جمعه ۴ تیر ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۳
ایران در ثبت تاریخ شفاهی زنان مقاومت وضعیت بهتری نسبت به سایر کشورها دارد

نویسنده کتاب «اینجا سوریه است»، گفت: ایران نسبت به دیگر کشورها مانند سوریه و عراق، وضعیت بهتری در ثبت تاریخ شفاهی ویژه زنان مقاومت دارد. بر این اساس فعالان فرهنگی، نه تنها در سوریه، بلکه در سایر کشورهای محور مقاومت باید سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی اساسی در این زمینه داشته باشند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «اینجا سوریه است»، اولین عنوان از مجموعه آثار ناشر در رده «زنان مقاومت - فتنه شام» است. به تعبیری نویسنده کتاب، تلاش دارد فصل جدیدی در چگونگی ثبت تاریخ شفاهی بگشاید؛ فصل جدیدی که می‌تواند «ثبت تاریخ شفاهی در موقعیت بحران» نامیده شود، هرچند به دلیل گسترده بودن دریای روایت‌ها، به‌ویژه روایت‌های مقاومت در سوریه، این روایت‌ها ناتمام هستند و روایت‌های این کتاب، فقط گوشه‌ای از صدای زنان راوی جنگ در سوریه است.
 
زهره یزدان‌پناه قره‌تپه، برای نگارش این کتاب، چند مرتبه به استان‌ها و شهرهای مختلف سوریه سفر کرده است. روایت‌های کتاب به ترتیب زمانی، به‌طور جداگانه و در دو بخش مرتب شده‌اند. بخش اول، خاطرات سفر سال 2017، مصادف با پاییز و زمستان 1396 و بخش دوم، وقایع سال 2018 مصادف با تابستان 1397 است. هر بخش شامل 11 فصل است. بخش ضمیمه این کتاب نیز تصاویری از وضعیت مردم و مناطق مختلف سوریه را شامل می‌شود که به‌صورت رنگی چاپ شده و عمدتا توسط نویسنده عکاسی شده است.

با زهره یزدان‌پناه قره‌تپه، نویسنده کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ» به‌عنوان اولین بانوی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز ایرانی که برای نگارش کتاب، عازم کشور سوریه شده به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
تألیف کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ» چگونه شکل گرفت و نخستین جرقه‌های آن چگونه و کجا زده شد؟
همان‌طور که در مقدمه کتاب، اشاره کرده­ام. قصه اعزام من به سوریه، یک توفیق الهی بود که به گمان خودم، بی­ربط به قضیه شهادت محسن حججی نبوده است. بعد از شهادت این جهادگر جوان با ایمان و مدافع حرم مخلص که قبلاً هم نمی‌شناختمش و حال و هوایی که من بعد از شهادت ایشان داشتم، قضیه پیشنهاد رفتنم به سوریه مطرح شد. ایده اولیه­‌ای بود که توفیق به سرانجام رساندن این ایده، نصیب من شد. فعلا ترجیح می­‌دهم دوستان خودشان سراغ این کتاب بروند و ضمن مطالعه آن، به قصه این موضوع، طرح ایده، پیگیری­‌ها و بقیه ماجراها هم برسند.    


کار نوشتن کتاب چه مدت طول کشید؟ و چه موانعی در تدوین و نگارش این اثر وجود داشت؟
نگارش این کتاب و به ثمر رسیدن آن مراحل مختلفی داشته که هر کدام زمان قابل توجه و خاص خود را برده است. اگر شروع اولین سفرم برای پژوهش میدانی، سوژه‌یابی و انجام مصاحبه­‌ها که از پاییز 96 بوده را ابتدای کار نگارش این کتاب قرار دهیم که البته به‌رغم سفرهای متعدد من در قبل از جنگ به سوریه و شناخت ضمنی­‌ام از این کشور و مردم آن، زمانی هم صرف تحقیقات درباره سوریه در قبل از سفر پاییز 96 بوده، تا به سرانجام رساندن مصاحبه­‌ها در سفر بعدی و پیاده کردن صوت­‌های مصاحبه‌های انجام شده و تحقیقات بعد از سفر پیرامون برخی مسائل سوریه و سپس نگارش اولیه و بازخوانی­‌ها و نگارش­‌های مجدد و بازبینی­‌ها و کارشناسی­‌ها و موارد بعد از اتمام نگارش، در مجموع، حدود سه سال و نیم صرف به ثمر رسیدن این کتاب شده است. دلم می­‌خواست اولین خواننده این کتابم، حاج قاسم سلیمانی باشد؛ اما با شهادت این فرمانده سلحشور مدافعان حرم، در کنار داغ شهادت سردار دل‌ها، حسرت این توفیق هم به دلم ماند؛ گرچه به یقین، روح مطهرشان آگاه و شاهد به ثمر رسیدن این کتاب هست.
 
درباره مشکلات و موانع نگارش و تدوین هم، چون این پروژه در فضا و شرایط فراعادی انجام می­‌شد، موانع خاص خود را هم به‌دنبال داشت که من تا حدودی به برخی از این موارد در مقدمه کتاب اشاره کرده­‌ام. مثلا از کِش و قوس‌­های مربوط به اعزامم به سوریه تا مشکلاتی که در مرحله پژوهش میدانی و سوژه‌­یابی داشتم تا شرایط خاص راوی­‌ها که هنوز درگیر جنگ بودند و از حال و هوای آسیب­‌‌های ناشی از جنگ تحمیل شده بر آن‌ها بیرون نیامده بودند و حتی در مرحله حین نگارش و تدوین هم مشکلات ویژه خودش را داشت. به‌هرحال این اولین کار بین‌­المللی در رده زنان مقاومت و فتنه شام بود که هم مطالعات پیرامونی خاص خود را می­‌طلبید و هم مدیریت زمان و هم، صبر و تحمل در برابر شرایط خاص کار در فضایی که هنوز درگیر جنگ است و چنین فضاهایی، مسائل پیرامونی متعددی به دنبال دارد که همه این‌ها دست‌به‌دست هم داده بودند تا فصل جدیدی در شیوه ثبت تاریخ شفاهی گشوده شود که می­‌توان آن‌را «شیوه ثبت تاریخ شفاهی در شرایط بحران» نامید.
 
شما در مقدمه کتاب، چرایی و انگیزه نگارش این اثر را پاسخ به سؤالاتی مطرح کرده‌اید ازجمله اینکه «جنگ تحمیل شده به مردم سوریه، چه تبعاتی بر زندگی زنان سوری با ادیان و مذاهب و قومیت‌های مختلف داشته است؟ چگونه زندگی شخصی و خانوادگی این زنان، متأثر از این جنگ تحمیلی قرار گرفته است و زنان چه خاطراتی از این وضعیت دارند؟» به‌صورت مختصر از یافته­‌های خود در پاسخ به این سؤالات برای مخاطبان بفرمایید.
جنگ به‌خودی‌خود، موضوع خوشایندی نیست، ولی وقتی جنگی بر ملتی تحمیل می‌شود، آن ملت مجبورند و باید به هر طریقی که می­‌توانند و توانش را دارند، از خود، خانواده و سرزمین­‌شان دفاع کنند. اما به هر حال هر جنگی، حتی جنگ تحمیل شده که ضرورت مبارزه و دفاع در برابر هجوم دشمن را هم می­‌طلبد، تبعات خاص خود و آسیب­‌هایی را به دنبال دارد. معمولا این تبعات هم، خاص یک قومیت و پیروان یک مذهب نیست، جنگ سوریه هم، برخلاف آنچه که رسانه­‌های غربی و عبری و عربی وابسته القاء می‌کردند و هنوز هم همین‌طور وانمود می­‌کنند، یک جنگ مذهبی نبوده که بین ادیان و مذاهب مختلف اتفاق افتاده باشد؛ بلکه یک جنگ فرامذهبی بوده و هست. اما همیشه در چنین شرایطی دشمنان و دست‌نشانده‌­هایشان که معمولا رسانه­‌های وابسته یکی از آن‌ها هستند، سعی می­‌کنند روی مشکلات مردم، موج­‌سواری کنند و با فریب مردم، بتوانند برخی را با خودشان همراه کنند تا شرایط را به نفع خود و سردمداران­‌شان پیش ببرند. در سوریه هم، همین‌طور بوده است. به هر حال مردم سوریه، با وجود این جنگ تحمیلی چند ساله، دچار آسیب‌های مختلفی شده‌­اند، مانند از دست‌دادن خانه و کاشانه و بیکاری و مشکلات اقتصادی و از همه مهم‌تر، از دست‌دادن عزیزانشان در طی جنگ. اما مهم این است، ملتی که جنگ به آن‌ها تحمیل شده و سرزمین­‌شان به اشغال دشمن درآمده، چطور به این جنگ تحمیلی و دفاع در حوزه آن نگاه کنند.


خانواده‌ای که مادر، همسر یا دختر خانواده، بعد از شهادت مرد خانواده‌شان، ستون خانواده شده و به‌رغم همه رنج­‌های ناشی از مشکلات جنگ، با چنگ و دندان و زحمات شبانه‌روزی، تلاش می­‌کند هم خانواده را حمایت کند و هم، به شیوه‌­های مختلف به رزمنده­‌های جبهه یاری برساند و کمک کند، چنین زن و دختری در هر جایگاه و نقشی که در خانواده داشته باشد، نه تنها خودش هم، دست کمی از مرد خانواده که در میدان جنگ یا شرایط و فضای جنگ به شهادت رسیده، ندارد. بلکه، درک درستی هم از جبهه مقاومت و ضرورت تقویت آن دارد.
 
از شاهد مثال­‌های این سختی­‌های توأم با مقاومت، مقاومت مردم دو شهرک شیعه­‌نشین «نُبُل» و «الزهراء» در حومه استان حَلب و همچنین شیعیان فوعه و کفریا در استان اِدلب بخصوص زنان و دختران­‌شان است که سه­‌ چهار سال محاصره توأم با رنج و سختی و انواع کمبودهای معیشتی را زیر بمباران و موشک­‌های تروریست­‌ها تحمل کردند، اما اجازه ندادند مسلحین ترویست­ بتوانند وارد روستایشان شوند و بالاخره هم با تبادل، از محاصره آزاد شدند. این‌چنین زنان و دختران از هر قومیت و مذهبی که باشند، مانند مردان رزمنده‌شان می­‌دانند دشمن مشترک­شان، یعنی رژیم صهیونیستی و اشغالگر قدس و آمریکا و دیگر هم­‌پیمان­‌هایشان، از محور مقاومت و تقویت شدن آن که سوریه هم عضوی از این محور است، وحشت دارند. حتی انتخابات اخیر سوریه که با درصد بالایی از حضور مردم سوریه اعم از زن و مرد، پیر و جوان برگزار شد، نشان داد که مردم سوریه متوجه شده‌­اند که برای استقلال و عزت و سربلندی­شان، باید برای حفظ نظام و استقلال و تمامیت ارضی کشورشان تلاش کنند و این هم، جز با تقویت جبهه مقاومت امکان­‌پذیر نیست. خاطرات چنین زنان و دختران هم، ضمن دردناک بودن، بسیار شنیدنی و خواندنی است و به علت کثرت این موارد، بهتر است، دوستان خودشان به کتاب مراجعه کنند. 
 
نظر شما در خصوص اهمیت پرداختن به زندگی و خاطرات زنان مقاومت چیست؟
همان‌طور که قبلا هم اشاره کردم، هر کشوری که بخواهد استقلال، عزت و سربلندی‌اش را حفظ کند، لاجرم باید مقابل مستکبران و زیاده‌­خواهان که برگ‌های تاریخ، انباشته از ظلم­‌ها و جنایت­‌های آن‌هاست، بایستند و به آن‌ها «نه» بگویند. این ایستادگی و «نه» گفتن، یکی از همان معیارهای اصلی است که جبهه مقاومت را تشکیل می­‌دهد. بخش مهمی از جامعه و ملتی که در مقابل دشمن مستکبر می‌ایستد و به شیوه­‌های مختلف به آن‌ها «نه» می­‌گویند، زنان و دختران هستند. خُب زندگی چنین زنان و دخترانی باید مورد مطالعه قرار بگیرد و الگودهی برای جوامع و نسل‌های دیگر باشد. چند سال قبل، من وقتی در لبنان با زنان اسیر در زندان صهیونیست‌ها مصاحبه می­‌کردم تا فیلم مستندی از مقاومت آن‌ها بسازم، محور اصلی حرف‌هایشان، تأثیرپذیری­‌شان از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بود و از شخصیت­‌هایی که این انقلاب را به ثمر رساندند. مسلما زنان بخشی از این شخصیت­‌ها بودند که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشته­‌اند.
 
مگر زنان و دختران­مان در هشت سال دوران مقدس را فراموش کرده­‌ایم که پابه‌پای مردان رزمنده، چه در میدان درگیری و مقاومت در برابر هجوم دشمن به شهرها و روستاهایشان و چه در پشت جبهه، چه حماسه­‌هایی آفریدند. یکی از مصداق­‌هایش، حماسه­ سیده‌­ زهرا حسینی از زنان 45 روز مقاومت خرمشهر بود که دیگر زبانزد خاص و عام است. در سوریه و سایر کشورهای مقاومت هم، همین است که ضرورت دارد به آن‌ها پرداخته شود تا هم زنان مقاومت، از لحاظ تعداد کمی و هم از نظر فعالیت کیفی، گستره بیشتری داشته باشند و هم الگودهی بهتر و مناسب­‌تری حداقل در کشور خودشان داشته باشند.
 
آشپزخانه «مادران شهدای سَلحَب» در «سَلحَب» استان «حماه» سوریه، با حضور تعدادی از بانوان راه‌اندازی شده که هر کدام­شان، همسر، پدر، برادر یا پسرشان در جبهه است و بعضی‌ها هم، مادر یا خواهر شهیدند؛ کار این زنان و دختران این است که با کمک­‌های مردمی یا حتی هزینه­‌های شخصی، غذا می‌پزند و به خط مقدم جبهه می‌فرستند تا رزمنده­‌های دور از خانه و خانواده، غذای گرم بخورند و در مقابل دشمن، خوب بجنگند و از سرزمین­شان دفاع کنند. یا مثلا اُم­‌الشهدای نهضت مقاومت بحرین، یک زن است. بنت­‌الهدا صدر، که در نهضت مقاومت عراق توسط رژیم منحوس صدام به شهادت رسید، یک زن بود یا حتی بعضی از کسانی که در نهضت مقاومت فلسطین، عملیات اشتشهادی انجام دادند و برای مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و آزادی فلسطین به شهادت رسیدند، زنان بودند.   
 
فکر می‌کنید، چه ظرفیت‌هایی در خصوص نقش زنان در دوران مقاومت در برابر دشمنان مورد غفلت قرار گرفته است؟
جبهه مقاومت، از کشورهای مختلفی تشکیل شده است، مانند ایران، لبنان، عراق، سوریه، فلسطین و سایر کشورهایی که طعم بیداری اسلامی را چشیده‌اند دیگر حاضر نیستند، نه در برابر اسرائیل صهیونیست و نه در برابر امثال آمریکا، انگلیس و امثال­شان سر خم کنند. در هر کدام از این کشورها، زنان بخش مهم و قابل‌توجهی هستند،‌ اما به علت فقدان سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مناسب، اگر در مورد زنان و دختران هر کدام از کشورهای عضو جبهه مقاومت اشاره و به آن‌ها پرداخته می­‌شود، فقط به‌صورت مقطعی و گذراست.
 
همانطور که هشت سال دوران دفاع مقدس، برای ما از الطاف خفیه الهی بوده که گنج‌هایی در خود داشته است و نمونه­‌های بارز این گنج­‌ها، خود رزمنده­‌ها و خصوصیات اخلاقی و رفتاری و سبک زندگی آن‌ها بوده، با پژوهش­‌های میدانی و مصاحبه­‌های مختلف و کتاب­‌های متعددی که نوشته شد، مشخص شد که زنان و دختران هم بخشی از همین گنج بوده و هستند. شاید بشود گفت به‌رغم توقع و انتظار بیشتر از نهضتی که برای نگارش کتاب در مورد خاطرات زنان و دختران در هشت سال دوران دفاع مقدس در ایران به راه افتاده، ثبت تاریخ شفاهی و نهضت خاطره‌نویسی، به‌ویژه پرداختن به زنان و دختران مقاومت، ایران نسبت به دیگر کشورهایی مثل سوریه یا سایر کشورها، وضعیت بهتری دارد. به همین دلیل نیاز به سیاستگذاری و برنامه­‌ریزی فرهنگی اساسی­‌تری در این زمینه هست که توجه جدی، هم از سوی فعالان فرهنگی، نه تنها در سوریه، بلکه در سایر کشورهای محور مقاومت مانند عراق و هم از سوی فعالان فرهنگی ایران در سوریه را می­‌طلبد.
 
اگر چنین سیاستگذاری و برنامه‌ریزی‌­ها تحقق پیدا کند، حداقل کاری که می‌توان در این زمینه انجام داد این است که با گذاشتن دوره­‌های آموزشی مختلف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت از سطح مقدماتی تا سطح پیشرفته، چه به‌صورت حضوری و چه به‌صورت مجازی، زمینه­‌ای ایجاد می­‌شود تا خود علاقه­‌مندان به فعالیت­‌های فرهنگی - اجتماعی کشورهای جبهه مقاومت، بخصوص جوانان این کشورها، با گذراندن دوره­‌های آموزشی، آستین­‌ها را بالا بزنند و به این موضوع مهم فرهنگی بپردازند. به‌ویژه در کشورهایی که به دلایل مختلف، امکان برگزاری جلسات حضوری در آنجا فعلا میسر نیست، حتی‌الامکان استفاده از ظرفیت­‌های فضای مجازی برای به راه‌انداختن چنین دوره­‌های آموزشی، زمینه خوبی برای شروع خواهد بود. 
 
مطالعه این کتاب‌ها را برای نسل‌های جدید کشور به‌ویژه دختران چقدر ضروری می‌دانید. مهمترین پیام یا پیام‌های این کتاب‌ها برای نسل‌ جوان چیست؟
دنیای بدون تحقق عدالت کامل که آن هم فقط در زمان حکومت جهانی منجی عالم بشریت امکان‌پذیر است، دنیای زیاده‌طلبی­‌هایی است که به خاطر همین خوی و خصلت مستکبران و ستمگران جوامع بشری، خواه‌ناخواه جنگ یا جنگ‌­هایی را به عده‌ای مردم مظلوم تحمیل می­‌کند. پس برای دفاع در چنین شرایطی باید آماده بود. زنان و دختران در چنین موقعیت­‌هایی از جمله در دوران دفاع مقدس خودمان ثابت کرده‌اند، هم در دفاع و هم در پشتیبانی­‌های جبهه و هم در حفظ کیان خانواده، ستون خیمه شده­‌اند و مهم­‌ترین و مؤثرترین سهم­‌ها را داشتند. مطالعه زندگی چنین زنان و دخترانی و الگو قراردادن­شان برای شرایط مشابه می­‌تواند آینده­‌ای امیدوارکننده و سرنوشت بهتری را رقم بزند. این کتاب، می­‌تواند برای مخاطبان مختلف، پیام­‌های متعددی داشته باشد که بستگی به برداشت­‌های آنها دارد.  یکی از این پیام­‌ها می‌تواند تأکید بر ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن با حفظ وحدت باشد.     
 
توصیه شما به دختران جوان امروز، چیست؟
نسل جوان بخصوص دختران جوان، باید قدر ظرفیت‌های فکری، روحی و انرژی جسمی خود را بدانند و با گرفتن اطلاعات صحیح از سرچشمه‌های مناسب و مطالعه‌های هدفمند، خودشان را به توانمندی‌های مناسبی در فکر و اندیشه برسانند تا هم خودشان بصیرت یافته و قدرت تشخیص حق از باطل را داشته باشند و هم بتوانند هادی و هدایت‌گر دیگران باشند.

بهترین مصداق، دو نامه‌ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان اروپایی و در واقع خطاب به جوانان جهان است. همین دو نامه، در تاریکی ابهام‌آمیز عصر معاصر که سوغات شوم سیاستمداران غربی و صهیونیستی است که با به راه‌انداختن جنگ نرم به ویژه در فضای مجازی، بحران هویتی و اندیشه‌ای را به جوانان ارائه می‌دهند، گنجی بسیار مهم و به مثابه چراغ راهی در تاریکی شب، برای جوانان حقیقت‌طلب و عدالت‌خواه از جمله دختران جوان است که تربیت‌کنندگان نسل های آینده و پیامبران حقایق به آن‌ها هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها