سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ فریبا نظری؛ جامعهشناس و پژوهشگر در نشست «تاثیر گفتمان رسمی بر روایت زنان از جنگ ایران و عراق» که روز گذشته در باشگاه اندیشه برگزار شد، با اشاره به ویژگیهای جنگ گفت: جنگ از جمله مفاهیم پیچیدهای است که میتوان تعاریف متعددی از آن ارائه داد. شاید رسیدن به تعریفی واحد در این خصوص به دلیل رویکردهای متنوع جامعهشناختی، نظامی، سیاسی، روانشناختی و … کاری دشوار باشد، اما از هر منظری که جنگ را تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم پدیدهای است که تمام ویژگیهای یک موجود زنده را دارد؛ رشد میکند و از شکلی به شکل دیگر تغییر مییابد. با وجود فضای نشانهای و نمادین آن در حال تعاملاند. به دنبال پیروزی انقلاب ایران در سال ۵۷، آغاز حمله همسایه غربی به این کشور بعد از حدود بیست ماه، جامعه ایران را درگیر واقعه بزرگی کرد که حدود هشت سال جنگ را در پی داشت. جنگی که علاوه بر خسارتهای مادی و اقتصادی، آثار و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و روانی بسیاری را بر افراد عادی جامعه و نیز خانوادههای درگیر با جنگ وارد کرده است.
او افزود: با اتمام جنگ و رسیدن به دوران صلح شاهد بررسی آسیبشناسی ناشی از آثار جنگ هستیم. با پذیرفتن تاریخی شدن چنین حادثهای، دو نکته را میتوان استنباط کرد؛ نخست اینکه هر نسلی در هر دورهای با نگاه خود به گذشته مینگرد و با توجه به وضعیتی که در آن به سر میبرد گذشته را بازخوانی و بازنویسی میکند که حاصل شکلگیری نگاه تاریخی جدیدی نسبت به گذشته است. دوم اینکه قابلیت یک حادثه بزرگ تاریخی تا اندازهای ویژگی آن بر این است که توانایی پاسخگویی به نیازها با روشهای متفاوت در وضعیتهای گوناگون را دارد؛ این ویژگی بیان کننده این معناست که حوادث بزرگ تاریخی مشخصه ماندگاری و پایداری دارند. این مهم بیش از آنکه حاصل تلاش تبلیغاتی و سایر ملاحظات باشد در ذات و حقیقت حوادث نهفته است.
این جامعهشناس اظهار کرد: اگر روایت را تاریخ حال بدانیم و ادراک خود را از پدیدههای گذشته به وسیله آن بیان کنیم، این فاعلان روایت و کنشگران عمل گفتمانیاند که از خلال روایتهای گوناگون، نسبت خود را با واقعهای تاریخی چون جنگ که در ظاهر زمان وقوعش به پایان رسیده است، بیان خواهند کرد. روایتهای جنگ بیانگر ادراک و استنباط فاعلان آنها از این پدیده خواهد بود، اما چگونه تاریخ حال جنگ به عنوان واقعهای سپری شده در روایتهایی از آن تجلی پیدا میکند؟ چگونه دانش ما راجع به جنگ از طریق روایت شکل میگیرد؟
فریبا نظری گفت: هر کنشگری روایتی خاص از یک پدیده دارد. به عبارتی دیگر روایتها به تعداد فاعلان آنها، متکثرند. در حالیکه بررسی روایتهای مختلف از پدیدهای چون جنگ، خط سیر یک شیوه روایتی واحد و یکسان به چشم میخورد. به طوری که فاعلان متعدد روایتها خود از چنین روایت واحدی بیخبرند. در واقع در فرایندی به پیروی از هنجارهای ایدئولوژیک گفتمان رسمی، گرفتار آمده و دچار طبیعیشدگی گشتهاند. پرسش این است که چگونه این جریان تا بدین حد ناخودآگاه و طبیعی جلوه میکند؟ از آنجا که معمولاً منبع صدور گزارههای ایدئولوژیک در یک جامعه زبانی، مردان هستند و هنجارهای ایدئولوژیک اغلب توسط کنشگران مرد تعیین میشود و به نوعی گفتمان رسمی جامعه پیوند میخورد، ما در پی پاسخ به این موضوع هستیم که گفتمان رسمی در ارجاع به چه گزارههایی روایت زنان از جنگ را شکل میدهد؟
او ادامه داد: تلقی اساسی این است که پیوند معناداری میان ویژگیهای خاص متون، شیوههایی که آنها با هم پیوند میخورند و ماهیت عمل اجتماعی وجود دارد و این همه در خاطرات زنان از جنگ و نحوه روایتشان نیز مفروض است. روایت زنان از جنگ، مبین تصویر آنها از خود / دیگری و از جنگ است. نحوه روایت آنها از جنگ نیز ناشی از دانش آنها درباره این پدیده است. از آنجا که جریانی طی شده تا دانش زنان نسبت به جنگ، هویت آنها را راجع به جنگ از طریق روایت خاطراتشان شکل دهد، روند طبیعیشدگی در خصوص روایت زنان، چگونه تا این حد ناخودآگاه جلوه میکند؟ گفتنی است روایتهای موردنظر زنان خاطراتی است که آنها از جنگ بیان کردند، از جمله کتابهای خاطرات «من زندهام» معصومه آباد و «اسیر شماره ۰۳۳۹: خاطرات خواهر آزاده خدیجه میرشکار» و …
نظر شما