چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۰
هیچ اثری مانند شاهنامه زنان خردمند و ستوده ندارد

خدیجه ططری گفت: در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی بدین اندازه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند و هیچ سخن‌گویی اینگونه زنان را نستوده است، زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر منظومه‌های ادب پارسی‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، گرچه واژه «زن» در آثار سعدی، حافظ، فردوسی، عطار و سنایی اشتراک لفظی دارد، ولی نوع تلقی و حضور و بازتاب جلوه‌های آن بسیار متفاوت است. برخلاف آثار عرفانی و عاشقانه ادبیات کلاسیک ایران چون حافظ و سعدی و مولوی، در شاهنامه که اثری حماسی است، زن دارای نقشی تاریخی و عینی است، همچنین در شاهنامه بیت‌های بسیاری در توصیف و ستایش ویژگی‌های ظاهری و معنوی نیكوی زنان آمده است. برای بسط این موضوع و توجه به جایگاه زن در شاهنامه ایبنا گفت‌وگویی با خدیجه ططری، استاد ارتباطات دانشگاه سوره و شاهنامه‌پژوه انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

گفت‌وگو را با یک سوال کلی آغاز می‌کنم و آن این است که به نظر شما سیمای زن در شاهنامه فردوسی چگونه سیمایی است؟
فردوسی در جای جای شاهنامه از دلاوری‌ها و هوشیاری زنان، به ویژه زنان ایران، سخن به‌میان آورده است و آنان را هم‌پای مردان وارد اجتماع کرده، و مقام و منزلتی والا به زن بخشیده است. او این گروه از افراد جامعه را از نظر عقل و هوشیاری بسیار زیبا توصیف كرده است. حتی زنانی مانند سودابه که نقش و شخصیتی منفی در جهان حماسه دارند و کارشان فریفتن پهلوانان و شهریاران است، به دلیل ایجاد انگیزه‌ای پرتوان برای کین‌خواهی که یکی از پایه‌ها و ساختارهای اساسی حماسه است، نقشی مؤثر بازی می‌کنند.

در اشعار فردوسی زنان چه نقش‌هایی دارند؟
در شاهنامه فردوسی زنان به‌عنوان بخشی از جامعه ایرانی دارای نقش‌هایی چون مادر، همسر، دختر، کنیز و... داشته‌اند. در تبیین موقعیت زنان در خانواده، حکومت، سیاست، جنگ، نامزدی، انواع ازدواج‌ها، عشق، ارث، مالکیت کار، حقوق، حرمسرا، مرگ و عزاداری زن، مهریه، جهیزیه و حتی آرایش و پوشش زنان مباحث مشابه معتنابهی ذکر شده است. زنان از نوعی طهارت روح، جایگاه معنوی و حرمت برخوردارند و به لحاظ مسئولیت پذیری و حضور در اجتماع تا قبول پادشاهی و اداره حکومت و کشور پیش رفته‌اند. خردمندی، پارسایی، پوشیدگی و پرده‌پوشی، وفا به همسر از خصایص آنها بوده است.

آیا در شاهنامه چهره‌ای نمادین از زن به نمایش گذاشته شده است و زن به‌صورت مطلق برای زنانگی‌اش ستوده نشده است؟ چرا اینگونه بوده است؟
همان‌گونه که اشاره شد حکیم طوس از زنان چهره نمادین ارائه نداده است. زنان شاهنامه در نقش مادری، زندگی را وقف فرزندان خود می‌کنند. مانند «فرانک» مادر فریدون یا «تهمینه» مادر سهراب و «جریره» مادر فرود. این زنان در عشق، از خود گذشته‌اند. مدام خواستار آنند که برای اثبات عشق خود هرچه دارند نثار کنند و از خطر هراسی ندارند. آنها شخصیت‌هایی پرشور، سرزنده، باحرارت و شهامت و هوشمندی و تاحدودی مستقل هستند. بنابراین با توجه به نقش‌های متعددی که زنان در شاهنامه دارند از آنها چهره نمادین به نمایش گذاشته نشده است، بلکه هرکدام برای اثبات جایگاه خود از خودگذشتگی داشته و هر خطری را پذیرا بوده‌اند.

با جست‌وجوی نقش زن در اشعار شاعران کلاسیک، که جامعه در زمان آنها حضور زن و دنیای زنانه را نوعی تابو می‌شمارد به چه نتیجه‌ای می‌رسیم؟ آیا در اشعار فردوسی اینگونه است و چنین بازنمایی از حضور زن در اجتماع شده است؟
در شاهنامه اصلا اینگونه نیست. بلکه در آن اشعاری وجود دارد كه از زنان تعریف و تمجید كرده و اشعاری نیز وجود دارد كه زنان را موجوداتی پایین‌تر از مردان نشان داده، صرف‌نظر از تضادهایی كه در گفتار فردوسی درباره مقام زن وجود دارد و بلاتكلیفی‌ای كه در خواننده ایجاد می‌كند می‌توان به گوشه‌ای از فرهنگ زمانه فردوسی درباره باورهای مردم درباره زنان دست یافت. ادبیات آینه فرهنگ مردم دوران است كه با نظر به آن، می‌شود به لایه‌های درونی فرهنگ عامه مردم نفوذ كرد. به عنوان مثال در شرایط بحرانی ما شاهد این هستیم که از زنان به عنوان مشاور، مشورت گرفته می‌شود که می‌توان در دوران ضحاک به آن اشاره کرد. شهرناز و ارنواز اولین زنانی که در شاهنامه از آنها نام برده می‌شوند، ضحاک پس از چهل سال از حکومتش، شبی خواب دو مهتر می‌بیند که او را از تخت شاهی سرنگون نموده‌اند. وحشت زده از خواب برمی‌خیزد و درمورد خواب خود با ارنواز (دختر جمشید) مشورت می‌کند: ضحاک که یکی از مستبدترین شاهان شاهنامه است، در این ارتباط آن‌قدر دچار ترس و اضطراب شده است که با دختران جمشید مشورت و از آنان ارائه راهکار می‌خواهد.

با توجه به اینکه اکثر شاعران کلاسیک ما مرد بوده‌اند و باتوجه به اینکه نیمی از جمعیت یک جامعه را زنان تشکیل می‌دهند آیا فردوسی توانسته است امانت‌دار خوبی برای بیان احساسات زنانه باشد؟
 در فراگرد ارتباطات تهمینه و رستم در اولین دیدار شاهد ابراز احساسات و دغدغه‌های تهمینه برای ازدواج با مردی آرمانی هستیم که فردوسی آن را به خوبی بیان می‌کند. تهمینه به رستم می‌گوید که هیچ کس تاکنون روی مرا ندیده است و داستان‌های پهلوان‌‌های تو را بسیار شنیدم به همین دلیل اسبت را ربودم. آرزومندم که همسر تو شوم و از تو فرزندی برومند بیاورم که همانند تو نامور و نیرومند باشد.  

زنانی چون تهمینه و جریره، در شاهنامه به عنوان یک نمونه زن آرمانی وفادار به همسر و فرزند خود هستند به گونه‌ای که جریره با مرگ فرزندش فرود، دست به خودکشی می‌زند و دیگر تاب و تحمل مشکلات زندگی را ندارد. یا در ارتباطات بیژن و منیژه، باز وفاداری یکی از زنان شاهنامه منیژه دختر افراسیاب دشمن دیرینه ایران زمین را شاهد هستیم. این شخصیت به دلیل هنجارشکنی و رعایت نکردن آداب و سنن قوم خویش و به‌خاطر عشقی که به بیژن نوه رستم داشت از خانه و کاخ شاهانه طرد شد و آواره کوچه و بیابان شد. عشق او به بیژن به حدی بود که پس از اینکه بیژن را در چاه انداختند برای زنده نگهداشتن بیژن خود را به آب و آتش می زند.

 آیا فردوسی به غیر از موضوعات عاشقانه به موضوعاتی غیرعاشقانه نیز درباره زنان پرداخته است؟ یعنی آیا آنها به توانمندی‌های فردی و اجتماعی زنان در اشعارش اشاره کرده ‌است یا خیر؟
 در اشعار فردوسی همانگونه که اشاره شد به غیر از موضوعات عاشقانه به موضوعاتی چون داشتن روحیه جنگاوری و سلحشوری در ارتباطات و نبرد گردآفرید و سهراب و وفای به عهد که در جای جای شاهنامه به آن اشاره شده و همچنین در خصوص داشتن روحیه انتقام‌گیری در ارتباطات جریره با پسرش فرود برای گرفتن انتقام خون پدرش (سیاوش) یا حتی به توطئه‌ها و دسیسه‌های برخی زنان در شاهنامه از جمله سودابه می‌توان اشاره کرد.

به طور کلی نگاه فردوسی  به زن را نگاهی مثبت ارزیابی می‌کنید یا نگاهی منفی؟ آیا وی نگاهی فرا دست به زن داشته‌است یا نگاهی فرودست؟
 در شاهنامه فردوسی نزدیک به 20 زن نقش آفرینی می‌کنند که البته بیشتر آن‌ها در دوره پهلوانی هستند. می‌توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخنگویی این گونه زنان را نستوده است. زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی‌اند. فردوسی را شاعری زن‌ستیز دانسته‌اند، در حالی که دلاوری گردآفرید و خردمندی سیندخت و صراحت تهمینه و پاکی فرنگیس و وفاداری رودابه و سودابه (در نیمه نخست حضورش در شاهنامه) نمونه همه جانبه زن ایرانی در باور فردوسی ارجمند است.
 
در همین رابطه بخوانید:
جایگاه معشوقی زن در ادبیات کلاسیک ما توسط مردان اشغال شده است
http://www.ibna.ir/fa/longint/290351

تصویر زن در ادبیات کلاسیک فارسی را مردان با سلیقه خود ترسیم کرده‌اند
http://www.ibna.ir/fa/longint/291248

ادبیات کلاسیک ایران نگاهی فرودستانه به زن دارد
http://www.ibna.ir/fa/longint/291256

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها