به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تیمور آقامحمدی، نویسنده و منتقد، در برنامه میز داستان شبکه کتاب، با اشاره به تاریخچه ادبیات داستانی در کشور، بیان کرد: زمانی که داستان تازه پا گرفته بود، نویسندگان دور هم جمع میشدند و آثار خود را میخواندند و مورد نقد و بررسی قرار میدادند. این شیوه ادامه پیدا کرد و در دهه ۴۰ به صورت جدی «جُنگ ادبی اصفهان» با حضور احمد میرعلایی، هوشگ گلشیری، محمد کلباسی، ابوالحسن نجفی و دیگران شکل گرفت و نتیجه جلسات مستمر آنها برای داستان نویسی در «جُنگ ادبی اصفهان» منتشر میشد؛ هوشنگ گلشیری این شیوه آموزش داستاننویسی را به صورت جدی دنبال کرد و مدام با شاگردان خود در ارتباط بود و تجربههای خود را به آنها منتقل میکرد.
وی تاکید کرد: کارگاههای داستاننویسی صرفاً آموزش داستان نیست و زمانی که ما درباره کارگاه داستاننویسی صحبت میکنیم یعنی به مباحث نظری در کنار امر آفرینش توجه داریم و فردی که وارد این حوزه میشود زیر نظر راهبری کسی قرار میگیرد که صاحب تجربه است و بر مبانی داستاننویسی تسلط دارد.
این نویسنده در خصوص ویژگی کارگاههای داستاننویسی، عنوان کرد: ویژگی خاص کارگاههای داستاننویسی و ارتباط با استاد داستاننویس یک راه میانبُر در این زمینه است و یک رمان خوب میتواند بزرگترین معلم داستاننویسی باشد. استاد چون تجارب مختلفی دارد و بیشتر از هنرجو خوانده و نوشته است مسیر را برای فردی که به سراغ کارگاههای داستاننویسی رفته کوتاهتر میکند.
وی با توجه به تفاوت شعر و داستان، تصریح کرد: داستان اساساً مبتنی بر جمع و گروه است و به وجود آمده تا صدای توده مردم باشد اما شعر مبتنی بر خلوت است؛ کسی که میخواهد نویسنده شود، پیش فرض این است که کتابهای بسیاری را خوانده باشد. ما در دهه ۸۰ در انجمنها و کانونهای داستاننویسی بیشتر به داستان کوتاه پرداختیم و خلأ رُمان و عطش و نیاز جامعه به آن احساس میشود. اولین چیزی که در رُمان باید بیاموزیم، نظم است و زمانی که میخواهید داستانی بنویسید ابتدا مدیریت زمان را میآموزید و آنچه که بیش از هرچیزی یک رُماننویس را فرسوده میکند، رمان ناتمام است.
آقامحمدی همچنین گفت: آموزش داستان و کارگاههای مرتبط با آن در روزگار فعلی از معنا تهی شده و استانداردها پایین آمده است و به همین دلیل در یک مناسبات کاملاً اشتباه ناشران حرفهای آثار ضعیفی را چاپ میکنند که در این بین آثار خوب گم و ناپدید میشوند.
نظرات