وی سیطره «نگاه مارکسیستی» در تاریخنویسی مدرن ایران را عامل نخست این پدیده دانست و ادامه داد: تاریخنویسی ایران در گذشته که به عدهای با سواد در دربار محدود میشد و به شرح فتوحات و خوبیهای پادشاهان، رجال و سلاطین اختصاص مییافت، با ورود به دوران مدرن، زیر سیطره مارکسیسم و تفکر چپ قرار گرفت.
تاریخنویسی به سبک مارکسیسم در ایران
وی توضیح داد: اگر از یک سری موارد نادر از تاریخنگاری این دوران بگذریم، نسل نخست کسانی که تاریخ مدرن ایران را به نگارش در آوردند، متاثر و ملهم از جهانبینی مارکسیستی بودند. این نگاه که از شهریور 1320 به بعد شروع شد، بعد از رضاشاه به اوج خود رسید.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران افزود: البته با تحولاتی که در عصر رضاشاه به وجود آمد، هرچند حزب توده از نظر فیزیکی منهدم و قلع و قمع شد اما افکار و اندیشههای چپگرایانه این حزب، عملا به بیرون از آن سرازیر و حتی در دهه 30 در میان جریانات غیر مارکسیست، نویسندگان جبهه ملی، نهضت آزادی و ملی- مذهبیها و در دهه 40 از سوی سازمانهای رادیکال و جریاناتی مانند سازمان مجاهدین خلق رایج و پررنگ شد.
تئوری توهم توطئه، باعث تولید تاریخی توهمزده و نادرست میشود
وی با بیان این که این روند تاریخی سلطه چپ بر نگاه تاریخی ما، حتی تا زمان حاضر هم ادامه دارد، به دلیل دوم این عقب ماندگی اشاره کرد و گفت: بعد از انقلاب اسلامی، تئوری «توهم توطئه» و نگاه «دایی جان ناپلئونی» به تاریخ، معضل دومی بوده است که باعث شده تاریخنگاری مدرن ایرانی، نه بر اساس واقعیات، بلکه بر اساس تاریخ «توهم زده»، «خیر و شر» و «زشت و زیبا» باشد.
این مفسر سیاسی توضیح داد: همچنانکه مارکسیسم، جهان را به دو اردوگاه «سرمایه داری» و «سوسیالیستی» تقسیم میکند، تئوری توهم توطئه نیز با وام گرفتن این نگاه از مارکسیسم، جهان را به دو بخش «سلطه» (استعماران) و «آزاد و مستقل» (استثمارشدگان) تقسیمبندی کرده و با غالب کردن این نگاه، تاریخ معاصر ایران را به تصویر میکشد.
نویسنده کتاب «ما چگونه ما شدیم؟» ادامه داد: در این نگاه که به نظر میرسد یک مرحله از مارکسیسم جلوتر رفته، پیکار تاریخی و تضاد اجتنابناپذیر را بین دو جهان سلطه و غیرسلطه میپندارد که پرچمدار و رهبری نظام غیرسلطه آن را «جمهوری اسلامی ایران» بر عهده دارد.
زیباکلام با بیان این که تمام روایتهای بعد از انقلاب اسلامی زیر سلطه این نگاه بوده و قرائت دیگری را نمیتوان در آثار تاریخی بعد از انقلاب دید، افزود: به طور مثال در قرائتی که از جریان مشروطه، کودتای سوم اسفند، خروج شاه از ایران و پیروزی انقلاب اسلامی میشود، این نگاه که ایران اسلامی همواه در پیکار با نظام سلطه، گماشتگان و مزدوران بیگانه و خیانت کاران بوده است، حاکم و غالب است.
تاریخ چراغ راه آینده نیست
وی در ادامه سخنان خود، کج فهمی در تعریف و هدف تاریخ را آفت سوم عقب ماندگی این رشته خواند و تصریح کرد: معمولا وقتی این پرسش مطرح میشود که «هدف از تاریخ چیست؟» جواب داده میشود، تاریخ، چراغ راه آینده است یا تاریخ عبرت گرفتن از گذشتگان است. در حالی که این پاسخها نمیتوانند به عنوان حرفهای متقن و درستی مورد قبول باشند؛ چراکه تاریخ چیز دیگری است و در هیچ زمانی تاریخ چراغ راه آینده نبوده است در نتیجه، این نوع نگاه به تاریخ، نوعی جفا به آن است.
نویسنده کتاب «سنت و مدرنیته» توضیح داد: تاریخ هر کشوری به ملت آن، حس شناختن، هویت و نوعی تعلق خاطر میدهد و ندانستن گذشته، ماندن در بی سوادی و جهل است و بزرگترین ستم عقب ماندگی تاریخ در ایران، انقطاع ایرانیان از هویت و ریشههای خود بوده است.
تاریخنگاری وارونه در جمهوری آذربایجان
در ادامه این نشست، مسعود عرفانیان، پژوهشگر تاریخ، سخنرانی خود را زیر عنوان «ازحقایق نگاری تا وارونه نگاری: مروری بر تاریخ نگاری ناسیونالیستی در جمهوری آذربایجان» شروع کرد و گفت: پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و استقلال جمهوری آذربایجان، یکی از عرصههایی که اذهان آذربایجانیها را سخت به خود مشغول داشته، بازیابی هویت تاریخی مردم آنجا بوده است، وجود این تمایل با وارونهنگاری تاریخی همراه بوده است.
وی در این مورد توضیح داد: به دلیل وجود تمایلات وگرایشهای پان ترکیستی در میان برخی از روشنفکران آذربایجانی، نوعی از تاریخنگاری لازم شد تا با نادیده گرفتن واقعیات موجود در منابع و مآخذ تاریخی، سعی در ترک گرایی و آذربایجانزه کردن همه رویدادها و پدیدههای رخ داده در آن سرزمین داشته باشند، منهای نقش ایران و عنصر ایرانی.
عرفانیان ادامه داد: از این فراتر در این نگاه، ایران به عنوان کشوری غیر دوست، متجاوز و اشغالگر معرفی میشود که همواره با آذربایجانیها در تعارض و تقابل قرار داشته و حقوق طبیعی و ابتدایی 30 میلیون آذری نادیده میانگارد و همه اینها نیز در توجیه برنامههای آتی آنها صورت میپذیرد.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: این نگاه شامل کلیه تاریخ آذربایجان از گذشتههای دور تا جنگهای ایران و روس و نیز پس از آن میشود و همین نگاه به ظاهر نو اما سراسر نادرست، سعی در نوشتن تاریخ و ثبت این رویدادها میکند که با آنچه در واقعیت رخ داده و در منابع و مآخذ معتبر و دست اول تاریخی ثبت شده، کاملا متفاوت و در واقع روایت دیگری است.
وی افزود: تاریخنگاری ناسیونالیستی جمهوری آذربایجان را به چهار دوره «1828-1917»، «1918-1920»، «1920 تا 1991» و «1991 تا کنون» میتوان تقسیمبندی کرد که در همه این دورهها، نوشتهها و ادعاهای بی اساس تاریخنگاران آذربایجانی وجود دارد.
وی گفت: متاسفانه دامنه این نوشتههای بی پایه و نادرست به کتابهای درسی دانش آموزان و دانشجویان آذربایجانی نیز گسترش یافته و مقامات آموزش و پرورش جمهوری آذربایجان آگاهانه و هدفمند و با پی بردن به اهمیت و نقش کتابهای درسی در شکلگیری نوع نگاه و نگرش کودکان و جوانان آذربایجانی آنها را در کتابهای درسی تاریخ چاپ میکنند.
نشر تاریخ ایران به مناسبت سالگرد درگذشت «فاطمه پيرا»، (تاريخپژوه و نويسنده) سلسله نشستهای «شبنامه» را با حضور تاریخنگاران، پژوهشگران و استادان دانشگاه برگزار میکند. این نشست چهارشنبه (23 بهمنماه) برپا شد.
نظر شما