دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۰
همراه با حاج قاسم در دو عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ / کوتاه درباره کتاب «یک قاسم و دو کربلا»

کتاب «یک قاسم و دو کربلا» داستانی مستند درباره حاج قاسم، و فرماندهی‌ او در دو عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ است و نویسنده کوشیده تا تصویری درست و هرچه واقعی‌تر از او به خواننده کتاب نشان دهد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): آنچه در کتاب «یک قاسم و دو کربلا» روایت می‌شود، دو عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ است و عنوان کتاب نیز به همین موضوع اشاره دارد. حاج قاسم سلیمانی در این نبردها حضور داشت و کتاب، کوششی برای روایت ماجرای او در این دو عملیات است. روایت «یک قاسم و دو کربلا» روایتی داستانی است، اما مجید سانکهن، نویسنده کتاب، داستانش را روی مستندات به جای مانده از آن دو عملیات سوار می‌کند. به قول خودش «وقتی حرف به حرف این کتاب را می‌نوشتم تمام تلاشم این بود که بتوانم برای اولین بار با خوانش داستانی از اسناد تحقیقی جنگ (نوار و دفترچه راوی) خوانندگان جوان را با یک فرمانده خاص (حاج قاسم سلیمانی) و یک راوی فرمانده جوان و پر ایده و انرژی (آقای نادر نوروز شاد) آشنا کنم.»

متن کتاب در دو بخش مجزا اما مرتبط به یکدیگر، با عناوین «از من» و «از تو» تنظیم شده است. در بخش نخست با نادر نوروز شاد سروکار داریم و در بخش دوم با حاج قاسم سلیمانی همراه می‌شویم. هر دو بخش کتاب خواندنی‌اند و نکات جلب بسیاری دارند. «توی مجله امید انقلاب بود که سفرهای گزارشگری‌ام شروع شد. عکاسی حرفه‌ای را از یکی از بچه‌های مجله به نام آقای مصفا یاد گرفتم. تو همان چند ماه اول، دوبار رفتم جبهه. دفعه اول جبهه جنوب بود. منطقه مدن در شرق آبادان که الان هم یادمانی آنجا ساخته‌اند (به نام شهید شاهرخ ضرغام) و دفعه دوم برای تهیه گزارش از یک عملیات در ارتفاعات چغالوند رفتم گیلانغرب.»

نوروز شاد، پیش از آنکه راوی عملیات‌ها شود، تجربیات دیگری، از جنسی متفاوت را پشت سر گذاشته بود. «مأموریت‌های من فقط جبهه نبود. مثلاً یک بار رفتیم روستای لفمجان شهرستان سیاهکل استان گیلان. موضوع گزارش قتل‌عام فجیع در یک پایگاه بسیج بود. قضیه از این قرار بود که آن زمان گروهک‌ها و سازمان‌های ضد انقلاب، در تمام مراکز کشور از جمله بسیج و سپاه و استانداری و… نفوذی داشتند. یک شب که نیروهای بسیج پایگاه لفمجان در پایگاه خواب بودند شخص نفوذی که از اعضای بسیج - به قول معروف از حلقه اصلی - پایگاه بود، همه را به رگبار می‌بندد و فرار می‌کند. رفتیم از محل وقوع جنایت عکس گرفتیم و با اهالی روستای لفمجان چند مصاحبه انجام دادیم. گزارش خیلی خوب و جذابی شد. یک بار هم گزارش ترور از یک دبیرستان تهیه کردم که یکی از نیروهای مجاهدین در مدرسه همکلاسی خود را ترور کرده بود. در این سفرها به دلیل ذات کار خبرنگاری‌ای که داشتم همه‌جا می‌رفتم و همین همه‌جا بودن باعث شده بود که آرام آرام دایره دوستی و آشنایی‌ام با مسئولان و فرماندهان جنگ گسترش پیدا کند.»

هرچند برخی پایگاه‌های اینترنتی فروش کتاب، «یک قاسم و دو کربلا» را – که از تولیدات انتشارات روایت فتح است - به سبب نوع روایت آن در دسته خاطرات جای می‌دهند، اما آنچه مجید سانکهن تألیف کرده، کاری متفاوت با خاطرات است. متن کتاب محصول پژوهش در مجموعه‌ای از منابع – و نه فقط خاطرات – است و به اسناد مکتوب عملیات و نوارهای صوتی مرتبط با موضوع نیز تکیه دارد. آنچه متن کتاب را به بازخوانی خاطرات شبیه می‌کند، لحنی و قالبی است که نویسنده برای بیان داستانش برگزیده و به تعبیری سعی نویسنده در تألیف این کتاب بر این بوده که زمختی روایت‌های پنهان در اسناد جنگ را با دراماتیزه و داستانی کردن آن‌ها برای مخاطب قابل درک و استفاده کند.

نویسنده «یک قاسم و دو کربلا» تلاش کرده از منابعی که در اختیار داشته، تصویری هرچه واقعی‌تر از سردار سلیمانی ارائه کند و جنبه‌های زمینی و انسانی این فرمانده بزرگ را در تصویری که ارائه می‌کند کاملاً در نظر داشته باشد. همین کوشش او باعث شده ما حاج قاسم سلیمانی را چنان‌که واقعاً بوده است ببینیم و در دشواری‌ها و تنگناهایی که او به عنوان فرمانده در دو عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ با آن‌ها مواجه شد، همراه شویم. از این‌رو در «یک قاسم و دو کربلا» به فرماندهی برمی‌خوریم که در عین لیاقت و صلابت، لحظات تنگنا و ناامیدی را نیز تجربه می‌کند. هرچند عزم و اراده‌اش، حتی در بدترین دقایق نبرد متزلزل نمی‌شود و ذره‌ای سستی در انجام وظایفش رخنه نمی‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها