سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بیتا ناصر: آخرین رمان جوجو مویز(نویسنده، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار انگلیسی) با نام «کفشهای دیگری» (Someone Else’s Shoes) که در سال ۲۰۲۳ به چاپ رسیده است، بهتازگی با ترجمه مریم مفتاحی به همت نشر آموت در دسترس مخاطبان فارسیزبان قرار گرفت. مفتاحی، دانشآموخته رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم آثاری همچون «من پیش از تو»، «پس از تو»، «یک بعلاوه یک»، «میوه خارجی»، «همسر خاموس»، «دختر آسیابان»، «جزیرهی مرجان» و «باغ مخفی» است.
در ادامه توضیحات این مترجم را درباره «گفشهای دیگری» میخوانید:
به عنوان کلام آغازین، درباره آخرین اثر داستانی جوجو مویز؛ با عنوان «کفشهای دیگری» توضیح دهید.
جوجو مویز شخصیتهایش را در این رمان از میان دو طبقه اجتماعی متفاوت انتخاب میکند و از زنانی مینویسد که دنیاهایی بسیار دور از هم دارند، اما بسیار به هم شبیهاند و مشکلاتشان از یک نوع است. دو زن که دو طبقه متفاوت را نمایندگی میکنند، ناخواسته و بدون اطلاع از وجود همدیگر، وقتی در باشگاه ورزشی ساک هم را به اشتباه برمیدارند، با پوشیدن کفش هم در جای یکدیگر قرار میگیرند و آیندهشان به نحوی اساسی به هم گره میخورد. زنان دیگری در داستان حضور دارند که قشر و لایههای اجتماعی و فکری دیگری را نمایندگی میکنند؛ همچنین مردانی که با این زنان سروکار دارند و مشکلات و مصائب این زنان بهنحوی ریشه در رفتارها و تعاملات بین آنها دارد. پوشیدن کفش یک نفر دیگر نمادی از در جای فرد دیگر قرار گرفتن است؛ این دو زن وقتی کفش همدیگر را میپوشند، تغییراتی در رفتارها و برخوردها و افکار و نگرش آنها ایجاد میشود، حتی شاید بتوان گفت تحول عظیمی در آنها ایجاد میشود و این تحول منجر به تغییر در کیفیت زندگی آنها میشود.
جوجو مویز نخستینبار با ترجمه شما به مخاطبان فارسیزبان معرفی شد و در ادامه، ترجمه دیگر آثاری از این نویسنده را راهی بازار کتاب ایران کردهاید. درباره سبک و ویژگیهای داستاننویسی جوجو مویز بگویید.
جوجو مویز در رمانهایش از تکنیکهای نوین داستاننویسی بهره میبرد و تسلطش بر روشهای داستاننویسی کارش را به آنجا میکشاند که در بیبیسی دورههای داستاننویسی برقرار کند. او با شرح جزئیات رویدادها و ویژگیهای شخصیتها و مکان و زمان و همچنین تصویرسازی شفاف، خواننده را به دنیایی که خلق میکند، میکشاند. جوجو مویز در مقام یک نویسنده روایتگر و قصهگو با توصیفات و شرحی که از محیط و شخصیتها ارائه میکندبه خواننده چنین احساسی را میدهد که گویی خود در حال تجربه آن است. تعلیق زیاد و پیرنگ پر فراز و نشیب در آثار مویز او را به نویسندهای در سبک روایی تبدیل کرده است. مویز قصهگویی قهار است و داستانهای او همواره حاوی پیامهایی در جهت ارتقای شخصیت فردی است. او در داستانهایش کمالگرایی را ترویج نمیکند، بلکه میکوشد با خلق فضایی دلنشین خواننده را به جهتی بکشاند که بتواند با تکیه بر قابلیتهای خود، بهترین نسخه از خویش باشد. او قصههایش را از بطن جامعه بیرون میکشد و میتوان رمانهایش را آینه تمامنمای جوامع انسانی دانست. سادهنویسی و همه فهم بودن یکی از ویژگیهای بارز ادبیات جوجو مویز است.
جودی پیکو (نویسنده) درباره این کتاب مینویسد: «هیچکس آنطور که جوجو مویز مینویسد، زنان را نمینویسد؛ واقعی، پیچیده، خندهدار و ناقص». از آنجاییکه آثار او تاکنون به ۴۶ زبان ترجمه شده و بیش از ۳۸ میلیون نسخه از آثار او در سرتاسر جهان به فروش رسیده است، به نظر شما این ارقام تا چه میزان از نگاه همهجانبه و حقیقی مویز به زنان، مسائل و دغدغههای آنان نشئت میگیرد؟
واقعاً کمتر نویسندهای آن طور که جوجو مویز از زنان مینویسد، مینویسد. جوجو مویز با کشف ذائقه عام و مشترک مردم کتابخوان دنیا به داستانهایش غنای خاصی میبخشد و مخاطبهایش در لابهلای داستان مهارتهای روبهرو شدن با مشکلات و پستی و بلندیهای زندگی را میآموزند و میبینند طی کردن یک مسیر پرچالش مستلزم داشتن قدرت و پرداخت هزینه است. جوجو مویز در پی خلق نسلی از دختران و زنان مستقل و اندیشمند است، زنانی که به خود ایمان داشتند باشند و در نهایتِ اعتماد به نفس روی پای خود بایستند و فقط و فقط به خود تکیه کنند. زنانی که کسی را عامل بدبختی خود ندانند، بلکه بدانند خوشبختی آنها در گرو تعامل درست با خود، با اطرافیان و مردان زندگیشان است، در گرو کشف خود و رابطه با خود. جوجو مویز نشان میدهد نوشتن از زنان و حرف زدن از مسائل زنان به معنای ستیزه با مردان نیست، بلکه او زن و مرد را کنار هم قرار میدهد و آنها را مکمل هم میداند. او بدون هیچگونه خشم یا غضب یا ستیزهجویی با مردان، رویکرد زنان را نسبت به خود، حقوق و زندگی خود تغییر میدهد. زنان داستانهای او با تکیه بر قدرت هوش خود و از راه برنامهریزی و نشان دادنِ جسارت مانع از خودتخریبی میشوند و خواننده میبیند آنچه مهم است حفظ عزت و شأن و منزلت انسانی زنان است. او با نگاه همهجانبه و عمیق خود به مسائل زنان به آنان کمک میکند تا با پذیرش تمام و کمال مسئولیتهای زندگی خود تحولی در نگاه و سبک زندگی خود ایجاد کنند، چنین نقطه عطفی در زندگی زنان منجر به آن میشود که خواننده با اندیشه و تفکر و بدون اینکه نگران از تنهایی و رها شدن و مطرود ماندن، بر قابلیتهای خود تمرکز کند و بکوشد بلوغ فکری را در خود تقویت کند. جوجو مویز در مقام یک روزنامهنگار نویسندهای خوشذوق و باهوش است و انگشت روی مسائل خاص زنانه میگذارد. او میداند زن در معنی عام خود، یعنی جنس زن چه افکار و چه احساسات و چه خواستههایی دارد. او فراتر از مرزها و آداب و فرهنگها به خودِ ذات زن میپردازند و این باعث میشود که آثارش در دنیا خواننده پیدا میکنند. او میداند زنها در همه جای دنیا، عین هم هستند و احساسات و روحیات و رویاهای مشابهی دارند و براساس این وجوه مشترک او داستانهای قصهمدارش را خلق میکند. در نتیجه میبینیم دغدغهها و مسائل عام زنانگی داستانهای مویز از او نویسندهای جهانی میسازد و میلیونها نسخه از آثارش در دنیا به چاپ میرسد.
«کفشهای دیگری» درباره زنانی است که در میان هیاهوی زندگی صدای خود را بازمییابند، این در حالیست که به نظر میآید نویسنده سعی دارد تا مفاهیم موردنظرش را به دور شعارزدگی ارائه دهد. به نظر شما اصلیترین مفاهیم و پیامهای این کتاب چیست؟
رمان «کفشهای دیگری» میل به استقلال را در زنان به شدت افزایش میدهد و کیفیت زندگی را به کیفیت شخصیت فردی پیوند میزند. به نظر من اصلیترین مفاهیم و پیامهای داستان این است که وحشت از رها شدن در زنان میتواند بیپایه و اساس باشد و آدمی نباید اسیر بازیهای روانی دیگران شود. رفتاری که با تو میشود بیش از احساسی که نسبت به تو دارند، حیاتی و سرنوشتساز است. هر انسانی اعم از زن و مرد باید مسئولیتهای زندگی خود را بپذیرد. تلاشهایی که انسانها در جهت ترمیم زخمهای خود میکنند در واقع همان مرهمی است که زخم را التیام میبخشد. اگر قابلیت و قدرت و اعتماد به نفس و جسارت را در خود داشته باشیم، میبینیم رنجهای زندگی از ما آدمهای بهتری میسازند و ما را به رهایی میرسانند. نجات ما از مشکلات به نحوه برخورد و رویکرد ما بستگی دارد. بلوغ فکری اگر اتفاق بیفتد، ما در مسیر پرچالش زندگی بدون اینکه بشکنیم و فرو بریزیم موانع را یکییکی از سر راه خود برمیداریم و با تعریف دیگری که از آرامش پیدا کردهایم، به آرامش میرسیم.
شخصیتپردازی در آثار جوجو مویز چه جایگاهی را در باورپذیری و همزادپنداری با شخصیتهای داستانی ایفا میکند؟
شخصیتهای جوجو مویز در تمام آثارش مردم کوچه و خیابان هستند، آدمهایی از جنس خودمان، از جنس اطرافیانمان، با تمام خوبیها و بدیهایی که داریم. با تمام احساسات و افکار و کمبودها و عقدهها و رویاهایی که داریم. شخصیتهای مویز اشتباه میکنند، خشمگین میشوند، دروغ میگویند، آسیب میبینند، آسیب میرسانند، نوعدوستی دارند، کمک میکنند، رویا دارند، رنج میبینند و رنج میدهند. شخصیتهای مویز سیاه یا سفید نیستند، چون او خود واقعی انسانها را به تصویر میکشد، برای همین شخصیتها در ذهن خواننده جان مییابند. شخصیتها و رویدادها برای خواننده کاملاً ملموس هستند و خواننده آنها را با گوشت و پوست خود احساس میکند. مویز، روزنامهنگاری که رمان مینویسد، از طریق خلق شخصیتهایی باورپذیر و دستیافتنی در روح و روان خوانندهاش نفوذ میکند.
طنز تلخ در سرتاسر این رمان با داستان اصلی به هم آمیخته است. این مسئله چه ضرورتهایی را در ترجمه طلب میکند؟
یکی از ابزارهای جوجو مویز برای تنوع بخشیدن و تغییر حال و هوای روایتش استفاده از طنز است و برای همین او در آثارش هرازگاهی شوخطبع ظاهر میشود. او با تزریق طنز به آثارش در سختترین و رنجآورترین چیدمان وقایع از طرفی لبخند بر لب خواننده میآورد و از طرفی دیگر او را دردمندتر از پیش میکند. انتقال لحن و ظرافت زبانی در بیان طنز به نحوی هنرمندانه از دغدغههای من در ترجمه آثار مویز است. تلاش در جهت حفظ سبک و امانتداری در ترجمه نیازمند توان و تجربه کاری است و واقعاً کار نیکوکردن از پر کردن است.
پیشتر در مطلبی مواردی درباره ترجمههای شما از آثار جوجو مویز مطرح شده بود. لطفاً درباره سابقه آشناییتان با آثار جوجو مویز و چگونگی روند ترجمههایتان از این نویسنده توضیح دهید.
معروفترین رمان جوجو مویز به نام «من پیش از تو» در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. تقریباً دو سال بعد از انتشار متن اصلی و بعد از ترجمهاش به زبانهای متعدد و موفقیت چشمگیرش در دنیا، من دست به ترجمه رمان بردم، با این فکر که اگر رمانی به زبانهای متعددی ترجمه شده و مردم در تمام دنیا آن را میخوانند، پس قطعاً این فرصت باید برای فارسیزبانان هم فراهم شود تا با این نویسنده و آثارش آشنا شوند. خوشبختانه به دلیل کیفیت کار از نظر خود اثر و ترجمه و معرفی آن، استقبال خوبی از رمانهای مویز در ایران شد و طبیعتاً من مشتاق شدم آثار دیگری از این نویسنده ترجمه کنم. البته در آن زمان، یعنی زمان انتشار دو یا سه عنوان از آثار او، هنوز رقابت کذایی بین ناشرهایی که صرفاً جنبه اقتصادی نشر برایشان مهم است، شکل نگرفته بود و به زبان ساده بگویم هنوز بر سر کتابهای جوجو مویز آوار نشده بودند و ترجمههای بیکیفیت و عجولانه از آنها منتشر نشده بود. بعد از موفقیت «من پیش از تو» من چند اثر دیگر از ایشان ترجمه کردم و کمکم رمانهایش در صدر پرفروشهای ایران قرار گرفتند، بعد از آن بود که ما شاهد هجوم ناشرها یا بهتر بگویم ناشرنماها به نشر آثار مویز بودیم. برخی به سرعت نور آثار او را ترجمه کردند و از ترجمههای موجود کپیبرداری و منتشر کردند. اما برداشت من از آثار جوجو مویز چیز دیگری بود و هدفی که با ترجمه آثارش دنبال میکردم، با دیگران فرق داشت. جوجو مویز از همان اول برای من نویسندهای جلوه کرد که نگاه عمیقی به مسائل اجتماعی و جنسیتی زنان دارد و هر چه قلمش پختهتر میشد، او به مسائل زنان بیشتر و بیشتر میپرداخت. اما همانطور که بارها و بارها اعلام کردم، من در هیچ رقابتی شرکت نکردم و هنوز هم حیرانم چطور ناشرانی توانستهاند در کمتر از یک ماه پس از انتشار زبان اصلی رمانی مثل «بخشنده ستارگان» ترجمه فارسی آن را به دست کتابفروشیها برساند. اما من با همراهی و به دلگرمی نشر آموت سر فرصت و بدون هیچگونه عجلهای درصدد ترجمه آثار مویز برآمدم. در اینجا به چند نمونه اشاره میکنم. متن اصلی رمان «بخشنده ستارگان» در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۱۹ برابر با ۱۶ مهر ۱۳۹۸ منتشر شد و ترجمه من طبق اسناد موجود در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ به کتابفروشیها رسید. رمان «هنوز هم من» در تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۱۸ برابر با ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ منتشر شد و ترجمه من در سوم شهریور ۱۳۹۷ بیرون آمد. همین رمان «کفشهای دیگری» متن اصلی آن در تاریخ ۷ فوریه ۲۰۲۳ برابر با ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ منتشر شد و ترجمه من ۸ آبان ۱۴۰۲ به چاپ رسید، حالا بر چه اساسی گزارش میشود که من و نشر آموت در مسابقه ناشرهای منفعتطلب شرکت داشته و ترجمهای شتابزده ارائه کردهایم، نمیدانم! لازم به ذکر است کیفیت ترجمه و حفظ اعتبار خودم در مقام مترجم برایم بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشته و دارد و همواره تلاش کردهام بدون هیچگونه شتابزدگی و بدون توجه به طلب و نیاز بازار به ترجمهی اثری بپردازم. از گزارشگر یک خبرگزاری وزین انتظار میرود پیش از گزارش تحقیق و بررسی کامل را به عمل آورد.
در پایان آیا خبری برای مخاطبانتان دارید؟
رمان دیگری با ترجمه من به زودی در نشر آموت منتشر میشود که داستان یک زن نگهبان گورستان است. او در مرز بین زندهها و مردهها معلق است و بیشتر از آنکه با زندهها در تماس باشد، با مردهها پیوند دارد؛ چنین شخصیتی برای خواننده نو است و من امیدوارم این رمان بتواند میان خوانندگان فارسیزبان به همان اندازه که در دیگر کشورها دیده شده است، دیده شود.
نظر شما