به مناسبت میلاد حضرت محمد(ص)
«زندگینامه محمد (ص)» منصفانهترین پژوهش غربیها درباره تاریخ صدر اسلام است
محمدحسین رفیعی گفت: کتاب «زندگینامه محمد (ص)؛ ماهیت و وثاقت» اثر گریگور شولر یکی از منصفانهترین و بیطرفانهترین رویکردها به تاریخ صدر اسلام و اصالت و اعتبار منابع اسلامی را دارد و این جنبه باعث شد، سراغ ترجمه کتاب بروم.
چه چیزی باعث شد سراغ ترجمه کتاب «زندگینامه محمد(ص)؛ ماهیت و وثاقت» نوشته گریگور شولر بروید؟
رجوع من به این کتاب برمیگردد به سال 93-94 که نویسنده کتاب به دانشنامه جهان اسلام آمده بود و چون من هم مراوداتی با دانشنامه داشتم در جلسهای شولر با پژوهشگران دانشنامه من هم حضور داشتم نوع رویکردش به تاریخ اسلام و سیره پیامبر بسیار جالب بود و چون با برخی از مستشرقان غربی آشنایی نزدیک داشتم احساس کردم که معرفی آثارش به زبان فارسی تا به امروز مغفول مانده است از طرف دیگر رویکرد پژوهشی گریگور شولر، رویکردی است که در فضای عمومی پژوهشی غرب چندان مورد توجه نیست. به همین دلیل پس از چهل سال فعالیت پژوهش فقط دو اثر مکتوب درکارنامه دارد، یکی همین کتاب مورد بحث و دیگری «شفاهی و مکتوب در نخستین سدههای اسلامی» با ترجمه نصرت نیلساز منتشر شده است، نشان میدهد که شولر، محققی بسیار گزیدهکار، دقیق و به لحاظ علمی مستقل است. همه این جنبهها مرا تشویق کرد که سراغ ترجمه این کتاب بروم.
چرا پژوهشها و آثار اسلامشناسان و محققان غربی در رابطه با تاریخ اسلام بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؟
این سوال بحث مفصلی را دربرمیگیرد و من میتوانم به صورت خاص در رابطه با پژوهشهای اسلامشناسان غربی درباره تاریخ صدر اسلام صحبت کنم که این کتاب هم در همین زمینه است. اساسا تمدن اسلامی(مسلمانان، جهان عرب و بقیه شیوخ تمدن اسلامی) از قدیم به این علاقهمند بودند که بدانند پژوهشگران غربی در رابطه با اسلام چه میگفتند؟ اینکه آنها چه انگیزهای در رابطه با مطالعات اسلامی داشتند، بحث دیگری است و طیفبندیهای مختلفی دارد که از حوصله این بحث خارج است. اما یکی از جذابیتهای کار فارغ از اینکه چه پیشینهای برای آن مترصد بوده انسانی که در فرهنگ داخل(چه ایرانی چه عرب) به پژوهشهای اسلامشناسانه توجه نشان دادند به این دلیل است که ما علاقهمند بودیم تمدن اسلامی را از جنبههای مختلف بشناسیم و توجه اسلامشناسان غربی به منابع و روشهای پژوهش که شاید خیلی در سنت اسلامی سابقهای نداشته، یکی دیگر از ویژگیهای کارهای آنهاست که در واقع تمدن اسلامی یا تاریخ اسلام را به شکل یک منشور(اگر قلمداد کنیم) ما از یک وجه به آن مینگریم به عنوان مسلمان با روشهای خودمان در طول چهارده قرن مطالعات پژوهشی یا منابعی که در اختیار داریم و پژوهشگران غربی تلاش میکنند از جنبه دیگری به آن بپردازند. طبیعتا روایتی که آنها میکنند با استفاده از متدهایی که دارند میتواند جذاب باشد، فارغ از اینکه چه انگیزههایی پشت مطالعات و تحقیقات آنها باشد، به شکلی که بعضی از آنها با رویکرد شکاکیت به این قضیه نگاه بکنند و بخواهند اصالت تمدن اسلامی، وجود پیامبر، تاریخ اصلام و ... را زیر سوال ببرند، خب ما با این جنبه کاری نداریم، اما من کتاب شولر را از منصفانهترین و بیطرفانهترین رویکردها به تاریخ صدر اسلام و اصالت و اعتبار منابع اسلامی میدانم و این جنبه باعث شد که من سراغ ترجمه کتاب بروم.
از ویژگیهای پژوهش شولر بگویید و اینکه چه نکاتی میتوانست در کتاب بهتر پرداخته شود و به صورت کمرنگ به آن اشاره شده است؟
این کتاب دارای یک تاریخچه است که بهتر است به آن اشاره کنم. کتاب 10 سال پیش به زبان آلمان از سوی یک انتشارات دانشگاهی منتشر شد که خیلی مورد توجه قرار نگرفت. شاید به این دلیل که خود گریگور شولر در تعاملات بینالمللی آکادمیک به دلیل برخی مسائل حضور پررنگی نداشت، کتاب چندان دیده نشد. پس از آن انتشارات راتلج ویژهنامهای تحت عنوان «مطالعات اسلام کلاسیک» برای ترجمه مجموعه کتابهای به غیر از زبان انگلیس طراحی کرد و آثار کمتر دیده شده را مورد توجه قرار داد. انتشار این کتاب به زبان انگلیسی باعث دیده شدن آن و بردن جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی شد. وقتی کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شد و مورد توجه قرار گرفت، نقدهای جدی از سوی سایر پژوهشگران اسلامشناس اروپایی به آن وارد شد که نویسنده در صدد برآمد به آن نقدها پاسخ دهد که پاسخ انتقادات در کتاب آمده است و ما نیز آن را در پایان کتاب درج کردیم. اما به صورت کلی میتوان به این نکات اشاره کرد که شاید محل سوال باشد. اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم که چه نکاتی در کتاب کمرنگ است، نیاز است که مخاطب با رویکرد روشی کتاب آشنا باشد که لازمهاش مطالعه کتاب است اما به صورت کوتاه و مختصر باید به این نکته اشاره کرد یکی از نقدهایی که به رویکرد شولر در مواجه با منابع صدر اسلام وارد است، روش نویسنده تنها در رابطه با روایات و سنتهای حدیثی پاسخگوست که انشعابات متعددی داشته باشد و در واقع به صورت متواتر در مسیرهای مختلف حدیثی نقل شدهاند. اگر احادیثی به این تواتر و تکرر نقل نشده باشند، روش شولر خیلی کارکرد ندارد و نمیتواند به نتیجه برسد. روشی که به صورت کلاسیک به آن میگویند روش اسناد به اضافه متن که افراد دیگری آن را پایهگذاری کردند که گریگور شولر آن را یک گام به جلو برد و میتوان گفت در واقع به عنوان به یکی از نقدهای تکنیکی به کتاب میتوان به این موضوع اشاره کرد.
به منابع اشاره کردید، چه نظری درباره منابعی دارید که نویسنده در این کتاب از آنها بهره گرفته است؟
نکته خوبی که باید به آن اشاره کنم شولر تخصص ویژهای در ساخت و شالودهشناسی روایت در دورههای مختلف تاریخی مخصوصا در رابطه با تاریخ اسلام دارد. چون او درباره سنت مسیحی و کلیسایی کار کرده است. ویژگی دیگر؛ نویسنده سالها متخصص ادبیات و شعر متقدم عربی بوده و در حوزههای مختلف ادبیات عرب را شناسایی کرده است. لذا یک بحث روایتشناسی و دیگری ساختشناسی واژگانی کلمات است و در نهایت منجر به این دستاور شد که مهمترین دستاورد پژوهشی شولر در کتاب این است که برای مثال بر روایت وحی کار کرده؛ روایت اولیه وحی بر پیامبر که پنج آیه نخست اقرا ربک الذی خلق است که در بررسی این روایت که 50 درصد حجم کتاب را به خود اختصاص داده است که تلاش کرده به ما نشان بدهد دقیقا روایت اولیه وحی در سال 100 یا 90 هجری در مدینه یا عراق از سوی محدثان سرشناس اسلامی که اکنون خیلی مشهورند با چه واژگانی نقل شده که این دستاور خیلی مهمی است و خودش تحت عنوان دستیابی به آستانه طلایی قرن اول هجری از آن یاد میکند. به همین دلیل این روش فارغ از چه رویکردی با چه هدفی با تاریخ اسلام مواجه شود و چه محدودیت منابعی داشته باشیم، چون یک رویکرد تکنیکال (مبتنی بر واژهشناسی و روایتشناسی) است هم میتواند بیطرف باشد هم فارغ از جهتگیریهایی باشد که در سنت شرقشناسی، اسلامشناسی و تاریخ صدر اسلام در یکی دو قرن اخیر وارد شده است.
تا چه اندازه در ترجمه تاثیرگذار است که مترجم بر تاریخ اسلام احاطه داشته باشد؟
بسیار زیاد، درباره ترجمه کتاب ابتدا باید یاد کنم از راهنماییهای دوستان و استادان بزرگی که به من کمک کردند، اما یکی از مهمترین چالشهایی که متون غیرانگلیسی در رابطه با تاریخ اسلام وجود دارد، اسامی و لغات است که گاهی اوقات ثبت و ربطهای خیلی پیچیدهای دارند وقتی به زبانهای غیرفارسی و عربی درمیآیند، رسمالخطشان عوض میشود و اگر مترجم تسلط به تاریخ اسلام نداشته باشد و افراد را نشناسد و به متونی که ارجاع داده شده، دسترسی نداشته باشد دچار مشکلات زیادی میشود؛ مثلا ناصر را نصیر ثبت میکند تا موضوعات خیلی مهمتر. چون من تحصیلاتم تاریخ اسلام است و مقالات دیگری هم به واسطه آشنایی با این سنت پژوهشی در این عرصهها کار کردم و از راهنمایی استادان بزرگی چون رحمتی، عباسی و دیگران استفاده کردم به لحاظ ضبط واژگانی کتاب در وضع رضایتبخشی قرار دارد و کلمات و اسامی در شکل اصلی عربی و فارسی خودش قرار گرفته است. چون متن کتاب ابتدا به آلمانی نوشته شده است، بعد به انگلیس و من آن را به فارسی برگرداندم.
نظر شما