شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۳
پیروان مانی در رونویسی نوشته‌های او بسیار تیزبین بودند

کتاب «نوشته‌های روشنی؛ بازگفت‌های مانی و مانی‌گرایان» از میان نوشته‌های مانی‌گرایان متن‌هایی انتخاب شده که ویژگی‌های بازگفتی بیشتری دارند و از همین روی بر نوشته‌هایی که جنبه آموزش دینی یا اسطوره‌ای دارند تکیه چندانی نشده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «نوشته‌های روشنی؛ بازگفت‌های مانی و مانی‌گرایان» پس از پیش‌گفتار و سرآغاز به پیشینه پژوهش درباره مانی‌گرایان می‌پردازد. سپس در چهار بخش به درون‌مایه‌ها و شیوه‌های بازگفت در نوشته‌های مانی‌گرایان، داستان‌های سغد، درون‌مایه‌ها و شیوه‌های بازگفت در نگاره‌های مانی‌گرایان و نگاره‌ها اشاره می‌کند.

مانی و پیروان او به نگارش و آراستن نوشته‌های آیینی خود بهای فراوانی می‌دادند و این در جای خود دگرگونی باارزشی در تاریخ و فرهنگ ایران به‌شمار می‌رود زیرا از یک سو تا پیش از آن زردشتیان سرودها و نیایش‌های دین خود را تنها از بر می‌کردند. «سابقه نوشتن در ایران به سده‌ی ششم پیش از میلاد بازمی‌گردد. نگارش اسناد دولتی، سیاسی و اقتصادی (کتیبه‌ها، چرم‌نوشته‌ها و سفال‌‌نوشته‌ها) در ایران از دیرباز معمول بوده است. اما توسعه نگارش آثار دینی و ادبی تا سده‌های نخستین مسیحیت مورد بحث است. شواهد حکایت از آن دارد که تکامل ادبیات از صورت روایی و نقلی به‌صورت نوشتاری در بخش دوم عصر ساسانیان صورت پذیرفته است.

به‌گمان زردشتیان کلام مقدس پس از نوشته شدن آلوده می‌شد و بدین روی آنان از نوشتن کتاب مقدس خود، اوستا روی‌گردان بودند. برای آموزش پایه‌های دین زردشتی در ستایش ایزدان و ایزدبانوان و امشاسپندان و خدای یکتا و همچنین داستان‌های اسطوره‌ای و آیینی ایرانیان باستان با آیینی ویژه خوانده می‌شد. این سرودها سینه به سینه به آیندگان رسیده و گفته شده است که تنها یک سنخه از اوستا وجود داشته که بر پوست نوشته شده بوده و در خزانه شاهی هخامنشیان نگه‌‌داری می‌شده و در زمان یورش سپاه اسکندر به ایران در آتش سوخته است.

اما در این باره می‌توان به دیده تردید نگریست زیرا به گفتار بودن ادبیات بومی ایران و داستان‌ها و شعرهای مردمی که گاهی درون‌مایه‌ای بسیار همانند با داستان‌های اساطیری ایران دارند تایید می‌کند که شاید آموزه‌های دینی نیز به گفتار نگه‌داری می‌شدند. اگرچه همه دست‌نوشته‌های مانوی به زبان‌های ایرانی و ناایرانی در دست خاورشناسان باخترزمینی است و همان‌ها هستند که با در دست داشتن این دستمایه‌ها پژوهش‌های ژرفی را از دید زبانی و آموزه‌ای در این دین به انجام رسانیده‌اند، با این همه نباید گمان کرد که در این زمینه نمی‌توان کاری انجام داد و پیوسته و دنباله‌رو آنها شد.



مانی‌گرایی یکی از آیین‌های دوره میانه تاریخ ایران است که در مرزهای امپراتوری ساسانی پا گرفت و در چند سده توانست در خاور تا هندوستان و چین و در باختر تا مرزهای روم رخنه کند و بر فرهنگ و اندیشه مردم ردی دیرپای بگذارد. مانی‌گرایان پیروان مانی حکیم بودند که در زمان شاپور یکم، دومین پادشاه ساسانی که از تاریخ 12 آوریل سال 240 تا می 270 میلادی حکومت کرد، پیدا شد و آیین خود را در زمانی کوتاه اما در پهنه‌ای بزرگ از سرزمین‌هایی که بر هر یک از آنها دین نیرومندی همچون عیسی‌گرایی، بودایی‌گری و زردشتی‌گری حاکم بود گسترش داد. بدین روی اگرچه آیین‌های نامبرده بر دین مانی کارگری داشتند، اما این دین در زمان خود هماوری نیرومند برای هر یک از این دین‌ها به شمار می‌رفت.

مانی و پیروان او آثار خود را با تیزبینی بی‌مانند و توانایی هنرمندانه می‌نوشتند و می‌آراستند؛ چنان‌که کتاب و کتاب‌آرایی نزد ایشان به یک صنعت دگرگون گشت. پیروان مانی در رونویسی نوشته‌های او بسیار تیزبین بودند و در دست‌نوشته‌های آنان کمتر پیش می‌آید که با اشتباه در نگارش روبه‌رو شد.

نگاره‌ها و دیوارنگاره‌های مانی‌گرایان نیز اگرچه بخت بلندتری داشته‌اند و از دیدگاه فنی و و زیبایی‌شناسی بررسی شده‌اند، اما ارزش بازگفت آنها به عنوان کامل‌کننده نوشته‌ها و داستان‌ها نادیده گرفته شده است. این نوشتار بر آن است تا افزون بر بررسی درون‌مایه‌ها و موشکافی بازگفت نگاره‌ها و نوشته‌ها، نسبت بینامتنی میان این دو گروه اثر را روشن کند و با ریزبینی بیشتری این نخستین نمونه‌های ادبیات نوشتاری دوران میانه تاریخ ایران را بازبینی کند.

از آنجا که نخستین ویژگی هر اثر آفریده، بازگفتی بودن آن است، اثر هنری خواه نوشته باشد، خواه نگاره و خواه تندیس و پیکره، دربرگیرنده یک بازگفت و همچنین اندیشه‌ای است که هنرمند هنگام آفرینش آن در سر داشته است. از این دیدگاه، آثار دینی به تمامی به آموزه‌ها و درون‌مایه‌های دینی خود وابسته‌اند؛ به گونه‌ای که می‌توان همه آنها را همچون زنجیره‌ای از نمادها و نشانه‌ها به شمار آورد که حلقه‌های این زنجیره را از دیدگاه مفهوم و درون‌‌مایه به یکدیگر وابسته می‌سازند.

همچنان‌که می‌توان آنها را در کنار هم و بدون هم تفسیر کرد. از این دیدگاه و با توجه به نظریه بینامتنی که در این کتاب به آن اشاره می‌شود، می‌توان دسته‌ای نشانه و نماد و حتی پیام و آموزه را در یک نوشته دینی در چشم داشت و پیوند آن را با دیگر نوشته‌های همان آیین آثار دیداری آن دین و نگاره‌ها وحتی ساختمان‌های آن بیان کرد.

با نگاه به این ساختار پیچیده، دین مانی در جایگاه آیین و مکتبی که برای نخستین بار در ایران به ماندگاری آثار خود بها داد و در کنار آن از نشانه و انگاره و نگاره نیز برای بیان بهتر درون‌مایه‌های خود بهره گرفت، امکان بررسی بینامتنی آثار خود را با هم و با آثار آیین‌های دیگر به دست می‌دهد. این پژوهش وابسته است به نگره بینامتنی و سر آن دارد که پیوند بینامتنی میان نوشته‌ها و نگاره‌های مانی‌گرایان را بازشناسد. هر متن می‌تواند متن‌های دیگر را نیز به شیوه‌های گوناگون در دل خود جای دهد. این درهم‌تنیدگی متن یا متن‌ها در متنی دیگر بینامتنیت خوانده می‌شود.
 
برای این پژوهش، از میان نوشته‌های مانی‌گرایان متن‌هایی انتخاب شده که ویژگی‌های بازگفتی بیشتری دارند و از همین روی بر نوشته‌هایی که جنبه آموزش دینی یا اسطوره‌ای دارند تکیه چندانی نشده است. در راستای برپایی پیوند با نگاره‌ها از نمونه‌هایی استفاده شده که بازگوی آیین یا تاریخی از دین مانی هستند.
 
کتاب «نوشته‌های روشنی؛ بازگفت‌های مانی و مانی‌گرایان» تالیف تبسم غبیشی در ۱۳۹ صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهای 39 هزار تومان از سوی کتاب سده منتشر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها