چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۹
تاسیس ابرکتاب‌فروشی در کوران بحران‌‌های صنعت نشر!

آیا تاسیس کتاب‌فروشی‌های بزرگ در مراکز تجاری و مال‌ها، در وضعیتی که صنعت نشر دچار بحران‌های متعدد است، با موضوع بهره‌مندی از معافیت مالیاتی و سودای کسب درآمد از اقلام غیرکتابی نسبتی ندارد!؟

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-هادی حسینی‌نژاد:
1- دهه هفتاد، مقارن بود با تاسیس موسسه شهر کتاب و تاسیس شعبه‌های زنجیره‌ای متعدد در اقصی‌نقاط شهر تهران؛ پدیده‌ای که در همان دوره نیز واکنش‌های مختلفی را از سوی مسئولان و صنف کتابفروشان به همراه داشت. آن‌ها نگران بودند که اضافه شدن ویترین‌های عریض و طویل کتاب در قالب فروشگاه‌های متعدد، موجب پایین آمدن میزان فروش آن‌ها ‌شود و...

با گذشتن دو دهه از آن روزگار، یکی‌-دوسال است شاهد تاسیس نسل تازه‌ای از کتاب‌فروشی‌ها هستیم که عمدتاً وسیع‌تر، پرزرق‌وبرق‌تر و البته متنوع‌تر از فروشگاه‌های نسل قبل‌اند؛ متنوع هم در نوع محصولات و هم در شیوه ارائه خدمات. شاید بتوان این فرایند را به عوامل اجتماعی و اقتصادی کلان کشور گره زد؛ به‌عنوان مثال گفته شده تهران به‌زودی چهره عوض می‌کند و به شهرِ مال‌ها و مراکز تجاری غول‌آسا تبدیل می‌شود. براین‌اساس، احداث کتاب‌فروشی‌های نسل جدید در این مراکز تجاری تازه تاسیس، تصویر واضحی از این تعبیر را شکل می‌بخشد.

چنانچه اشاره شد، در سال‌های اخیر شاهد تاسیس ابرکتاب‌فروشی‌های تازه‌ای بودیم که هر کدام از آن‌ها در مقایسه با کتاب‌فروشی‌های نسل اول، ساختارشکن و مترقی به‌نظر می‌آیند. هر مرکز فرهنگی، تفریحی و تجاری و مالی که سربرآورْد، خبر افتتاح کتاب‌فروشی‌های تازه‌ای منتشر شد: از «باغ کتاب» و «تیراژه2» بگیر تا «پالادیوم»، «بام‌لند»، «کورش»، «آرن»، «پریس»، «ارگ تجریش» و کتاب‌فروشی‌های دیگری که مراحل آماده‌سازی را پشت سرمی‌گذارند و در صف افتتاح قرار دارند. البته این روند تنها مربوط به تهران نیست و شاهدِ مثال‌های متعددی از وقوع آن را می‌توان در شهرهایی مانند مشهد، اصفهان، بندرعباس، قم و... نیز یافت.
 
2- چند سال پیش در واکنش به یادداشتی با عنوان: «چرا نباید از بسته شدن کتاب‌فروشی طهوری ناراحت باشیم» که نگارنده آن سعی کرده بود تعطیل شدن یک کتاب‌فروشی قدیمی را با مقتضیات زمان و زمانه توجیه کند، یادداشتی را رسانه‌ای کردم با عنوان: «چرا باید از بسته شدن هر کتاب‌فروشی ناراحت باشیم» و در آن به حیاتی بودن فعالیت هر کتاب‌فروشی با توجه به نسبت وارونه تعداد مراکز نشر به تعداد کتاب‌فروشی‌ها پرداختم. در چنین شرایطی، طبیعی است که باید از شنیدن خبر تاسیس کتاب‌‌فروشی‌های جدید، بی‌دریغ خوشحال شویم؛ کتاب‌فروشی‌هایی که شاید بتوانند آینده ‌فرهنگی روشن‌تری را در ذهن ما تصویر کنند؛ بنابراین نخستین واکنش ما، شادی و حتی احساس خوشبختیِ فرهنگی است!

3- بررسی‌ها نشان داد در سال 1397 بیش از 6000 مترمربع به فضای کتاب‌فروشی‌های کشور افزوده شده است‌(اینجا بخوانید)؛ روندی که در ماه‌های نخستینِ سال جاری نیز با سرعت قابل توجهی تداوم دارد. گزارش‌های اخیر صنعت نشر و بازار کتاب اما وضعیت کاملا متفاوتی را تصویر می‌کنند؛ تا جایی که کارشناسان و دست‌اندرکاران این حوزه با  صراحت عبارت «بحران صنعت نشر» را برای شرایط موجود به کار می‌برند. در وصف این شرایط، همین بس که قیمت کتاب در سال گذشته رشد غیرقابل تصوری را تجربه کرده (گزارش افزایش 37 درصدی قیمت کتاب ظرف پنج ماه را اینجا بخوانید) و شمارگان متوسط کتاب نیز که تا چند سال قبل 3000 نسخه برآورد می‌شد، کاهش چشمگیری پیدا کرده؛ تا حدی که در سال گذشته، 70 درصد کتاب‌ها کمتر از 1001 نسخه و 28درصد کتاب‌ها کمتر از 501 نسخه شمارگان داشته‌اند(اینجا و اینجا را بخوانید).
 
4- افزایش حیرت‌آور متراژ کتاب‌فروشی و ویترین کتاب‌ در کشور چه نسبتی با بحران در صنعت نشر دارد؟ اگر بازار کتاب این‌همه توجیه اقتصادی دارد و سودآور است، پس چرا حالِ نشر ما خوب نیست؟ مگر گرانی کتاب، پشتِ اهالی مطالعه را خم نکرده است؟ مگر ناشران از انبار شدن کتاب‌ها و ناگزیر شدن از خمیرکردنشان(اینجا بخوانید) خبر نمی‌دهند؟ پس چه شده که بعضی‌ها برای تاسیس ابرکتاب‌فروشی در مال‌ها و مراکز تجاری از یک‌دیگر سبقت می‌گیرند؟ چه خبر شده؟
 
5- بعد از سال‌ها تلاش و پیگری‌های صنفی، کتابفروشی‌ها از سال 1397 مشمول تعریف مشاغلِ فرهنگی و از پرداخت مالیات، معاف شدند؛ معافیتی که البته همچنان با چالش‌هایی مواجه است و بعضاً نسبت معکوس درصد محصولات غیرکتابی نسبت به قفسه‌های کتاب در برخی کتاب‌فروشی‌ها، ابهاماتی را در محقق شدن آن ایجاد کرده. این درحالی است که از منظر قوانین نظام صنفی، میزان مجاز برای ورود یک واحد صنفی به حیطه کاری سایر اصناف، بسیار محدود و چیزی بین 10 تا 15 درصد فضای فروشگاه مشخص شده است.

به‌راستی سهم کتاب در بساط کتاب‌فروشی‌ها نسل جدید نسبت به فضاهای وسیعی که به فروش لوازم‌التحریر، اسباب‌بازی، گیفت و... اختصاص می‌یابد، چقدر است؟ کم شدن مساحت بخش کتاب‌فروشی پیش چشم مردم و سبز شدن بخش‌هایی مثل کافه و محیط بازی(اینجا و اینجا بخوانید) با توجیه اقتصادی شدن حرفه کتاب‌فروشی، چه معنایی دارد؟ آیا نباید نگرانِ غلبه یافتن حاشیه بر متن در آینده‌ای نزدیک بود؟ آیا تداوم این ماجرا، به‌مثابه نابودی ارزش‌های فرهنگی و رواج یافتن عادت‌های مصرفی و غیرفرهنگی در جامعه نیست؟

این سوال‌ها در بازخوانی جریان پرشتاب تاسیس ابرکتاب‌فروشی‌ها، چه پاسخی را در ذهن متبادر می‌کنند؟ آیا تاسیس کتاب‌فروشی‌های بزرگ در مراکز تجاری و مال‌ها، در وضعیتی که صنعت نشر دچار بحران‌های متعدد است، با موضوع بهره‌مندی از معافیت مالیاتی و سودای کسب درآمد از اقلام غیرکتابی نسبتی ندارد!؟

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی اکبر قروینی زاده ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
    از خبرگزاری کتاب و خانه کتاب انتظار می رود بجای تنگ کردن عرصه بر کتابفروشان نوپا به حمایت از آن ها بپردازد. جای تعجب و حیرت دارد که چشم بر تعطیلی و کسادی کتابفروشی ها بسته اید و هیچ خبری از ورشکست شدن آن ها و تغییر کاربری های شان نمی زنید و بجایش راه اندازی چند کتابفروشی تازه نفس و مدرن را نابودی ارزش های فرهنگی می دانید. هر کدام از کتابفروشی های جدید و مدرنی که در مال ها و مراکز تجاری افتتاح شده اند بالای صد متر فضای مفید کتابفروشی دارند. به مدیریت خانه کتاب و خبرگزاری کتاب باید تاسف خورد که مطالب غیر کارشناسی منتشر می کند.
  • رحیمی ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۷
    مطلب بسیار خوبی بود. بسیاری از کتابفروشان فقط دنبال تجارتند و 90درصد کتابفروشی شان را با غیر کتاب و برند های چینی و... پر میکنند. و پز فرهنگی میگیرند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها