پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۰
هرگز ندیده انسان مانند این جنایت/ تاریخ هم یقینا سوزد از این حکایت

هرمزگان- آتش خشم رژیم جعلی صهیونیستی در قتل عام مردم غزه با مجهزترین و مخرب‌ترین سلاح های جنگی، جهان را به اشکال مختلف به واکنش واداشته است. شاعران هرمزگانی نیز به سلاح قلم و هنر، ضمن ابراز همدردی با مردم مظلوم و ستمدیده آن سامان، با ظلم قوم کودک کُش و ددمنش اسرائیل به مبارزه برخاسته اند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): آتش خشم رژیم جعلی صهیونیستی در قتل عام مردم غزه با مجهزترین و مخرب ترین سلاح های جنگی، جهان را به اشکال مختلف به واکنش واداشته است. شاعران هرمزگانی نیز به سلاح قلم و هنر، ضمن ابراز همدردی با مردم مظلوم و ستمدیده آن سامان، با ظلم قوم کودک کُش و ددمنش اسرائیل به مبارزه برخاسته اند.

محبوبه عابدینی- شاعر

ای دخترکم گوش بده قصّه بگویم

ای دخترکم گوش بده قصّه بگویم
در گوش تو آرام و آهسته بگویم

از دیو سیاهی که کمین کرده چنان بر
نابودی یک نسل کمر بسته بگویم

از مردم مظلوم فلسطینیِ پر درد
از داغِ دلِ مادرِ دل خسته بگویم

از کودک معصوم که صیّاد به ناگاه
بال و پرِ گنجشکیِ او بسته بگویم

پیچید پدر هر دو سه فرزند خودش را
در یک کفن این بار چو گلدسته بگویم

دل نازک و معصومی و دنیا پرِ درد است
بگذار برای تو که سربسته بگویم

عالم پرِ نیرنگ و فریب است ولی تو
هوشیار و قوی باش که پیوسته بگویم

فردای زمین روشن و زیباست عزیزم
شفّاف به تو ای گلِ نورسته بگویم.

سوم آبان ۱۴۰۲- بندرعباس.

معصومه زارع- شاعر آئینی

کربلا را به چشم می‌بینیم

کربلا را به چشم می‌بینیم
جوشش خون و خشم می‌بینیم

کربلا غزه است در گودال
پیکرش زیر نعلها پامال

کربلا غزه است غرق به خون
حرمله می‌رسد به مرز جنون

روضه ها شرح می‌دهند او را
غزه در گیر ظُهر عاشورا

خبرش تلخ تر ز حنظله بود
روبروی رباب حرمله بود

شیرخواری درون گهواره
زیر و رو شد بدست خمپاره

ماهیان از عطش هلاک شده
دسته جمعی اسیر خاک شده

مادرانی همه جوان مرده
کاردهاشان به استخوان خورده

سوخت در چنگ آتش صهیون
گیسوان بهاری زیتون

غنچه جان داد با نگاه تبر
مرگ بر مجمع حقوق بشر

متحد نیست سازمان ملل
ریش و قیچی است دست لایعقل

نامه هایش که قطعی اند همه
حکم کشتار جمعی اند همه

نه شود رحم بر مسلمانی
نه به مسجد نه دیر نصرانی

داغ بر روی داغ می‌ریزد
دل پاییز و باغ می‌ریزد

صبر بر ابرویش خم آورده
قوم چنگیز هم کم آورده

جرعه‌ای آب، قرص نان بدهید
به زن و بچه‌ها امان بدهید

همه‌ی پرده‌ها دریده شده
طاقت شعر هم بریده شده

کربلا غم مخور بریری هست
کاروان کاروان زهیری هست

لشکر ساقیان آب آور
می‌رسد، یک دقیقه تاب آور

سرو سبز بلند قامت باش
پر توان و پر استقامت باش

غزه من هستم و تو، غزه ما
غزه طوفان خشم الاقصی

صاحبان ستاره‌های یهود
غاصبان اراضی اشدود

بنشینید علی قیام کنند
تیغ خود خارج از نیام کنند

ذوالفقار آورد در این میدان
بر کند ریشه‌ی ابوسفیان

دین موسی جدا ز عیسی نیست
جای کودک کشی کلیسا نیست

فصل برداشت از درخت آمد
نوبت انتقام سخت آمد

گوش کن حکم، حکم قرآن است
خانه‌ی عنکبوت ویران است

نقشه ها را درست می‌خوانیم
کاختان گشته سست، می‌دانیم

ما نماز جماعتی را در
قبله گاه نخست می‌خوانیم

می‌رسد با نوای یا حیدر
مردی از نسل فاتح خیبر

چشم امید غزه ای ورفح
یا مُبیدَالعُتاةِ وَالْمَرَدَة.

آبان ۱۴۰۲- بندرعباس.

شهین بهاری- شاعر

بهشتت کودکستان شد خدایا!

ببین جنگل بیابان شد خدایا
وجان آدم ارزان شد خدایا
شده کودک کشی رسم زمانه
بهشتت کودکستان شد خدایا.

دوم آبان ۱۴۰۲- بندرعباس

آمنه صفت زاده- شاعر آئینی ومداح اهل بیت

بشنوید از سنگ که همچون نی حکایت می‌کند

بشنوید از سنگ که همچون نی حکایت می‌کند
از ستم برکودک و زن‌ها شکایت می‌کند
کرده غوغایی بپا طوفان الاقصی در حماس
غزه با دشمن چنین اتمام حجت می‌کند
مدت هفتادوپنج سالست ظلم بی‌حساب
صهیونیست درحق این مظلوم ملت می‌کند
ای جوانمرد فلسطین مرحبا بر غیرتت
سنگ تو ازحق مظلومان حمایت می‌کند
چون نداری تو سلاحی با توکل بر خدا
سنگ تو بر موشکِ دشمن اصابت می‌کند
همچو اسماعیل باش رو کرد چون سوی منا
زد به شیطان سنگ‌، این قرآن روایت می‌کند
دشمنت ترسیده و تنها سلاحش موشک است
در جوابش سنگ تو بر او کفایت می‌کند
چون فلسطین سال‌های سال در رنج و غم است
کل عالم درجهان از اوحمایت می‌کند
هرکسی یار فلسطین گردد و همدرد اوست
هر چه خواهد از خدا بر او عنایت می‌کند
پس صفت زاده در اینجا یک وصیت می‌کند:
هرکسی آزادمردان را حمایت می‌کند
توشه‌ای جمع آوری بهر قیامت می‌کند.

دوم آبان ۱۴۰۲- بندرعباس

حیدر رضائی گشوئیه- شاعر آئینی

هرگز ندیده انسان مانند این جنایت

هرگز ندیده انسان مانند این جنایت
تاریخ هم یقیناً سوزد از این حکایت

فریاد بمب و موشک، درکوچه ها همین بس
می سوزد استخوان را هر لحظه بی نهایت

وقتی بشر ندارد حق حیات یعنی
چندان اثر ندارد قانونِ بی حمایت

چنگیزِ دل بسوزد، از اشک وآهِ کودک
وقتی ندارد آخر راهی بجز شکایت

الحق که بعدِ توفان، از پنجه های ایمان
نابودیش مسجل در دامنِ جنایت

ترمیم آن یقیناً دشوار، غیر ممکن
یعنی چنین نبردی، لطف است با عنایت

پاریس و یا که لندن، مستکبران عالم
دارند از این جنایت، این کرکسان رضایت.

آبان ۱۴۰۲- بندرعباس.

پریزاد محمدی- شاعر

آهوانی چشم در چشم صیاد

در خنده‌ی داغ خیابانی
عبوس
خاورمیانه
زنانگی اش بر دوش
خاک می‌بارد
از دور
آهوانی چشم در چشم صیاد
چون برگ در تن باد
ددان در جنگند با آفتاب
زیر سوال می‌برند
آزادی را.

سوم آبان ماه ۱۴۰۲- بندرعباس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها