استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نویسنده مجموعه مجلدات شیعهشناسی اهل سنت، با اشاره به فعالیتهای گروههای سلفی گفت: سلفیها در بیان افکار خود اساسا به فلسفه توجهی ندارند، چراکه اصلا فلسفه را قبول ندارند. در واقع، فلسفه در دستگاه فکری این گروه جایگاهی ندارد.-
این موضوع زمانی نمود بیشتری پیدا میکند که فعالیتهای آنها به ویژه سلفیها بهشکلی منسجم و بهویژه از طریق ارتباطات نوین رسانهای بسط یافته باشد. اینکه بدانیم اکثر آنان علاوه بر بهرهبرداری از شیوههای جدید تبلیغ برای ترویج اندیشههای خویش، همواره در پی آنند که با استفاده از تمام قوایشان با تقریب مذاهب به مخالفت بپردازند.
برای روشنتر شدن این موضوع با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات امام علی (ع) گفتوگو شده است.
وی از محققانی است که شیوه فکری و عملکرد سلفیها را در پژوهش تفصیلی در قالب کتاب ارایه کرده و تاکنون سه جلد از مجموعه هفتجلدی با عنوان (شیعهشناسی اهل سنت) را به رشته تحریر در آورده است؛ آثاری که تاکنون یک جلد از آن روانه بازار نشر شده و جلد دوم مراحل مربوط به چاپ و نشر را میگذراند. همچنین نگارش جلد سوم این اثر بهتازگی پایان یافته است.
گفتوگوی ایبنا با این نویسنده و پژوهشگر به این شرح است:
پیش از این جلد نخست کتاب شیعهشناسی اهل سنت به جامعه پژوهشگر دینی به قلم شما ارایه شد و ظاهرا جلد دوم همچنان در حال گذراندن مراحل نشر است. برای آشنایی خوانندگان ما درباره این دو جلد توضیح بفرمایید.
این پژوهش در قالب مجموعهای در باب شیعهشناسی معاصر اهل سنت، انسجام یافته و جلد سوم آن نیز بهتازگی به اتمام رسیده است.
درباره دو تالیف پیش از این باید بگویم که جلد اول آن به کلیات اشاره دارد و سعی دارد ابعاد موضوع کتاب (شیعهشناسی اهل سنت در دوره معاصر) را بررسی کند اما در جلد دوم، به رسانههای اینترنتی و تلاش سلفیها در اینباره شده است و در نهایت، جلد سوم درباره دانشگاهها و مراکز آموزشی سلفیه بهخصوص در عربستان سعودی نوشته شده است.
آیا فعالیتها و تالیفات دیگری هم در این زمینه صورت گرفته است؟
بله، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در این حوزه بهشکلی گسترده فعالیت دارد اما تلاش من بهویژه در جلد دوم این کتاب آن بود که اغلب متوجه موسسات سلفی شوم و بحث را هم تا حدود زیادی از حالت کلامی خارج کردهام.
چه ضرورتی برای این پژوهش بود، آن هم با توجه به اینکه اشاره داشتید در این حوزه تاکنون فعالیتهایی هم انجام شده است؟
ما کشوری مسلمانیم و بیشتر همسایگان ما مسلمانند و بخواهیم و نخواهیم در این منطقه زندگی میکنیم. ضمن آنکه مساله شیعه سنتی هم موضوعی مطرح بوده است و با آن درگیریم. بنابراین، ضرورت دارد به این مولفه بپردازیم و من به سهم خود دست به نگارش این مجموعه زدم.
با وجود آنکه افکار سلفیها از پایه با مشکلات متعددی مواجه است اما بهنظر میرسد سعی دارند در حوزههای مختلف دین وارد شوند. این نوع عملکرد آنان از کجا ناشی میشود؟
کار سلفیها بسیار جدی است و آنان بهدنبال این هستند که قرائت جدیدی را مبتنی بر عقاید خود ارایه کنند و همواره با تکیه بر ابزار و امکانات متعدد سعی در گسترش این عقیده دارند.
اما گویا در نوع نگاهشان رویکردی ماهیتی ندارند و به اصطلاح چرایی مسایل را مد نظر قرار ندادهاند و گویی فلسفه در اندیشه آنان جایگاهی ندارند؟
دقیقا. نخست اینکه سلفیها فلسفه را قبول ندارند و دوم اینکه اساسا در بیان افکار خود اصولا به شیوههای فلسفی هم گرایش ندارند اما همواره روشهای جدید تبلیغی را بهکار میبرند.
تا چه اندازه حضور چنین کتابهایی که نگرشی تبیینی به مسایل جهان اسلام دارند، در نظام آموزشی ما ضروری است؟
به یقین نیاز است اما رصد کردن و پژوهش در مطالعات راهبردی ما جایگاه چندانی ندارد. اگر ما درک کنیم که چه کسانی با چه کسانی دوستاند، چه کسانی با هم دشمناند و چه جریاناتی در مقابل جهان اسلام وجود دارند، مسایل برایمان روشن میشود و در واقع، میتوانیم آنچه را در نقشه جهان اسلام وجود دارد، پیدا کنیم اما ظاهرا نظام آموزشی ما برای این کار درست نشده و بیشتر بر پایه محفوظات شب امتحان برای دانشجو است.
در جلد سوم از مجموعه مجلدات شیعهشناسی اهل سنت، دقیقا چه نکاتی برای مخاطب تبیین میشود؟
جلد سوم شیعهشناسی اهل سنت درباره دانشگاهها و مراکز مخالفان تقریب مذاهب اسلامی است و در آن مطالبی از جمله آنکه چه گروه و افرادی در مخالفت با شیعه و ایرانیان مشغول و در چه مراکزی به تحصیل مشغولند، به رشته نگارش درآمده است.
البته این مهم نیست که بگوییم چند مرکز وجود دارند که در زمینه شیعهشناسی فعالیت میکنند، بلکه مهم این است که متوجه باشیم در تاریخ پیدایش سلفیه از ابتدا تاکنون بزرگترین جابهجایی جمعیتی استاد و دانشجو در کشورهای جهان اسلام در عربستان اتفاق افتاده است.
شخصیتهایی مانند علامه میرزا خلیل کمرهای، مرحوم آیتالله حسن سعیدی تهرانی و دکتر سیدجعفر شهیدی از شخصیتهاییاند که در زمانه خود متوجه سیاستهای عربستان سعودی شدند. بنابراین، در جلد سوم به گونهای مصداقی مراکز تحصیلی فعالان سلفی و موضوعاتی که در جریان تحصیل بهعنوان پایاننامه ارایه میدهند، مورد توجه قرار گرفته است.
و سخن پایانی شما در این باره این باره؟
همانطور که اشاره کردم، تنها جلد نخست این کتاب بهصورت کلیات منتشر شده و جلد دوم با عنوان رسانههای اینترنتی، در مرحله انتشار است و مجلد چهارم آن هم با عنوان «مذاهب و گروههای مخالف شیعه» از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر خواهد شد.
همچنین مجلد پنجم با عنوان «وحدت اسلامی، فرصتها و مخاطرات فراروی آن» و کتابهای ششم و هفتم به ترتیب با عنوانهای «فرهنگ فتاوی» و «اعلام علمای تقریب مذاهب اسلامی و مخالفان آن در جهان اسلام» نام گرفتهاند.
نظر شما