سه‌شنبه ۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۹
درسم خوب نبود ولی خوره‌ی کتاب را از بچگی داشتم

«محمدرضا آقایی» پاکبان 50 ساله اهل تربت حیدریه تاکنون حدود 11 هزار جلد کتاب خوانده و بارها در جشنواره‌های مختلف حوزه کتاب و کتابخوانی، برگزیده شده است. او که می‌گوید روزی سه تا چهار ساعت مطالعه می‌کند، آرزویش ازسرگیری فعالیت تنها سینمای شهرش است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، محمدرضا آقایی در مجموعه شهرداری تربت حیدریه، از شهرستان‌های استان خراسان رضوی، به شغل پاکبانی مشغول است. او اما بجز نظافت کوچه پس کوچه‌های شهر، برای نظافت و پاکی روح و جسم و جان خود و فرزندانش هم تلاش می‌کند؛ «آقایی» این کار را با مطالعه زیاد کتاب و روزنامه، انجام می‌دهد؛ درواقع او یک کتابخوان حرفه‌ای است. همین انس و ارتباط او با کتاب باعث شد به سراغش برویم و گفتگویی با وی در این رابطه انجام دهیم.

محمدرضا آقایی در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا، با بیان اینکه شروع علاقه‌اش به کتابخوانی مربوط به داستان جابجایی ساختمان محل کار پدرش در سال‌های خیلی دور می‌شود، تعریف می‌کند: بچه که بودم، پدرم سرایدار اداره راه بود. آن زمان می‌خواستند، ساختمان این اداره را به محل جدید منتقل کنند. من دیدم که در انباریِ اداره تعدادی مجله هست، یکی از آنها را برداشتم. پشت آن مجله، تصویری بود از یک پیرمرد با شمشیری در دست و پر طاووسی به کمر بود. آن زمان هنوز مدرسه نمی‌رفتم، بنابراین مجله را بیرون بردم و دادم به کسی تا آن را برایم بخواند، چند نفری من را دست انداختند، بقیه هم گفتند وقت نداریم. دقیقا خاطرم هست مقابل شهربانی رفتم و آنجا از افسر جوانی کمک خواستم. او به من توضیح داد آن عکس متعلق به فردی به‌نام «آنتونی کویین» بازیگر سینمای هالیوود است که نقش حمزه عموی پیامبر (ص) را در فیلم محمد رسول‌الله (ص) بازی کرده است.
 
سینما و کتابخوانی باعث شد به درس هم علاقه پیدا کنم
آقایی با اشاره به اینکه آن داستان باعث شد به خودم قول بدهم که مطالب حوزه سینما را در مجلات دنبال کنم، می‌گوید: متاسفانه درسم از ابتدا خوب نبود و همیشه مادرم مشق‌هایم را می‌نوشت اما ماجرای سینما و کتابخوانی به مرور باعث شد به درس هم علاقه نشان بدهم.
 
وی با بیان اینکه از سال 59 یعنی 9 سالگی از روستا به شهر (تربت حیدریه) آمده است، اضافه می‌کند: از همان زمان یعنی حدودا اوایل انقلاب کتابخوانی را به‌صورت مستمر شروع کردم و آثاری مانند «ناخدای پانزده ساله»، «سفر به مرکز زمین»، «جزیره اسرارآمیز» جزو اولین کتاب‌هایی بودند که خواندم.
 
این پاکبان خراسانی که دیپلم علوم انسانی دارد، می‌گوید: سال 72 کنکور هم شرکت کردم اما  قبول نشدم اما الان سنم بالا رفته و گرفتاری‌های زندگی هم زیاد شده و اُنس گرفتن دوباره با محیط درس، کمی سخت است بنابراین امکان ادامه‌ی تحصیل برایم فراهم نیست.
 
او ادامه می‌دهد: معتقدم کسی که کتابخوان خوبی است، می‌تواند درسخوان خوبی نباشد و یا برعکس؛ کسی که در درس موفق است، می‌تواند کتابخوان خوبی نباشد، خیلی‌ها را می‌شناسم که برای مدرک تحصیلی درس خوانده‌اند اما  کتاب را تنها از سر علاقه می‌خوانند.
 
اولویتم در مطالعه، تاریخ معاصر ایران است
این پاکبان کتابخوان که معتقد است که علاقه‌اش به سینما باعث کتابخوان شدنش بوده است، می‌گوید: الان بیشتر اولویت‌ام برای مطالعه تاریخ معاصر ایران و سینماست، البته گاهی هم کتاب‌های متفرقه را می‌خوانم.
 
محمدرضا آقایی یک دختر 14 ساله و یک پسر هشت ساله دارد و یادآور می‌شود که انگیزه و رفتار او در کتابخوانی باعث شده که فرزندانش نیز کتابخوان شوند و الان علاوه بر مطالعه کتاب، درس‌هایشان هم خیلی خوب است و صرفا کتاب‌های درسی را مطالعه نمی‌کنند.

او با بیان اینکه سنین نوجوانی برای علاقه‌مند کردن فرزندان به کتاب‌خوانی دیر است، می‌گوید: به نظر من باید از سنین پایین‌تر و کودکی فرزندان‌مان را به کتاب علاقه‌مند کنیم هرچند هیچ موقع برای این کار دیر نیست، اما بهتر است از کودکی فرزندان‌مان را با کتاب مانوس کنیم، من هم با فرزندانم همین کار را کردم.
 

 
آقایی که در هر سه کتابخانه شهید بهشتی، مرحوم عبداللهی و کاشانی تربت حیدریه عضو است و تاکنون حدود 11 هزار جلد کتاب خوانده‌ و سال 97 از لحاظ خوانش تعداد کتاب در استان نفر اول شده و بارها از سوی نهاد کتابخانه‌های عمومی خراسان رضوی، شهرداری و شورای شهر تربت حیدریه مورد تقدیر قرار گرفته است، می‌گوید: «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید» از ارنست همینگوی، «کلیدر» و «اوسنه‌ی بابا سبحان» از محمود دولت‌آبادی، «صد سال تنهایی» از گابریل گارسیا مارکز، «بینوایان» از ویکتور هوگو، «جنایت و مکافات» از داستایوفسکی و «داش‌ آکل» از صادق هدایت، بخشی از کتاب‌های مورد علاقه‌ام هستند.
 
این پاکبان که به گفته‌ی خودش همچنان روزی 3 الی 4 ساعت مطالعه می‌کند، آرزوی بازگشایی دوباره سینمای شهرش را دارد و می‌گوید: از سینما خیلی خاطره دارم. آن زمان بعد از سانس 9 که آخرین سانس سینما در شبانه‌روز بود، فیلم‌های روز بعد را مشخص می‌کردند، من آنقدر طاقت نداشتم که تا روز بعد صبر کنم، بنابراین ساعت 9 شب به سینما می‌رفتم تا از فیلم روز بعد مطلع شوم. اوایل سال 58 فیلمی از خسرو پرویزی روی پرده سینما بود به اسم چلچراغ، به خاطر دارم با برادرم ساعت 9 صبح به سینما رفتیم و  تا 11 شب پشت‌ سر هم در هفت سانس این فیلم را تماشا کردیم!
 
در همه شرایط کتاب بخوانیم، حتی کنار کرونا
وی گریزی هم به کرونا می‌زند و می‌گوید: کرونا مردم را از لحاظ روحی خیلی به هم‌ ریخته و واقعا مشکلات معیشتی مردم بسیار است، اما باید سعی کنیم در همه شرایط کتاب را بخوانیم.
 
وی ادامه می‌دهد: پدر من سه سال است که سکته کرده و قادر به حرکت نیست و در روستا زندگی می‌کند که با تربت 25 کیلومتر فاصله دارد من هفته‌ای سه بار برای استحمام پدرم به  آنجا می‌روم، چون نظافت‌چی شهرداری هستم، از ساعت 3 تا 12 شب هم مشغول به کار هستم، مسئولیت خانواده و فرزندانم را هم به عهده دارم، اما کتابم را هم می‌خوانم و فیلمم را هم می‌بینم.
 
او می‌گوید: وقتی عشق به چیزی باشد، فرعیات را خود به خود حل می‌کند، اتفاقا کتاب در این برهه زمانی به انسان احساس آرامش می‌دهد. وقتی کتاب می‌خوانم به تعداد صفحات‌اش نگاه نمی‌کنم، و تلاش می‌کنم حتما آن را تمام کنم. مدتی قبل کتابی تاریخی را از کتابخانه به امانت گرفتم از کتابخانه که بیرون آمدم شروع به خواندن این کتاب کردم وقتی به خودم آمدم دیدم دو کیلومتر از منزل دور شده‌ام!

آقایی همچنین با بیان اینکه هر روز چهار روزنامه قدس، خراسان، اطلاعات و جام جم را هم مطالعه می‌کند، می‌گوید: من معمولا پیاده به منزل می‌روم، هر روز این چهار روزنامه را در فاصله رسیدن به منزل مطالعه می‌کنم. به نظر من هیچ توجیه‌ای برای کتاب نخواندن وجود ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها