از جذابیتهای انتخاب چهره هنر انقلاب در هفته هنر، حضور چهرههای غیر ایرانی نظیر کلر ژوپرت در بین کاندیداها بوده است. کلر ژوپرت یک نویسنده انقلابی است که علاوه بر تحصیلات آکادمیک در حوزه علمیههای کشور نیز به تحصیل و کوشش در شناخت بیشتر دین اسلام پرداخته است.
عبدالحمید قدیریان
عبدالحمید قدیریان، متولد ۱۹ مرداد سال ۱۳۳۹ در تهران است. او طراح صحنه و لباس ، مجری گریم ، نقاش ، مدیر هنری است که شاخص ترین آثار وی طراحی صحنه و لباس مریم مقدس و محمد رسول الله می باشد. آقای قدیریان در سال ۱۳۵۷ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد تا در رشته هنر نقاشی تحصیل کند، اما باتوجه به فضای آن دوران و وقوع انقلاب فرهنگی و جنگ، پس از ده سال در سال ۱۳۶۷ فارغ التحصیل شد.
وی سال ۱۳۸۰ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته نقاشی از دانشکده هنر دریافت نمود و در سال ۱۳۸۹ موفق به کسب گواهی درجه یک هنری در رشته طراحی صحنه و لباس از وزارت ارشاد اسلامی شد
او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۶۰ به عنوان نقاش آغاز کرد و پس از آن در سال ۱۳۶۵ فعالیت سینمایی خود را با فیلم گذرگاه به عنوان گریمور ادامه داد.
او در سال ۱۳۶۶ وارد عرصه طراحی صحنه و لباس شد و اولین تجربه کاری خود را در فیلم هراس به نمایش گذاشت.
عبدالحمید قدیریان هنرمند نقاشی است که علاوه بر نقاشی به عنوان مدیر هنری و طراح صحنه در بسیاری از آثار تصویری دینی نیز حضور داشت از جمله آثار او طراحی صحنه و لباس برای فیلمهای «گذرگاه»، «هراس»، «تویی که نمیشناختمت»، «آب را گل نکنید»، «دزد عروسکها»، «عملیات کرکوک»، «عروس»، «مدرسه پیرمردها»، «روز فرشته»، «ترانزیت»، «حمله به اچ سه»، «دایره سرخ»، «کاش و کاشکی»، «لاکپشت»، «کمین»، «مرد عوضی»، «سفر آخر»، «پرواز»، «گروه ویژه»، «مریم مقدس»، «ارتفاع پست»، «پیگرد»، «رویای آخر»، «امام حسین» و ساخت ماکت اسکله در افق اشاره کرد. تألیف کتاب از خاک تا افلاک، تصویرسازی با تکنیک کاریکاتور و برپایی چند نمایشگاه انفرادی و شرکت در چندین نمایشگاه جمعی در داخل و خارج از کشور و … از دیگر فعالیتهای قدیریان است. او جوایزی از جمله لوح زرین دستخط امام خمینی، سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه، تندیس و دیپلم افتخار جشنواره سیما، تندیس حافظ، دیپلم افتخار دوسالانه نقاشی و سیمرغ بلورین طراحی دکور و لباس برای فیلم مریم مقدس را بدست آورده است.
علی حدادی اصل
علی حدادی دیگر هنرمندی است که به این عنوان دستیافته است، او در دوران اپیدمی منحوس کرونا به خاطر عکاسی هنرمندانهاش از کادر درمان و موضوعات حول محور کرونا بسیار مشهور شد. او از عکاسان خبرگزاری آنا بود که به تازگی در کل ایران شناخته شده است. یکی از معروف ترین عکسهای علی حدادی تصویر موتورسواری است که در جلوی خودروی ضدعفونی یگان ویژه در حال حرکت است و دستانش را امیدوارانه به دوربین گشوده است. او درباره عکاسیهایش با موضوع کرونا گفت: «سوم اسفند ماه 1398؛ همزمان با رسانهای شدن ورود این ویروس به کشور و ثبت اولین بیمار فوت شده در شهر قم، من و بسیاری از همکارانم در رسانههای دیگر درصدد پیگیری و عکاسی از شرایط موجود شدیم؛ چراکه سالها و شاید قرنها زمان لازم است که اتفاقی مشابه کرونا رخ دهد؛ ازاینرو تلاشمان برای مستندنگاری و ثبت تاریخی شرایط کرونایی تا به این لحظه ادامه پیدا کرده است.
وی افزود: به شخصه اولین گزارشی که درباره ویروس کرونا کار کردم به نخستین بحرانی که در شرایط کرونایی گریبانگیر مردم شد بازمیگشت؛ نبود ماسک و ژل ضدعفونی به میزان کافی در بازار. عکاسی و مواجهه رودررو با کرونا برای من ترسناک نبود؛ دوران عکاسی از کرونا پر از تلخی بود؛ بارها و بارها با این شرایط روبهرو شدم. زمانی میرسد که میبینی بهعنوان یک آدم هیچ کاری از دستت برنمیآید و فردی در مقابل چشمانت ذره ذره آب میشود. این وضعیت در دل خود تلخی عجیبی به همراه داشت که چه بسا فکر کردن به آن تا سالیان سال کام انسان را تلخ میکند. بهشخصه یکی از تلخترین لحظاتی که از آن عکاسی کردم، مربوط به دوره اول قرنطینه و ابتدای سال 1399 بود؛ هنگامی که در میدان فردوسی مشغول ثبت خیابانهای خلوت از رهگذر بودم، مردی مسن از شدت سرفه شدید مقابل چشمانم به زمین افتاد و رنگ صورتش برگشت؛ تا اورژانس به صحنه برسد، مرد از هوش رفته بود؛ در آن شرایط ناراحتیام از این بابت بود که نه میتوانستم به آن مرد نزدیک شوم و نه میتوانستم به او کمکی بکنم. چهره و تک فریمی که از او گرفتم برای همیشه در ذهنم باقی است؛ با اینوجود، نمیدانم که حال آن مرد خوب شد یا خدایی نکرده به رحمت خدا رفت.
حدادی عنوان کرد: اما در پاسخ به این پرسش که آیا لحظهای وجود داشته است که برای ثبت آن تردید داشته باشم یا نه، باید بگویم که خیر؛ موقعیت یا لوکیشنهایی وجود داشت که حسرت حضور در آنها را داشته باشم اما خدا را شکر عکسی نبوده است که نتوانسته باشم آن را ثبت کنم؛ به عبارت بهتر باید بگویم که عکاس خبری باید هنگام عکاسی تا جایی که میتواند بر احساساتش غلبه کند؛ چراکه در غیراینصورت باعث میشود حسرت عدم ثبت یک لحظه برای سالیان سال با او همراه باشد.» علی حدادی هم جزو نسل جوان هنرمندان انقلاب است که دغدغه مند و مسئولانه هنر خود را به اجرا در آورده است.
کلر ژوپرت
کلر ژوپرت کاندیدای بعدی است، در سال 1961 میلادی در پاریس از مادری پزشک و پدری نقاش دختری به دنیا آمد با نام کلر. او در 19 سالگی با مطالعه با دین اسلام آشنا شد و به اسلام روی آورد ، وی در سال 62 با فردی ایرانی الاصل ازدواج کرد و در ایران ساکن شد. پس از تحصیل در مدرسه به دانشگاه لومان فرانسه رفت و لیسانس علوم تربیتی و فوق لیسانس ادبیات کودک را کسب کرد، همچنین پس از سکونت در ایران به حوزه علمیه رفت و در سطح دو حوزوی مورد آموزش قرار گرفت. او که از کودکی به کتابخوانی و نقاشی علاقهمند بود پا در این عرصه هنری گذاشت. کلر ژوپرت میگوید: «وقتی مسلمان شدم فکر نمیکردم روزی سر از ایران در بیاورم، ولی کمی بعد با یک دانشجوی ایرانی ازدواج کردم و پس از مدتی به ایران آمدیم و ساکن اینجا شدیم. مردم ایران را دوست دارم و از اینکه همزمان با دو فرهنگ و دو زبان متفاوت در کنار هم زندگی میکنیم، واقعا خوشحالم. زبان فارسی را خیلی دوست دارم و برای یادگیری آن انگیزه قوی داشتم. انگیزه داشتن، یادگیری را آسان میکند.»
او معتقد است که ادبیات بستر مناسبی برای آموزش و انتقال مفاهیم دینی و اسلامی به کودکان است. او سعی میکند در داستانهای خود به زبان ساده جواب سوالهای کودکان را دربارهی مفاهیمی همچون خدا و ... بدهد. نگاهی به آثار او نشان میدهد که ژوبرت توانایی ویژهای در توصیفات و آموزش حقایق زندگی به زبان کودکانه دارد. او اتفاقات تلخ و شیرین دنیایی که در آن زندگی میکنیم را در دنیای قصهها ترسیم میکند. ژوبرت به غیر از نویسندگی پیادهروی و گذراندن وقت با کودکان را در برنامهی روزانه خود دارد. این امور خود به بالا بردن تجربیات او در نوشتن کمک کرده است. کلر ژوبرت برای کتاب «در جستجوی خدا» دو جایزهی جشنواره کتاب سلام و جشنواره کتابهای کمک آموزشی رشد را گرفت. کتاب «خداحافظ راکون پیر» از او هم سه جایزهی جشنوارهی کتاب سلام، پروین اعتصامی و کتاب سال شهید غنی پور را برای این نویسنده به ارمغان آورد. دلیل انتخاب او نگارش و تصویرسازی کتابهای پرمخاطب داستانی بر اساس قرآن «مسابقه کوفتهپزی و ۷ داستان دیگر»، «کفشهای بافتنی» و «قطرههای ریزریزو» برای کودکان بود.
از جذابیت این جشنواره حضور چهرهای غیر ایرانی «کلر ژوپرت» در بین کاندیداها بوده است. همچنین در این دوره «عبدالحمید قدیریان» به دلیل واکنش سریع هنری نسبت به شهادت دختران افغانستانی مدرسه مکتب سیدالشهدای کابل افغانستان و خلق تابلوی نقاشی «دختران مکتب سیدالشهدا» به عنوان برنده و چهره هنر انقلاب معرفی شد. ولیکن طبق همان که توضیح دادیم این جشنواره به نام آوینی و مکتب آوینی آویخته شده است. آوینی روحیهای جهادی در نشر علم داشت و بهشدت به نشر علم از طریق نگاشت کتاب باور داشت و یک نقد بزرگ به قدیریان و حدادی این است که چرا این دو هنرمند از آثار خود، حرفه ای خود و حتی موضوعات تئوریک هنر خود کتابی چاپ نمیکنند تا در مسیر آوینی باشند؟
نظر شما