چاپ هجدهم كتاب «فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي» نوشته دكتر غلامعلي حداد عادل از سوي انتشارات سروش منتشر شد.\
بر اساس مطالب اين كتاب، لباس پوشيدن، شأني از شئون انسان و پديدهاي است كه تقريباً به اندازه طول تاريخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافياي امروزين زمين، گسترش دارد. اين پديده با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان در ارتباط است و ميتوان آن را از ديدگاههاي مختلفي از قبيل روانشناسي، اخلاق، اقتصاد، جامعهشناسي، مذهب، قانون، تاريخ و جغرافيا مورد مطالعه قرار داد.
در بخشي از مقدمه كتاب آمده است: «از مجموع تحقيقاتي كه به عمل آمده، مسلم شده كه لباس دستكم پاسخگوي سه نياز آدمي است، يكي اينكه او را از سرما و گرما و برف و باران حفظ ميكند، ديگر اينكه در جهت حفظ عفت و شرم به او كمك ميكند، و بالاخره به او آراستگي و زيبايي و وقار ميبخشد.»
مذاهب هم درباره نوع لباس، دستوراتي دارند، چنان كه در اسلام نيز درباره پوشش تن، قواعد و دستوراتي وجود دارد و اصطلاح «حجاب» در جامعه امروز ما، گوياي همين نوع پوشش اسلامي است.
به اعتقاد نويسنده، در اين نوشته در عين آنكه به تأثير عوامل مختلف بر شكل و اندازه و نوع لباس توجه شده است، در پي بررسي اين تأثيرات نبوده و حتي نويسنده قصد ندارد از ديدگاه شريعت اسلامي نيز درباره كيفيت و حدود لباس بحثي كند، بلكه بهطور اختصاصي موضوع «رابطه لباس و فرهنگ» مورد نظر قرار دارد. اگر در اين بحث، در كنار رابطه لباس و فرهنگ، از ساير تأثيرات سخن گفته نشده، تنها به اين علت است كه نويسنده رابطه فرهنگ و لباس را در طول رابطه لباس با ساير عوامل اجتماعي، اقليمي، اقتصادي و تاريخي ميداند، نه در عرض آن. به عبارت ديگر، نويسنده كتاب، تأثير فرهنگ را بر لباس مهمتر و كليتر از آن ميداند كه از آن در رديف ساير تأثيرها بررسي كند و معتقد است همه تغييراتي كه در لباس از ناحيه عواملي غير از فرهنگ ايجاد ميشود، تابع رابطه لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدوديتهاي فرهنگي است.
دكتر حداد عادل درباره رابطه لباس و فرهنگ مينويسد: «فرهنگ در نظر ما و به تعريف ما، عبارت است از كليترين بينش و نگرشي كه يك جامعه نسبت به جهان دارد. اين بينش و نگرش همان معنايي است كه آن جامعه براي هستي و انسان قائل است و به اندازهاي كلي و جهانشمول است كه همه ارزشها و روشهاي فردي و اجتماعي را در برميگيرد. در اين نوشته گاهي براي توضيح بيشتر "جهانبيني" را نيز به معني فرهنگ و مرادف آن به كار گرفتهايم. ما معتقديم كه "جهانبيني" هر قوم در شكل و كيفيت بسياري از جنبههاي محسوس و ملموس زندگي آن قوم، تأثيري قوي دارد. جهاني كه مردم ميسازند و در آن زندگي ميكنند، تا اندازه زيادي تحت تأثير جهانبيني آنان است.»
به عقيده نويسنده، فرهنگ يك قوم در وجوه مختلف زندگي آنان از قبيل صنعت، اقتصاد، مديريت، شهرسازي، معماري و هنر، تجلي ميكند و به منزله روحي است كه در كالبد تمدن آن قوم جريان دارد و هر يك از اين جنبهها، آيينهاي است كه چون در آن نيك بنگريم، ميتوانيم چهره آن روح حاكم و آن فرهنگ كلي جامعه را در آن مشاهده كنيم. رابطه لباس و فرهنگ به اندازهاي قوي است كه وقتي يك خارجي و غريبه وارد محيطي ميشود، نخستين علامتي كه او را ميشناساند، همان لباس اوست، گويي انسانها با لباس خود با يكديگر صحبت ميكنند و هركس به زبان لباس خويش خود را معرفي ميكند كه من كيستم، از كجا آمدهام و به چه دنيائي و چه فرهنگي تعلق دارم.
نويسنده كتاب، چكيده مقصود خويش را از نوشتن كتاب حاضر، چنين عنوان ميكند: «اگر در جامعهاي مثل جوامع امروز غربي، مذهب در خصوص نوع لباس ساكت باشد و مصالح اجتماعي نيز قانوني براي اندازه و شكل لباس مردم وضع نكرده باشد، باز چنان نيست كه قاعده و ملاكي بر كيفيت پوشش مردم حاكم نباشد و هيچ دليلي براي اينكه معلوم شود چرا اين مردم بدينگونه لباس ميپوشند و نه به گونهاي ديگر، وجود نداشته باشد و نوع لباس و تغييرات آن امري تصادفي و صرفا تابع سليقه افراد مختلف باشد. ما اصولا در جهان هيچ پديدهاي را اعم از مادي و اجتماعي و معنوي، بدون علت و محصول شانس و تصادف نميدانيم و به همين دليل معتقديم كه اگر در جوامع غربي مذهب و قانون تعيين كننده نوع پوشش نيست، نبايد تصور كرد كه مردم در انتخاب لباس آزادند و لباس آنان از هيچ معيار و ملاكي تبعيت نميكند و هيچ بينشي بر آن حاكم نيست. لباس انسان، نخست تابع فرهنگ جامعه اوست و سپس تابع سليقه خود او. جامعه غربي امروز با لباسي كه بر تن دارد، با ما سخن ميگويد. اگر به اين سخن گوش فرا دهيم، فلسفه و فرهنگ غرب را خواهيم شنيد.»
به بيان ديگر، در هر جامعه، نوع و كيفيت لباس زنان و مردان، علاوه بر آنكه تابع شرايط اقتصادي و اجتماعي و اقليمي آن جامعه است، تابع جهانبيني و ارزشهاي حاكم بر فرهنگ آن جامعه و حتي مبين و آيينه آن جهانبيني است.
رابطه لباس و فرهنگ، رابطه لباس غربي با فرهنگ غربي، سرمايهداري و لباس، زمينههاي تاريخي و بازوهاي علمي و فلسفي، رابطه حجاب با فرهنگ اسلامي، لباس و سرّ ضمير، بيحجابي چگونه به ايران آمد، لباس ژاپنيها چگونه غربي شد؟ و نگاهي ديگر از نظر گاهي ديگر به مساله حجاب، عناويني است كه نويسنده درباره هركدام از آنها، توضيحاتي را ارائه ميكند.
كتابهاي كشف اسرار، مساله حجاب، اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، روانشناسي جنسي، الفروع منالكافي، فرهنگ البسه مسلمانان، پوشاك باستاني ايرانيان از كهنترين زمان تا پايان شاهنشاهي ساسانيان، ماركس و ماركسيسم، بيگانه، حقوق زن در اسلام و اروپا، تفسير الميزان و چند كتاب لاتين، از منابع مورد استناد نويسنده در تدوين اين اثر است.
چاپ هجدهم كتاب «فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي» در شمارگان 2000 نسخه، 76 صفحه و بهاي 10000 ريال از سوي انتشارات سروش راهي بازار نشر شد.
تاكنون از اين كتاب 185000 نسخه منتشر شده است.
نظرات