوشهر و شکل‌گیری گوشه خیامی در موسیقی بوشهر بر مبنای سروده‌های وی می‌داند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا خیام نیشابوری بیش از اینکه فیلسوف و دانشمندی شناخته‌شده باشد، شاعری منحصربه‌فرد و اندیشمند است که آوازه جهانی دارد و رباعیاتش در محافل ادبی شرق و غرب شنیدارهای صاحب‌اندیشه و خوش‌فکری یافته است. در خصوص شهرت خیام، مجتبی مینوی گفته است: «تاکنونی هیچ‌‎کدام از شعرا و نویسندگان و حکماً و اهل سیاست این سرزمین به اندازه او در فراخنای جهان شهرت نیافتهاند.»

از دید بسیاری از ادیبان، نوشته‌های انبوه بر اشعار کم وی زمینه‌ساز وسعت یافتن قلمروی معنوی این شاعر در جهان شده است. خیام نیشابوری از فلاسفه و دانشمندان نامدار ایرانی در سده‌های پنجم و ششم هجری است. وی در فلسفه، پیرو حکیم ابوعلی سینا بود و در ریاضی و نجوم، جزو سرآمدان عصر خود به‌شمار می‌آمد. از نگاشته‌های او، آنچه پس از ۹۰۰ سال به دست ما رسیده، ۱۰ رساله کوتاه علمی به زبان عربی، دو رساله فارسی، حدود چهل بیت شعر عربی و حدود هفتاد رباعی به زبان فارسی است. در این میان نوروزنامه و ده‌ها رباعی فارسی دیگر نیز به خیام منسوب است. شمار رباعیات فارسی منسوب به او نیز به ۱۶۰۰ رباعی می‌رسد.

به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران ادبی، جهان‌بینی حاکم بر رباعیات خیامی مهم‌ترین دلیل شهرت یافتن این شاعر و سروده‌هایش است. عصاره سروده‌های وی در سه اصل پرسشگری، اعتراض و زیبایی‌دوستی خلاصه می‌شود و او با نگرشی متفکرانه و فلسفی بر آن است تا بگوید زندگی فانی است! خیام به زیبایی‌ها و لذت‌های عالم توجه ویژه داشت؛ «تا کی غم آن خورم که دارم یا نه / وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه / پرکن قدح باده که معلومم نیست / کاین دم که فرو برم برآرم یا نه».

همین در دم زیستن و غنیمت شمردن حال، زمینه‌ساز رسوخ رباعیات وی در زیست مردمان بوشهر شد؛ مردمی که نگرش حاکم بر زندگی‌شان با نگرش خیامی که همان «درحال زیستن و گذرا بودن زندگی است» هم‌خوانی دارد. این نگرش چنان به مذاق مردم جنوب خوش نشست که جان‌مایه گوشه‌ای از موسیقی‌شان شد و به سبک خاصی درآمد؛ «خیام‌خوانی»! سبکی آمیخته به رباعی و بداهه‌گویی‌های ظریف و شنیدنی. این‌گونه شد که خیام به شهروند افتخاری بوشهر درآمد و مونس و انیس جاشوان در دریا و اهالی بندر در خشکی شد.

بشیر علوی، نویسنده و پژوهشگر ادبی جنوبی در این باره بر این باور است که «درون‌مایه‌های اصلی رباعیات خیام، حیرت در برابر دنیا و هستی، شادزیستن و ناگزیر بودن مرگ است که همین مؤلفه‌ها به خودی خود و در ذات خود تولیدِ سفارش شادزیستی می‌کند؛ شادی و نشاطی که در موسیقی مردمان جنوب به ویژه بوشهری‌ها دیده می‌شود. همین نشاط مشترک در هر دو موسیقی و متن باعث شده که در راستای تاریخ به هم کشانده شوند و همدیگر را جذب کنند.» به بهانه ۲۸ اردیبهشت؛ روز بزرگداشت خیام با این استاد دانشگاه و شعرپژوه به گفت‌وگو نشستیم و درباره رباعیات منسوب به خیام و محبوبیت وی در میان مردم بوشهر و خیامی از وی سوالاتی را پرسیدیم.

شور رباعیات خیام در خلیج فارس / دریانوردانی که از ستاره‌شناسی به خیامی رسیدند

-یکی از مسائلی که همواره در زیست شاعرانه خیام مورد سؤال است، اشعار منسوب به وی است که می‌گویند سروده شاعران دیگری است، چطور ثابت شده که این رباعیات سرگردان متعلق به خیام نیست؟

در این زمینه چیزی که در ذهن همه خیام‌شناسان موجود است، حضور همین «رباعیات سرگردان» است. رباعیات سرگردان به رباعیاتی گفته می‌شود که در زمره رباعیات خیام قرار گرفته، ولی اثبات آن‌ها به خیام به سادگی نیست و گاه در دیوان‌های دیگر به شاعر دیگری نیز نسبت داده شده است. این درهم‌آمیختگی رباعیات خیام از کهن و در منابع کهن نیز موجود بوده و با همین منوال خود را به ما رسانده است.

خیام‌شناسان برای تشخیص رباعیات واقعی خیام از رباعیات سرگردان، چاره‌ای جز پژوهش قافیه‌ای ندارند و به گفته استاد سیدعلی میرافضلی یک عنصر سبکی در رباعیات وجود دارد که رهنمای ما در تشخیص رباعیات اصیل خیّام تواند بود و آن، داشتن قافیه‌های چهارگانه است.

-نکته دقیقی و تخصصی بود؛ اگرچه بسیاری از این رباعیات با همه ادله‌های علمی همچنان در نزد عوام به نام خیام شناخته می‌شوند ولی این تلاش کمک می‌کند تا اشعار خیام از سروده‌های دیگر شاعران با شیوه متقنی پایش شود و البته این امر چیزی از محبوبیت این شاعر کم نمی‌کند! به خصوص در میان مردم بوشهر که در موسیقی‌شان گوشه‌ای به نام خیام‌خوانی دارند؛ از دید شما چه عواملی دست به دست هم داده‌اند که از میان شاعران کلاسیک، خیام بتواند این‌چنین در زیست فرهنگی مردم این خطه چنین پررنگ حضور داشته باشد؟

به نکته برجسته و مهمی اشاره کردید. ببینید خیام و خیام‌خوانی چند دهه‌ای است که در بوشهر شهرت زیادی یافته و ارتباط‌های دلنشینی با اشعار محلی و موسیقی بوشهر پیدا کرده است. قطعاً برای علت‌یابی این ارتباط تنها نمی‌توان به یک علت اکتفا کردف چون هم‌خوانی و همنشینی در منظومه‌ای از دلایل ایجاد شده است که همه این انگیزه‌ها و سبب‌ها باعث شده که موسیقی بوشهر، خیام را در خود جا دهد و به گونه‌ای خیام‌خوانی در زمره موسیقی بوشهر قرار بگیرد.

از دید من، رباعیات خیام به‌دلیل طرز بیان و شادزیستی و جهان‌بینی ویژه، از دیرباز مورد توجه بوشهری‌ها قرار گرفته است. به عبارتی، حیرت در برابر دنیا و هستی، شادزیستن و ناگزیر بودن مرگ، درون‌مایه‌های اصلی رباعیات خیام را تشکیل می‌دهند که همین مؤلفه‌ها به خودی خود و در ذات خود تولیدِ سفارش شادزیستی می‌کند؛ شادی و نشاطی که در موسیقی مردمان جنوب به ویژه بوشهری‌ها دیده می‌شود. همین نشاط مشترک در هر دو موسیقی و متن باعث شده که در راستای تاریخ به هم کشانده شوند و همدیگر را جذب کنند.

رنج اجتناب‌ناپذیر زندگی از دیگر مفاهیمی است که در زمره رباعیات خیام قرار می‌گیرد. زندگی در ذات خود نوعی سرستیزگی دارد. همین جدل زندگی و هستی با انسان‌ها، برای انسان‌ها نوعی شادخواری و شادزیستی به همراه دارد. زندگی در جنوب و در میان تش‌بادها و امواج سهمگین دریا و طلب رزق و روزی از این دو مکان به‌شدت سخت، برای بوشهری‌ها نوعی زندگی است. سختی زیستن در جنوب با مفاهیم رنج اجتناب‌ناپذیر زندگی در رباعیات خیام به گونه‌ای ارتباط ایجاد کرده است و بوشهری از این منظر، رباعیات خیام را آیینه زیستن خود در خلال قرن‌ها دیده‌اند. آیینه‌ای که مرگ و میرهای سخت در سرزمینی سخت و تفنده و گرمازده را برای آن‌ها آسان می‌کرده است.

موسیقی موجود در رباعیات خیام، در کنار سفارس به شادزیستی در همین رباعیات، پل‌گونه با موسیقی مردمان بوشهر که شاد و تند و از سر نشاط است، پیوست شده است. بنابراین بی‎جهت نیست که اگر بگوییم تمایل موسیقی جنوب به شادبودن با مفهوم رباعیات خیام که نوعی شادزیستی و گذران بودن دنیا را به رخ می‌کشد، ارتباط ایجاد کرده است و همین ارتباط باعث شده است که فرهنگ بوشهر، دروازه‌های دل خود را به روی رباعیات و خودِ خیام گشوده است.

از سوی هم می‌توان گفت که وزن عروضی رباعیات با موسیقی تند و شاد موسیقی مردمان بوشهر هم‌سو و هموار است. به نظر می‌رسد از حدس‌های دیگری است که می‌توان برای حضور خیام‌خوانی در بوشهر ابراز کرد. چیزی که این‌جا مشخص است کشانده شدنِ موسیقی‌های هم‌سو به همدیگر است. موسیقی‌ها همدیگر را می‌ربایند و به هرگونه‌ای که باشد، جفت خود را درمی‌یابند.

-افزون بر این مفاهیم و تناسب وزن عروضی رباعیات با ریتم موسیقی بوشهری، آیا پیوند بوشهری‌ها با خیام با بعد نجم‌شناسی این حکیم می‌تواند مرتبط باشد؟ چراکه اغلب مردمان این دیار ملوان و اهل دریانوردی بودند و برای این پیشه و باخبری از وضعیت جوی برای آغاز سفرهای دریایی نیاز به شناخت ستارگان و آسمان داشتند.

نمی‌توان این حقیقت را که دریانوردی بوشهری‌ها که در دنیا معروف است با ستاره‌شناسی خیامی ارتباط نداشته باشد، رد کرد! چراکه سال‌ها ناخدایان بوشهر و تنگسیری‌ها دریانورد بوده و از همین جایگاه روزی می‌خوردند و گذران زندگی می‌کردند. به یقین برای گذر از دریا و مؤلفه‌های آن، نیاز به شناخت ستارگان و غروب و طلوع آن‌ها به عنوان نوعی نشانه داشته‌اند. این نیاز شاید آن‌ها را به مطالعات و پژوهش‌های ستاره‌شناسی خیام کشانده باشد و با خیام به این گونه آشنا شده باشند و رفته‌رفته افزون بر مطالعات ستاره‌شناسی خیام به رباعیات وی نیز دست یافته باشند و این رباعیات که گذران زندگی و بی‌وفایی دنیا را نشان می‌داده در دریا و سختی‌های آن نوعی آرامش برای آن‌ها ایجاد می‌کرده است. آن‌هایی که راهی جز پذیرش سختی و لجاجت دریا نداشته‌اند و اهل غرق را باید می‌پذیرفتند و تن به این سرنوشت می‌دادند. همین تن دادن به سرنوشت، خود نوعی پذیرش سرنوشت است که در رباعیات خیام، اشاره و شواهد فراوانی دارد.

-آیا این دلایل برای ایجاد ارتباط میان فرهنگ بوشهر و رباعیات خیام کفایت می‌کند؟

خیر؛ چون از نظر علمی و ادبی به نظر می‌رسد که خیام، شخصیتی نبوده که در دیگر نقاط ایران ناشناخته باشد. خیام و رباعیاتش همواره در همه جا نفوذ یافته و مردمان همه سرزمین ایران از دیرباز تا کنون با وی و رباعیاتش آشنا بوده و هستند. این ادعا را می‌توان بر اساس کشکول‌ها و جُنگ‌هایی گفت که در بوشهر نوشته شده و از رباعیات خیام نیز استفاده کرده‌اند.

همین تک دلیل برای ما کافی است تا بدانیم خیام و رباعیاتش در بوشهر نیز مانند دیگر نقاط ایران شناخته شده بوده و افراد بالادستی مانند علما و مجتهدین بوشهر نیز در میان سخنان مکتوب یا کشکول‌ها یا کتاب‌های حکمی و تفسیری خود، همواره از رباعیات خیام بهره برده‌اند. مانند مرحوم مدام دیری که در کشکول خود در تفسیر دنیا و بیان حکمت و فقه از رباعیات خیام برای توضیح و تفسیر و تبیین بیشتر استفاده کرده است. این شناخت بوشهری‌ها از خیام را می‌توان خیلی ساده و عادی و معمولی دانست، زیراکه بوشهر مهد ادب و فرهنگ بوده و برای این سرزمین و مردمانش شناخت خیام و گذران با وی و تفکر و رباعیاتش کاری ساده و شناخته‌شده و معمولی است.

به عبارت دیگر، خیام همان‌گونه که در دنیا شهرت پیدا کرده، در بوشهر نیز دارای شهرت بوده و بوشهری‌ها همان‌طور که فردوسی و سعدی و حافظ را می‌شناختند، خیام را نیز می‌شناخته و رباعیات وی را از بر می‌کرده یا نهایت آن را می‌خوانده‌اند. آرام آرام در گذر زمان، متوجه مفهوم خیامی شده و با آن ارتباط ایجاد کرده و در موسیقی خود از آن استفاده کرده‌اند.

-آیا در پژوهش‌های خود در حوزه خیام‌خوانی به اسنادی هم دست یافته‌اید که نشان بدهد این گوشه موسیقی از چه زمان و به همت کدام هنرمند در موسیقی بوشهر جریان یافته است؟

اینکه نخستین کسی که خیام‌خوانی بوشهری را آغاز کرده است یا دقیقاً چه زمانی خیام‌خوانی در بوشهر رواج یافته، بر کسی مکشوف نیست و اگر نظرهایی هم داده می‌شود بیشتر از روی حدس و گمان و نوعی حساب و کتاب‌های گمانی است.

-در خیام‌خوانی، در کنار رباعیات خیامی شاهد حضور دوبیتی‌های محلی نیز هستیم که از سینه مردمان این خطه برخاسته است، علت همنشینی این اشعار با رباعیات خیامی در این گوشه موسیقایی چیست؟

بله، همین‌گونه است؛ چون بسیاری از دوبیتی‌های محلی بوشهر که در میان مردم نفوذ داشته و کشاورزان و صیادان در هنگام کار آن‌ها را می‌خوانده‌اند، با مفهوم و وزن بیرونی رباعیات خیام هم‌سو بوده و هست. همین هم‌سویی باعث شده که خیام‌خوانان بوشهری بتوانند به گونه‌ای ابیات محلی بوشهر را با رباعیات خیامی در هم آمیخته کنند و با ریتم و موسیقی و تمِ آهنگ بوشهری در کنار هم بخوانند.

-به نظر می‌رسد در این همنشینی غنای ابیات محلی تحت شعاع رباعیات خیامی قرار گرفته است، این‌گونه نیست؟

با این نظر موافق نیستم، چون از دید من، در ایجاد ارتباط میان رباعیات خیام و موسیقی و اشعار محلی بوشهر، صرفاً برگ برنده در دست خیام نیست، بلکه خود اشعار محلی و موسیقی بوشهر نیر دارای توانایی بالا و قابل ارزشی بوده و است که رباعیات خیام می‌تواند با آن‌ها ارتباط پیدا کند. به عبارت دیگر، رباعیات خیام نیز باید سپاسگزار و قدران موسیقی و اشعار بوشهری باشد که این قدرت و فخامت و شکوه و جلال و جبروتی داشته است که در آنجا بگیرد. این نکته را نباید فراموش کرد؛ چرا که کمتر موسیقی و اشعار محلی در گوشه و کنار سرزمین مهرپرور ایران وجود دارد که رباعیات خیام بتواند به آن رجوع کند و به آن پیوست شود. این پیوستگی و ارتباط به نظر من همان اندازه که به قدرت و ارزش رباعیات خیام ربط دارد، با فرزانگی و چابکی و قدرت موسیقی بوشهر نیز مرتبط است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها