چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۳
شریفیان از زیرساخت‌های فرهنگی زبان فارسی الهام می‌گرفت

فرزاد شریفیان همواره در مقالاتش از زیرساخت‌های فرهنگی زبان فارسی الهام گرفته و در جامعه بین‌المللی، پژوهشگر و نظریه‌پرداز مطرحی بود که خوشبختانه در این سال‌های اخیر دوباره به واسطه آثارش به ایران بازگشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) فرزاد شریفیان زبان‌شناس ایرانی روز گذشته بیست‌وسوم اردیبهشت ماه به دلیل بیمار کبدی درگذشت. او استاد‌تمام دانشکده زبان‌ها، فرهنگ‌ها و زبان‌شناسی در دانشگاه موناش استرالیا بوده و همچنین بنیان‌گذار زبانشناسی فرهنگی است. لیلا صادقی زبان‌شناس، داستان‌نویس و پژوهشگر ادبی و از دوستان شریفیان در گفت‌وگو با ایبنا درباره او گفت: هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم که روزی درباره‌ فرزاد شریفیان با فعل‌های مربوط به زمان گذشته حرف بزنم. پژوهشگر برجسته‌ای که یکی از بنیانگذاران رشته‌ زبانشناسی فرهنگی بود و کتاب‌ها و مقالات بی‌شماری در این حوزه تحت نظر او و یا به قلم او منتشر شده است؛ از جمله «فرهنگ، بدن و زبان: مفهوم‌سازی اندام درون ذهن از خلال فرهنگ و زبان»  و همچنین «مفهوم سازی فرهنگی و زبان: چهارچوب نظری و کاربردها» و بسیاری دیگر از آثار پراهمیت او که شریفیان را به عنوان نخبه‌ای در جامعه‌ مطالعات زبانی و فرهنگی مطرح می‌کند.

او درباره آثار شریفیان اظهار کرد: او که کرسی زبانشناسی فرهنگی در دانشگاه موناش استرالیا را برعهده داشت، همواره در این حوزه با ایده‌های نو در همایش‌ها و مجلات قلم می‌زد و دانشجویان بسیاری را پرورش داد و اخیرا نیز در ایران آثار او مطرح شده است. خوشبختانه دو کتاب او در زمان حیاتش به فارسی منتشر شد که یکی به ترجمه لیلی اردبیلی است با نام «مقدمه‌ای بر زبان‌شناسی فرهنگی» که سال 1393 منتشر شد و دیگری که اخیرا در دانشگاه ولی‌عصر رفسنجان رونمایی شد با نام «زبانشناسی فرهنگی: مفهوم‌سازی‌های فرهنگی و زبان» به ترجمه طاهره احمدی‌پور، پریا رزم‌دیده و حامد مولایی.

وی افزود: به‌واسطه ترجمه این کتاب شریفیان و استقبال جامعه زبانشناسی ایران از نظریات او در حوزه شناختی، رشته  جدید زبانشناسی فرهنگی در ایران به تازگی تأسیس شده و سرفصل‌هایی با نظر خود شریفیان برای تدریس آن تعریف شده که کتاب شریفیان یکی از منابع مورد تدریس در این رشته در نظر گرفته شده است؛ و اگر روزگار فرصت بیشتری به او و همچنین پژوهشگران حوزه فرهنگ می‌داد، بی‌شک این اتفاق فرخنده شاهد گسترش و بالندگی بیشتری می‌شد و صد افسوس!

نویسنده کتاب «پریدن به روایت رنگ» با اشاره به این که زبان شناسی فرهنگی که شریفیان و پالمر آن را مطرح می‌کنند، تلفیقی است از روان‌شناسی زبان، روان‌شناسی شناختی، زبان‌شناسی شناختی، انسان‌شناسی شناختی، زبان‌شناسی اجتماع و زبان‌شناسی کاربردی گفت: در این رشته تلاش بر این است که ارتباط شناخت بشر با فرهنگ مورد مطالعه قرار بگیرد. درواقع براساس نظریات شریفیان چنین باوری وجود دارد که مقوله‌ای به نام شناخت فرهنگی در هر جامعه‌ای وجود دارد که حافظه جمعی یک قوم است و در خلال تاریخ یک جامعه بسط پیدا می‌کند و این حافظه جمعی در گفتار روزمره گویشوران نمود پیدا می‌کند.

وی همچنین بیان کرد: درواقع زبان جایگاهی برای حفظ و نگهداری شناختی فرهنگی است و زبان در قالب مفهوم‌سازی‌های فرهنگی-زبانی، نقش خود را هم به عنوان مخزن حافظه و هم به عنوان ابزاری منعطف برای انتقال شناختی فرهنگی ایفا می‌کند. ایده شریفیان درباب زبانشناسی فرهنگی این بود که برای مطالعه زبان می‌بایست در بافت شناخت فرهنگی وارد شد و این شناخت فرهنگی همان حلقه  مفقوده‌ای است که می‌تواند بین علوم متفاوتی ارتباط ایجاد کند. زبانشناسی فرهنگی به عقیده شریفیان، رابطه میان زبان و مفهوم‌سازی فرهنگی است و او به واسطه این نظریه خود نامی ماندگار و مایه  افتخار ایران است.

مترجم کتاب «درآمدی بر شعرشناسی شناختی» با بیان این که دوستی‌اش با شریفیان به سال 1387 برمی‌گردد که در پی ایمیلی برای درخواست ادامه  تحصیل در مقطع دکتری آغاز شد اظهار کرد: سوغات این دوستی برای من آشنایی با شعرشناسی شناختی بود و انگیزه‌ای که برای معرفی و گسترش این رشته در ایران برایم ایجاد شد، رشته‌ای که اولین مقالات و کتاب‌هایش را توانستم به جامعه ادبی معرفی کنم و این افتخار را داشته‌ام که همواره از مشاوره و همفکری شریفیان در این حوزه بهره ببرم.

او درباره یکی از خاطرات خود از شریفیان گفت: یکی از خاطرات خوبی که از شریفیان داشتم، روزهایی بود که همزمان به صورت آنلاین به ترجمه شعرها و داستان‌هایم می‌پرداختیم. از آنجایی که ترجمه آثارم به دلیل زبان‌محور بودنش، کار سخت و خطیری بود، نتوانسته بود توجه مترجمی را برای ترجمه کامل آثارم به خود جلب کند و همچنین آن دسته‌ای را که به سراغش رفته بودند،‌ چنان ناکام می‌گذاشت که به تک ترجمه‌هایی انتخابی بسنده می‌کردند،‌ اما شریفیان به دلیل تبحری که در حوزه  آموزش زبان انگلیسی و همچنین تخصصی که در زبانشناسی داشت،‌ بیش از هرکسی می‌توانست داستان‌ها و شعرهایم را درک کند و رفتارهای زبانی آثارم را در انگلیسی بازآفرینی کند.

وی افزود: این ترجمه همزمان و توضیحاتی که در حین ترجمه برای او می‌دادم، مدت‌های مدیدی طول کشید و به خاطر دارم که یکبار درخلال این ترجمه‌ها که گپ و گفت‌هایی در پی داشت، گفته بود که بعد از مهاجرت از ایران، به دلیل مشکلات و شرایط سختی که تجربه کرده بود، تصمیم گرفته بود هر آن چیزی را که به زادگاهش مربوط است، برای مدتی کنار بگذارد اما هرگز نتوانسته بود و او همواره در مقالاتش از زیرساخت‌های فرهنگی زبان فارسی الهام گرفته بود و در جامعه بین المللی، پژوهشگر و نظریه‌پرداز مطرحی بود که خوشبختانه در این سال‌های اخیر دوباره به واسطه آثارش به ایران بازگشت و در همایش‌هایی مجازی با مخاطبان فارسی زبانش تبادل نظر کرده بود.

لیلا صادقی در پایان گفت: باور کردنش برایم سخت است که این بازگشت چنین کوتاه باشد و این خبر شوکه کننده که او چند روزی به دلیل مشکل کبدی در کما بوده و سرانجام چشم‌هایش را برای همیشه بسته، بسیاری از همکاران و دانشجویان او را در بهت فرو برده است. از آنجایی که مرگ، در مفهوم سازی‌های فرهنگی ایران از طرحواره مرگ آسودگی است، سرچشمه می‌گیرد، شریفیان که برای فرهنگ ایران همیشه زنده خواهد بود، در زبان فارسی به آرامش رسید، گرچه بی موقع و ناگهانی و برای بازماندگانش بسیار دردناک.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها