سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اسماعیل کوثری در مراسم رونمایی از آثار جدید انتشارات ۲۷ بعثت گفت: درست در چنین روزهایی گزارش نیروهایی که در مرز مشغول بودند به ما می‌رسید و حکایت از آرایش نظامی عراق برای شروع یک درگیری داشت. ما دائما نامه‌ها و گزارشات را به شورای عالی دفاع منتقل می‌کردیم. رئیس شورا هم بنی‌صدر بود و در جواب می‌گفت این‌ها فقط حرف است. سپاهی‌ها اصلا نمی‌دانند جنگ چیست که می‌گویند می‌خواهد جنگ بشود. این در صورتی بود که تلویزیون عراق نشان داده بود که صدام در مجلس عراق توافق الجزایر را پاره کرده است ولی بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا قبول نمی‌کرد. جنگ اینچنین شروع شد. هیچ آمادگی نبود و این شد که ما روزهای اول واقعا غافلگیر شدیم. ساعت دقیقا نزدیک دو بعدازظهر ۳۱ شهریور بود که فرودگاه مهرآباد بمباران شد. من این را به جرات بگویم که اگر حضرت امام نبود ما قسمت عمده‌ای از کشور را از دست داده می‌دادیم چون خیلی از مسئولین ترسیده بودند. اما امام فرمودند که دزدی آمده سنگی انداخته حسابش را خواهیم رسید. خیلی‌ها ترسیده بودند که با این جمله آرامش پیدا کردند. ده ماه اول جنگ بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا طوری عمل می کرد که بین سپاه و ارتش اختلاف ایجاد می شد و بعد از فرار بنی‌صدر یک وحدت بسیار عالی بین ارتش و سپاه و جهاد و نیروهای مردمی ایجاد شد.

آن زمان حضرت آقا نماینده امام در شورای عالی دفاع بود. ایشان تعریف می‌کرد در کارخانه‌ای در جاده کرج در حال صحبت بودم که صدای بمباران آمد. گفتند فرودگاه را زدند. رفتم بیت حضرت امام دیدم آقای چمران هم آنجاست. گفتم اجازه بدهید که برویم جنوب امام گفت بروید و این شد که رفتند ستاد جنگ‌های نامنظم را تشکیل دادند. همه کسانی که در زیارت عاشورا آرزوی یاری امام حسین علیه‌السلام را داشتند در این مسیر حرکت کردند و ایستادند اگر نه آن چیزی که دشمن می‌خواست سه روزه خوزستان را جدا کند و هفت روزه به تهران برسد اما رزمنده‌ها با دست خالی کاری بلایی سر دشمن آوردند که باید در تاریخ نوشت تا جوان ها بدانند که نسل قبل از آن ها چه  حماسه ها آفریدند و باعث افتخار و سربلندی شدند.

وی با اشاره به رشادت‌های حسن تهرانی مقدم بیان داشت: در عملیات خیبر،  حسن تهرانی مقدم مسئول توپخانه بود و گفت فردا موشک می‌آورم و این دژ را می‌زنم با یک تویوتا یک موشک فونیکس آورده بود یک سیم پنجاه متری بهش وصل کرده بود. شلیک کرد و چهار متری تویوتا منفجر شد. همان جا گفت من موشک می‌سازم بعد از قطعنامه شاید برای تست بیش از ده‌ها موشک مرا دعوت کرد. برای همین اگر امروز جمهوری اسلامی اقتدار دارد از قبل خون شهدا است خون شهدا است.

حاج قاسم صادقی راوی کتاب لباس شخصی‌ها در ادامه گفت: میدان امام حسین(ع) که قبل از انقلاب فوزیه نام ده تا مشروب‌فروشی بود و همین طور ادامه پیدا می‌کرد تا برسد به خیابان پهلوی. آن زمان همه چیز باز بود کسی هم مانع آن نبود. کسی که آن که دنبال کافه بود می‌رفت کافه و کسی هم که دنبال مسجد بود می‌رفت مسجد. اگر آن شرایط ادامه پیدا می‌کرد ما هم حتی اگر خودمان هم نمی‌خواستیم به آن سمت کشیده می‌شدیم. در آن صورت بهشت زهرا امروز به جای قطعه شهدا باید قطعه اعدامی‌های لواط و قطعه اعدامی‌های مشروب را در خود جای می داد. خدا را شکر می‌کنم که امام خمینی به داد ما رسید. امروز ده سال است که در دشت ذوالفقاریه در یک کانکس زندگی می‌کنم. حضرت آقا فرموده‌اند بروید دنبال کارهای نشدنی تا بشود. من هم بازنشسته بودم و می‌توانستم مثل برادرم تاجر بشوم.

وی در ادامه گفت: وقتی برای احیای یادمان دشت ذوالفقاریه اقدام کردم یک بیابان بیشتر نبود. خیلی‌ها مانعم شدند. حتی مرا به دادگاه آبادان کشاندند و جواب بدهم چرا می خواهم آن جا را احیا کنم. گفتم چون فرهنگ شهدای ابتدای جنگ با شهدای میانه و آخر جنگ که قبر می‌کندند فرق می‌کرد و شهدای منطقه ذوالفقاریه از این دسته‌اند. این‌ها شهدای منفی بودند که قبل از انقلاب بساط و دسته‌ای داشتند و با آمدن امام به انقلاب پیوستند و جنگ که شد این‌ها اولین نفراتی بودند که به جنگ آمدند و بعد مسجدی‌ها آمدند.

در ادامه این مراسم با حضور سرداران حسن‌زاده، بایرامی، یزدانی و محمد کوثری از راویان و نویسندگان و پژوهشگران این آثار تقدیر به عمل آمد و مجموعه کتاب‌های جدید نشر ۲۷ بعثت رونمایی شد. عناوین این آثار بدین شرح است: «لباس شخصی ها» نوشته جواد کلاته عربی، «رویای امریکایی» به قلم گلعلی بابایی، «خروج از بن بست» نوشته یحیی نیازی، «شب بی‌قراری» نوشته شیرین زارع‌پور، «پهلوانان ماندگار» نوشته آزاده بوجاری صفت.