دكتر ميرجلالالدين كزازي در مجموعه مقالاتش به نام «در آسمان جان»، جشن نوروز را از ديدگاه اسطورهشناختي بررسي ميكند و به بخشبندي جشنها و آيينهاي ايراني ميپردازد. وي پيشينه نوروز، پيوندها و نشانههاي اسطورهشناختي آن را به مانند دريچهاي به سوي شناخت راز و رمزهاي اين جشن كهن ايراني ميگشايد.
سپس مينويسد كه بسياري از جشنها و آيينهاي ايراني در درازناي روزگاران يا از ميان رفتهاند يا كم فروغ شدهاند، اما تنها جشني كه همچنان فراگير و همگاني است و باشكوه بسيار در نزد ايرانيان برگزار ميشود، نوروز است. كزازي نوروز را بزرگترين جشن ايرانيان مينامد و از گراميداشت آن در سراسر تاريخ ايران ياد ميكند.
وي در ادامه، به نگارهاي از تخت جمشيد اشاره ميكند كه در آن شيري بر گاوي سترگ چنگ زده و از پاي درميآورد. كزازي مينويسد كه بر پايه نمادشناسي، اين نگاره نشانه رازآميز چيرگي آسمان و خورشيد بر زمين است؛ زيرا شير، نماد خورشيد است و گاو نماد زمين. آنگاه بازتاب چنين نمادي را در گاهشمارهاي كهن پيجويي ميكند.
كزازي در ادامه از ارجمندي و والايي نوروز در فرهنگ و تاريخ ايران سخن ميگويد و اين جشن را تا بدان پايه ارج مينهد كه آن را «درفش فرهنگ ايران» مينامد (ص 110) و تاكيد ميكند كه نوروز، مرزهاي ايران را درنورديده و در سرزمينهايي نيز پاس داشته ميشود كه هرچند جداي از جغرافياي سياسي كنوني ايراناند، اما در حوزه تمدني ايران قرار ميگيرند.
كزازي آنگاه از ارتباط نوروز و اسطوره پرواز ياد ميكند و خواننده را با جنبهاي ديگر از نوروز و خاستگاه اسطورهشناسي آن آشنا ميسازد. به سخن او پرواز در اسطورههاي ايراني، كاركردي بنيادين و برجسته دارد. جمشيد روزي به اين انديشه ميافتد كه به پرواز درآيد. ديوان كه در فرمان او بودهاند، جمشيد را از زمين برميگيرند و برتختي زرين مينشانند و به آسمان ميبرند. هنگامي كه به زمين بازميگردد، چون آن روز سر سال نو بوده است، مردم چنين رويدادي را جشن ميگيرند: «ايرانيان از آن پس در درازاي هزارهها، اين جشن را در آغاز سال نو و در نخستين روز از فروردين ماه برگزار ميكنند و بزرگ ميدارند» (ص 112).
كزازي در نوشتاري ديگر از اين كتاب با نام «جشن نوروز: جشن فرجام در آغاز»، جشنها و آيينهاي شادماني را در ايران به سه بخش تقسيم ميكند؛ جشنهاي اسطورهاي، جشنهاي ديني، جشنهاي گاهشماري و اخترشناسانه. جشنهايي كه با اسطورهها ارتباط مييابند، آنهايي هستند كه از رخدادهاي اسطورهاي و نمادين مايه و الهام گرفتهاند و پيشينه آنها به روزگاران كهن بازميگردد. كزازي، جشن سده را يك نمونه از جشنهاي اسطورهاي ميشناساند و به چگونگي پيدايش آن اشاره ميكند.
اما جشنهاي ديني آنهايي هستند كه با جشنهاي اسطورهاي همسانيهايي دارند، اما تفاوت آنها در اين است كه وابسته به ديني خاص است و با باور شناخت آن دين ارتباط دارد. كزازي جشنهاي دين زرتشتي را از شمار جشنهاي ديني ميداند و از «گاهنبار»ها (جشنهاي ساليانه) ياد ميكند.
اما نمونه سوم در تقسيمبندي كزازي، جشنهاي اخترشناسانهاند. خاستگاه اين جشنها، رويدادهاي گاهشماري است. كزازي جشن نوروز را آميزهاي از اين آيينهاي سهگانه ميداند و مينويسد كه نوروز از سويي خاستگاهي اسطورهاي دارد و پيشينه آن به روزي ميرسد كه جمشيد در آن بر تخت برمينشيند و به كمك ديوان به آسمان ميرود، از سويي ديگر با گاهَنْبار «هَمِسْپَتْمَدم» (ششمين گاهنبار، كه در سيصد و شصت و پنجمين روز سال آن را جشن ميگيرند) ارتباط مييابد. همچنين با جشن «فرودگان» كه به روان درگذشتگان اختصاص دارد پيوند مييابد، نوروز با جشنهاي گاهشمارانه و اخترشناسانه نيز يگانگي دارد.
كزازي در ادامه نوشتار خود از راز ماندگاري نوروز سخن به ميان ميآورد و سپس مينويسد: «ما ايرانيان با بزرگداشت و برگزاري جشن و آيين نوروز، به گونهاي نمادين و نهانگرايانه، بازگشت آفرينش را به روشناييها و پاكيهاي آغازين آن جشن ميگيريم و رهايي هستي را از چنگ تيرگي و سرما، بزرگ ميداريم و به فرخندگي فرا ياد ميآوريم» (ص 117).
اين دو نوشتار كزازي، گوياي پيشينه درازدامن نوروز و پيوندها و نشانههاي اسطورهشناختي آن است و دريچهاي به سوي شناخت راز و رمزهاي اين جشن كهن ايراني ميگشايد. خواننده ميتواند اين دو نوشتار را در كتاب «در آسمان جان» بيابد. كتاب ياد شده را انتشارات معين در 176 صفحه و با شمارگان 1650 نسخه چاپ و به بهاي 2800 تومان در اختيار خواستاران فرهنگ ايران قرار داده است.
نظر شما