به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ارتباط انسان‌ها با یکدیگر آیینه افکار، احساسات، ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری آنهاست. ما در ارتباط و تعامل با هم، از هم یاد می‌گیریم و سبب رشد هم می‌شویم و اندیشه‌ها و احساسات را به هم منتقل می‌کنیم؛ به همین دلایل، ارتباط نقش مهمی در زندگی ما دارد.

مثلا در ارتباط دوستانه تعهد و وفاداری مهم است. در ارتباط با خانواده هم عواملی مهم و تأثیرگذار دخیل هستند که نداشتن یک ارتباط صحیح با اعضای خانواده باعث می‌شود هر یک از آنها بیرون از خانواده به دنبال پاسخ نیازهای خود باشند. اگر ما از نیازها و انتظارات و روحیات خانواده خود آگاهی پیدا کنیم، راحت‌تر می‌توانیم با آنها کنار بیاییم و با وجود تفاوت‌ها به یک‌ درک متقابل برسیم.

کتاب «قلعه‌ی درختی» نوشته جسیکا اسکات کرین با ترجمه فرزین سوی از سوی انتشارات پرتقال منتشر شده است. این اثر داستان ساده‌ای از رابطه بین پسر و پدر است؛ رابطه‌ای که بر اساس ساخت یک خانه درختی پیش می‌رود. روند داستان خیلی ساده و آرام روایت می‌شود. نویسنده از ساخت خانه درختی استفاده کرده است که در آن رابطه بین پسر و پدر را نشان دهد؛ رابطه‌ای آرام که در آن هردو طرف به یکدیگر گوش می‌دهند و به هم کمک می‌کنند تا به نتیجه‌ای که می‌خواهند برسند. رابطه‌ای که در آن ما تنشی بین طرفین نمی‌بینیم.

مفهوم اصلی نویسنده در پایان داستان است که به ما نشان می‌دهد فرزند در انتها به چیزی فراتر از خانه درختی می‌رسد. فضاسازی داستان بیشتر با تصاویر انجام می‌شود؛ تصاویر به جزئیات روند داستانی توجه کرده است و هر آنچه را که در داستان روایت می‌شود به ما نشان می‌دهد.

کتاب به‌طور غیرمستقیم نکته‌های مهم در روابط پدر و پسری را برای ما بازگو می‌کند. پدرها الگوی فرزندان خودشان هستند. آنها با تصمیماتی که می‌گیرند به فرزندان کمک می‌کنند در مسائل مهم چگونه چاره‌اندیشی کنند و با چالش‌ها روبه‌رو شوند؛ در نتیجه فرزندان بسیاری از ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی مثل مسئولیت‌پذیری، کمک‌کردن و تعهد را به‌دست می‌آورند.

«کتاب «قلعه‌ی درختی» داستانی است درباره ساختن؛ اما نه فقط ساختن یک خانه درختی، ساختن گام به گام اندیشه راسل که کودک این داستان است و در رویارویی با رخدادهای زندگی‌اش می‌اندیشد و بهترین را انتخاب می‌کند. راسل تسلیم بلندی و غول‌پیکری درخت افرا نمی‌شود. او می‌خواهد خانه درختی‌اش را بسازد، اگرچه بهترین نباشد؛ اما او با بهترین دوست‌اش یعنی پدرش این کار را انجام می‌دهد.».