به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این اثر رمانی دربارە هویت و تعصبات و ملیگرایی و فاشیسم و نیز توهم و خود بزرگبینی و جهل و خرافات است و تمام ماجراهای رمان درکشور ترکیه اتفاق میافتد.
تصاحب تاریکی دربارە تنهایی انسان معاصر، عشقهای بیفرجام، مفهوم هویت و همزیستی و تعامل با دیگری و احترام وجود دیگری است که نویسنده در آن به نقد رادیکالیسم و فاشیسم میپردازد و نیز به قتل عام آرامنه، کشتار شهردرسیم و قتل و عام کردهای علوی در ترکیە اشاره دارد. تمام حوادث رمان از سال ١٩٤٠ تا سال ۲۰۰۰ میلادی در ترکیە رخ میدهند.
بختیارعلی نوشتن این رمان را از فروردین سال ١٣٩٨ آغاز کرد و بە دلیل فرایند طولانی مجوز نشر درایران، خواستیم برای انتشار نسخە فارسی کتاب پیش از انتشار بە زبان اصلی زودتر اقدام کنیم. بنابراین نویسنده هر فصلی را که مینوشت، میفرستاد ترجمە میکردم و ترجمه فارسی را فصل به فصل مطالعه میکرد. به این ترتیب تا پایان کار فصل بە فصل باهم پیش رفتیم و ترجمە کاملاً با نظارت خود نویسندە انجام شدە است.
در بخشی از رمان «تصاحب تاریکی»، میخوانیم: «آرسین در یکی از کلوپهای یونانیهای آن زمان استانبول با جواهر منیر، خوانندەای کە پدری ترک و مادری یونانی دارد و تازە مورد عفو عمومی قرار گرفتە و از زندان آزاد شدە، آشنا میشود. دوستانش اهل اندیشە و از چپهایی بودند کە شبها در کلوپ و میخانەهای استانبول دور هم جمع میشدند. جواهر از آن دختران سرکشی است کە مدام با دوستانش دربارە شاعری بەنام «ناظم حکمت» حرف میزند، شاعری کە حکومت میخواهد بە شوروی تبعیدش کند. آنها از داستانهای زندان میگویند و دست نوشتەهای اشعار حکمت را بین خود ردوبدل میکنند. وقتی جواهر شعرهای ناظم حکمت را میخواند آرسین مبهوت صدای او میشود. او میشنود جواهر و دوستانش بە صدای بلند و بی هیچ ترسی میگویند: «مندریس از عصمت اینونو بیشرفتر است.» سالهاست که «ناظم» زندان است و حالا که دیگر چهلونە سالش شده، میخواهند ببرندش سربازی. هان افندم چی میگی؟ مردی چهل و نە سالە را چرا میبرید سربازی اگر نمیخواهید بکشیدش…خیلی واضح و روشن است کە مندریس در بی شرفی از عصمت پیشی گرفتە است.»
نشر ثالث چاپ دوم رمان «تصاحب تاریکی» را در ٨٦ فصل و ۷۷۰ صفحە با قیمت ۵۷۰ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما