بررسی نامزدهای دورههای پیشین چهره هفته هنر انقلاب پس از گذر زمان، امروز پس از تغییر و تحولات روحی برخی از آنها قابل توجه است.
شاعر و نویسنده ایرانی، افشین علا در سال 48 در شهرستان نور چشم به جهان گشود. او از کودکی شعر میسرود و اولین مشوق او مادرش، پرویندخت ملک محمدی نوری بود که آموزگاری خوش صدا و دارای طبع شعر بود. علا در نوجوانی تحت تاثیر محمود کیانوش قرار گرفت و پس از مدتی با بیوک ملکی و قیصر امینپور آشنا شد و فعالیت خود را به صورت حرفهای شروع کرد، اکثر نوشتههای علا در زمینه کودک و نوجوان است. او پس از اخذ دیپلم فرهنگ و ادب به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفت و همزمان با تحصیل برای کیهان بچهها و سروش نوجوان شعر میسرود. او اکثرا در قالب نیمایی و غزل کار میکرد، به طوری که سیمین بهبهانی او را با شهریار مقایسه کرد. او در زمینه سیاسی نیز فعال بود، در سال 92 نامزد انتخابات شورای اسلامی شهر تهران شد و هم اکنون عضو علی البدل این شورا است. همچنین در سال 94 جزو لیست امید انتخابات مجلس بود ولی به دلیل «عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه» رد صلاحیت شد. همچنین شعر تیتراژ مجموعه تلویزیونی «شش قهرمان و نصفی» سروده افشین علا بود که با صدای زیبای ابوالحسن خوشرو اجرا شد. از سوابق کاری وی میتوان به سردبیری روزنامه «گنبد کبود»، مجله «صدف»، برنامه رادیویی «شب بخیر کوچولو»، عضویت در شورای عالی شعر واحد موسیقی صداوسیما، هیئت مدیره انجمن شاعران ایران، هیئت امنای خانه فرهنگ خاتمی و هیئت داوران جشنواره شعر و سرود کیش اشاره کرد. او کتب زیادی از جمله «کودکانهها و غزل»، «گل صد برگ و تانک»، «خاطرات مه گرفته»، «بازنویسی تذکره الاولیا عطار»، «بلدم شعر بگویم»، «نسیم دختر باد»، «یک سبد بوی بهار»، «یک عالم پروانه» و «دو منظومه بلند عاشورایی» را به نگارش درآورده. از مهمترین جوایز علا جایزه ویژه «شاعر برگزیده حوزه شعر نوجوان» در اولین دوره جشنواره شعر فجر است. او به دلیل واکنش بههنگام و موثر ادبی به وقایع روز جامعه و خلق منظومه 200 بیتی «سربازنامه» در رثای شهید قاسم سلیمانی در این جشنواره نامزد دریافت جایزه چهره برتر انقلاب شد.
نامزد دیگر جلیل سامان فیلمنامه نویس، تهیهکننده و کارگردان انقلابی متولد 1348 است. او بسیار کارهای درخشانی در کارنامه خود دارد که چندی از آنها: سینمایی «به وقت بودن»، سریال«ترس و لرز»، سریال «قصه قرارگاه»، مستند «حدیث سرو»، مستند «آیت الله لاری»، مستند «قیام جنوب» و مستند «حدیث دلدادگی» است. اما شهرت او برای تولید آثاری از این دست نبود، او با ساخت سهگانه تلویزیونی «ارمفان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» در جوامع عامه و غیرهنری مطرح شد و بر سر زبان ها افتاد. داستان این سهگانه به تاریخ انقلاب اسلامی ایران میپردازد و فیلمنامه حول محور فعالیت های سازمان مجاهدین خلق از قبل انقلاب تا حال میچرخد، سریال «نفس» در جشن حافظ سال 1398 در 6 رشته(بهترین سریال، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن و بهترین ترانه تیتراژ) نامزد دریافت جایزه شد. او همچنین در سال 1400 مشهورترین مجموعی تلویزیونی خود را به تهیه کنندگی رضا نصیرینیا بر روی آنتن شبکه یک برد، «زیرخاکی» مجموعه کمدی تاریخی جذاب جلیلی سامان که به دهه های 50 و 60 میپردازد، داستان مردی را به تصویر میکشد که به دنبال زیرخاکی میگردد. او در طی داستان درگیر مسائلی همچون؛ دستگیری به جرم پخش اعلامیه ضد شاه، کمک به برادرش در تعمیر موشک ارتش و… میشود. جالب است که در همهٔ این موارد او از ماجراهایی که پیرامون تحولات ایران رخ میدهد بیخبر و بیاطلاع و مشغول به کار خودش است. بازیگران مطرحی از جمله پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، هادی حجازیفر و هومن برقنورد در این کار درخشیدند. داوران چهره هنر انقلاب دلیل انتخاب جلیل سامان را ساخت فیلمهای انقلابی «زیرخاکی» و سهگانه «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» میدانند.
دیگر نامزد چهره هنر انقلاب زینب عرفانیان نویسنده جوان دهه 60ای است که دو کتاب موفق در زمینه دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم به نگارش درآورده کتاب مشهور او «مربعهای قرمز» نام دارد که به زبان عربی نیز ترجمه شده. «مربعهای قرمز» ، اثری است که در آن «خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس» مرور میشود. حاج حسین یکتا متولد شهر قم، مردی بود که پای دفاع از وطنش در جنگ هشت ساله ی ایران و عراق، یک چشم خود را از دست داد. وی پس از جنگ در سمت های مختلفی مشغول به فعالیت و خدمت رسانی بود اما مهم ترین چیزی که حسین یکتا با آن شناخته میشود، برگزاری اردوهای راهیان نور میباشد که موجبات بازدید دانش آموزان و دانش جویان را از خاک مقدس مناطق جنگ زده فراهم نموده است.
این کتاب علاوه بر این که آیینه فعالیتهای شخصی او و منش خانوادهای است که وی را در دامان خود پروراند و راهی این مسیر کرد، شرح درخشانی از رشادتها و مظلومیتها و غربت هم رزمان او نیز هست. وی در روایتهای مختلفی که از دوران جنگ و دلیری هم رزمانش داشته، نکتههای بسیاری را از اتفاقاتی که در جبهه های جنگ رخ میداد، به دیگران شناسانده؛ اما کتاب «مربعهای قرمز» که زینب عرفانیان کار نگارشش را بر عهده داشته، به سراغ ناگفتههایی از منش دلاور مردان جنگجو و سرسخت هشت سال دفاع مقدس رفته است. ناگفتههایی از سبک زندگی، عبادت، رفاقت و رشادتی که نمونهاش این روزها کم پیدا میشود و تنها مطالعهی کتاب «مربعهای قرمز» کافی است تا خواننده به حس و حال آسمانی آن دلیران غبطه بخورد؛ علی ای حال این شرح به خودی خود الگوی مناسبی برای آشنایی با آن بزرگواران و همچنین ره توشهای برای پایداری در روزهای پر فراز و نشیب پیش رو در جهت دفاع از آرمانهای میهن به حساب میآید. در بخشی از متن این کتاب آمده : «این همه ترکش ریز و درشت چه طور راهشان را از بین ما باز کرده بودند؟ یک بند انگشت خاک روی سر و صورتمان نشسته بود. فکر کردم شهادت لبخند زد و از یک قدمیام گذشت تا بفهمم شهادت حساب و کتاب دارد. در آن اعزام و اتفاقهایش هیچ چیز مثل آن روز پای ارتفاعات لری حالم را زیر و رو نکرد. هنوز هم با یادآوری خاطره آن دو نوجوان گردان سیدالشهدا بغض میکنم. دلم میخواست داد بزنم. صورت کم مو و بچگانه شان دلم را چزاند. پشت تخته سنگ, دست گردن هم انداخته بودند بلکه گرم شوند. همه تنم تلخ شد. دایره خون روی زمین, زیر سینه شان لخته شده بود. بچهها نمیتوانستند بدنهای لاغر و یخ زده شان را از هم جدا کنند. احمدلو نگاهشان میکرد و لبهایش روی هم میلرزید. چند نفر با احتیاط روی قاطر گذاشتندشان تا طناب پیچشان کنند. در دل کوهستان, پای ارتفاعات لری وسیله دیگری برای عقب بردنشان نبود. برای شناسایی آمده بودیم که در مسیراین دو نوجوان سر راهمان را گرفتند.با صورتهای بی روح و یخ زده. شب پیش که منطقه در آتش می سوخت اینجا تیر خورده بودند. پشت تخته سنگی در انتظار رسیدن نیروهای امداد به همدیگر پناه برده بودند. نیروها مشغول بستن تن یخ زده بچهها روی قاطر بودند که آقا مهدی با موتور رسید. صورتش از سرما سرخ شده بود. بدن یخ زده بچهها را که دید بغض در گلویش گره خورد.هیچ حرفی نزد. سرش را پایین انداخت. کنار رود نشست. لرزهای در شانههایش افتاد و هق هق گریهاش بلند شد. یکی یکی بغضمان میترکید. سید مهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشم هایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسه اش را روی پیشانیام حس کردم. دوید و از من دور شد. صداهای دور و برم کم رنگ میشد. در خلسه سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفه ای پرخون خیزاند و خواباندم...»
همچنین او کتاب دیگری با نام «همسایههای خانم جان» نوشته که داستان آن روایتی از پرستار احسان جاویدی از تجربه ای ناب در البوکمال سوریه. روایت خاطرات چهارماه حضورش در سوریه و خدمت رسانی در بیمارستان زنان و زایمان.
این کتاب به قلم زینب عرفانیان نگاشته شده که حفاری ظریفی است به لایههای زیرین جنگ سوریه و نوع حضور ایران در هفت سال جنگ با داعش. همسایههای خانم جان روایت الفبای جدید جنگ است از دست پروردههای حاج قاسم است. روایت مدافعین حرم از آنچه در سوریه گذشته و آنچه با دستان خود برای مردم سوریه انجام دادهاند. دلیل انتخاب وی کسب تقریظ رهبری و چاپ 26 کتاب مربعهای قرمز بوده.
در پایان حتما اسم علیمحمد مودبزاده یا علیمحمد مودب به گوشتان آشنا آمده، شاعر و مسئول فرهنگی تربت جامی متولد 55 است. او مدرک کارشناسی ارشد پیوسته در زمینه الهیات را از دانشگاه امام صادق اخذ کرده که عنوان پایاننامه ارشد او، «یاد مرگ در قرآن و بیان امیرالمومنین و پی جویی آن در ادب فارسی» بود. مودب نخستین دفتر شعر خود را با عنوان «عاشقانههای پسر نوح» در سال 82 منتشر کرد. پس از این دفتر شعر در سال 91 مجموعه شعری با نام «کهکشان چهرهها» چاپ کرد که این کتاب نامزد بهترین کتاب سال جمهوری اسلامی شد، به گفته «حمیدرضا شکارسری»: «کهکشان چهرهها» ادای دینی است از سوی «علیمحمد مودب»، همزمان به تعهدات اجتماعی و سیاسی و دینیاش از یک طرف و تعهدات ادبیاش از طرف دیگر. به عبارت دیگر میتوان مودب شاعر و مودب مومن و منتقد سیاسی و اجتماعی را یکجا با هم دید.»
او دو سال مدیر بخش تولیدات ادبی حوزه هنری بود همچنین با نشریات دیگری مانند ماهنامه «سوره»، مجله «راه» و روزنامه «ابرار» همکاری داشت و روزنامه «خورشید» را تاسیس کرد. او کتابهای دیگری همچون «دست خون»، «سفر بمباران»، «روضه در تکیه پروتستانها»، «عطر هیچ گلی نیست»، «الفهای غلط»، «مردههای حرفهای» و «همین قدر میفهمیدم از جنگ» را چاپ کرده است و برنده جایزه کتاب سال دفتر شعر جوان شده است. او بعلت اهتمام موثر به پرورش نسل تازهای از شعرا و نویسندگان متعهد به انقلاب اسلامی و واکنش به هنگام ادبی به وقایع روز جامعه به این جشنواره راه پیدا کرد.
تمامی این چهار هنرمند از بهترینهای حوزه خود هستند که به این جشنواره آمدهاند، هر چهار چهره همانند آوینی روحیه انقلابی و قلمی طلایی دارند. افشین علا، زینب عرفانیان و علیمحمد مودب با نگاشتن کتب دین خود را به آوینی و مکتب آوینی ادا کردند و جلیل سامان با ساخت فیلم و مستندهای تراز، همچون روایت فتح آوینی ماندگار شده است. اما چیزی که بیشتر از همه قابل توجه است تفاوت تجربه و کارنامه افراد لیست نامزدها هستند به طوری که بعضی اولین یا دومین اثر خود را تولید کردهاند و بعضی دیگر بیش از 100 اثر انتشار دادهاند. شاید بهتر بود که همانند جشنواره فجر که بخشی ویژه برای کارگردانان اول در نظر گرفتهاند در این جشنواره نیز دو بخش متفاوت و جدا برای هنرمندان جوان نوظهور و بخشی دیگر برای هنرمندان پیشکسوت و کهنهکار در نظر بگیرند.
نظر شما