كتاب «نوروز باستاني (جشنها و آيينهاي ايراني)»، تاليف و ترجمه دكتر محمودرضا افتخاريزاده شامل چهار بخش نوروز ساساني، نوروز، چهارشنبه سوري، يلدا (شب چله) است. در بخش «نوروز ساساني» از پيدايش نوروز و هديهها و شادباشهاي نوروزي ياد شده و درباره سبب پاشيدن آب در نوروز، كه رسمي كهن و ديرينه بوده، سخن به ميان آمده است.
او درباره سبب پاشيدن آب در جشن نوروز، روايتي اسطورهاي و داستاني نقل ميكند و ريشه چنين رسمي را تا به «زو پسر تهماسب» ميكشاند و مينويسد كه در روز زادن او «خداوند باران بارانيد و مردم سيراب شدند و زمينهايشان سر سبز شد و چارپايانشان زندگي يافتند و پاشيدن آب را آيين نمودند». (ص19)
جاحظ درباره هديهها و پيشكشهاي نوروزي، روايتهاي خواندني نقل ميكند و سپس يك نمونه از شادباش نوروزي را كه به روزگار متوكل عباسي بازميگردد، ميآورد. مترجم نيز در پايان اين بخش، توضيحات كوتاه و مختصري آورده است. بخشهاي ديگر كتاب، افزودههاي او بر نوشته كوتاه جاحظ است.
در بخش «نوروز»، نخست به واژهشناسي كلمه نوروز پرداخته شده است. بحث درباره پيدايش و پيشينه تاريخي نوروز، خود موضوع جداگانهاي است. نويسنده با تكيه بر منابع تاريخي، ريشههاي نوروز را در ميان اقوام باستاني جستوجو ميكند و پيوند آن را با طبيعت گوشزد ميكند. گزارش فردوسي و بيروني از سبب پيدايش نوروز نيز در ادامه آورده شده است.
نويسنده اشاره ميكند كه نخستين كسي كه نوروز را به مامون، خليفه عباسي، شادباش گفت، يك ايرانيزاده به نام احمد پسر يوسف كاتب بود (ص 45). سپس مينويسد كه شادباشهاي نوروزي در آن روزگاران، معمولا چنين بوده است: «نوروزت مبارك»، «با نوروز شاد زي»، «هزار سال به اين سالها» و نمونههاي ديگر كه چندان تفاوتي با تبريكهاي نوروزي كنوني ندارد.
در همين بخش، گفتاري با عنوان «نوروز در شعر شاعران» آمده است. نوروز كه همواره يادآور آرزوهاي نيك و آسايش و آرامش بوده است، در شعر سخنوران ايران بازتابي آشكار داشته است. نمونههايي از ابيات آنها در اين بهره از كتاب گردآوري شده است.
آنگاه از «آيينهاي نوروزي» سخن به ميان آمده است. اين آيينها شامل پيكهاي نوروزي، كوسه برنشين، سبزه نوروزي، جامههاي نوروزي، خانه تكاني و پاكيزه سازي نوروزي، خوردنيهاي نوروزي، چراغاني نوروزي، شام و سفره نوروزي، تحويل سال، هديهها و ديد و بازديدها و بازيهاي نوروزي است.
پيشاهنگ نوروز و نوروزيخوانان
پيكهاي نوروزي، يكي حاجي فيروز است كه او را پيشاهنگ نوروز دانستهاند. نمونهاي از شعرهايي كه آنها ميخوانند، در اين كتاب نقل شده است. دسته ديگر نوروز خواناناند. كوسه برنشين نيز تاريخچهاي جداگانه دارد و در اين قسمت از كتاب بدان پرداخته شده است. فلسفه و بُنمايههاي هر كدام از آداب نوروزي نيز ضمن توضيح درباره آنها، آورده شده تا خواننده آگاهيهاي روشن و راهگشايي درباره نوروز و پيوندهاي تاريخي آن بيابد.
بخش ديگري از كتاب «نوروز باستاني (جشنها و آيينهاي ايراني)» به چهارشنبه سوري اختصاص دارد. واژهشناسي چهارشنبه سوري، پيدايش و پيشينه آن، آيينهاي چهارشنبه سوري در نزد اقوام ايراني، شام و آجيل و آش چهارشنبه سوري و رسمهاي ديگري همانند اسپندسوزي، كوزهشكني، شال اندازي، بختگشايي و فال گيري در همين قسمت از كتاب آمده است.
در بحث واژهشناسي چهارشنبه سوري اين نكته يادآوري شده است كه ايرانيان باستان، هفته نداشتهاند و واژه چهارشنبه در اين آيين، از راه ادبيات نظم و نثر و ضرب المثلها به فرهنگ ايراني راه يافته است. اين روز، بيشتر به نام «سوري» شناخته ميشده است. يك بحث كوتاه ديگر كه در ادامه آمده است، «واژه چهارشنبه سوري نزد اقوام ايراني» است.
پس از آن نيز پيشينه و پيدايش اين آيين واكاوي شده است و از «برترين، بهترين و ايرانيترين شيوه برگزاري چهار شنبه سوري» ياد شده است. نويسنده سعي ميكند تا خواننده را از رسمهاي نابهنجاري كه در شب چهارشنبه سوري متداول شده است، برحذر دارد و با يادآوري رسم و راههاي كهن آن، شيوه برگزاري آيينمند اين جشن را در روزگاران پيشين ياد كند.
آنچه هم در ادامه آمده است و درباره آيينها چهارشنبه سوري نزد اقوام ايراني است، خود بخشهاي خواندني فراواني دارد. همانند آيينهايي كه در نزد خراسانيان و بندرعباسيها رسم است يا آنچه كه در همدان، سنندج، بيجار، اروميه و ديگر جاهاي ايران در شب چهارشنبه سوري برگزار ميشود، خواننده را با ريشههاي استوار و كهن آيينهاي ايراني آشنا ميكند.
در هر كجاي ايران نيز اين روز نامي خاص دارد. مثلاً اشكوريها چهارشنبه سوري را «كل كل چارشنبه» مينامند و مازندرانيها «كال چارشنبه». ارامنه ايران نيز اين روز را به نام جشن «درن دز» ميشناسند. اين نكتهها، بر سودمندي كتاب و آگاهي از رسمها و آيينهاي ايراني ميافزايد.
به همين گونه در بخش ديگر كتاب، درباره يلدا يا همان شب چله، اطلاعات بسياري در اختيار خواننده قرار ميگيرد. ابتدا واژهشناسي يلدا يادآور ميشود، سپس نشانههاي يلدا در شعر شاعران برشمرده ميشود، پيدايش و پيشينه تاريخي آن هم كه به روزگار مهرپرستي در ايران و جهان بازميگردد، تشريح ميشود. يك بخش خواندني ديگر كه در ادامه آمده، «شب چله در آيين باستان» است. يادآوري آيينهاي يلدا در فرهنگ ملي ايران، موضوع گفتار ديگري در اين بخش است.
آنچه در شهرها و مراكز ايران درباره يلدا و مراسم آن متداول است نيز در اين قسمت توضيح داده شده است.
مثلاً برخي از مردم نهاوند در اين شب، چهره خود را سياه ميكنند و جامههاي رنگي ميپوشند (ص 183)، يا ملايريها آن را «چلهزري» مينامند و آيين ويژهاي برپا ميدارند. در شهرها و روستاهاي استان مركزي نيز به نمونههاي ويژه ديگري از برگزاري اين آيين برميخوريم (ص 191). يا مردم فيروزكوه و گرمسار و ديگر جاها، هر كدام مراسم و باورهاي كهني دارند و اين جشن را پاس ميدارند. از اين نمونهها، در اين بخش از كتاب، به فراواني ميتوان يافت. بخش انتهاي نيز شامل فهرستهاي متعددي است كه دسترسي و يافتن مطالب كتاب را آسان ميسازد.
بازچاپ كتاب «نوروز باستاني (جشنها و آيينهاي ايراني)» ترجمه و تاليف دكتر محمودرضا افتخاريزاده را موسسه انتشارات مدبر با شمارگان 5 هزار جلد و با بهاي4500 تومان منتشر كرده است.
نظر شما