عصمت دریکوند، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی یادداشتی را به مناسبت برگزاری همایش بینالمللی پروین اعتصامی نوشته و در اختیار ایبنا قرارداده است.
نگاه انتقادی و اندیشه نو و نگاه انتقادی پروین به وقایع اجتماع و طبقه ضعیف جامعه، یکی از برجستهترین نکات شعر او بهشمار میرود. پروین اعتصامی اشعار سیاسی، انتقادی را با نگرشی زنانه و اتکا به اخلاق و خرد و اندیشه در شعر خود آورده است.
پروین استاد مناظره در شعر فارسی است. در شعر پروین بیشتر اشعار تعلیمی، اجتماعی و نکات اخلاقی بهصورت مناظره و گفتوگو بین افراد یا اشیا سروده شده و زبان و بیان سادۀ او، زیبایی و ماندگاری این اشعار را دوچندان کرده است.
پروین به ادبیات کهن ایران اشراف دارد و به همین خاطر قصایدش خواننده را در دنیای رنگارنگی سیر میدهد که طرز بیان ناصرخسرو را در تمثیلات سنایی و استغنای حافظ را در صراحت سعدی مینگرد. پروین اعتصامی شاعر ساختارشکنی بود که بهقول ملکالشعرای بهار، شیوۀ بدیعی در شعر داشت. احساسات متضاد و احوال و حوادثی که شاعر را برانگیخته، هیچوقت طرز و سبک خاص او را از اختیارش بیرون نیاورده است.
این ساختارشکنی پروین در اشعار نمود پیدا میکند، بهویژه اینکه زمانی که اشعار پروین منتشر میشد و حتی تاکنون هم، عدهای با غرضورزی و حسادت، شاعر را مرد معرفی کرده و حتی میگفتند که این اشعار ازآنِ پدر اوست. ازاینرو شاعر در پاسخ به آنان اشعار زیر را میسراید: «ز غبار فکرباطل، پاک باید داشت دل/ تا بداند دیو، کاین آیینه جای گرد نیست»، «مرد پندارند پروین را، چه برخی زاهل فضل/ این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست»
تسلط پروین بر زبان و ادبیات فارسی، زبان سلیس و روان و بیان فصیح و شاعرانهاش، اشعار وی را آنگونه متمایز میکند که «خواننده هرگاه از خواندن قصاید خسته شود به قسمت مقطعات، که روح دیوان اوست، میرسد. اینجا دیگر خستگی نیست، لطف بیان و دقت معانی در ذوق و ابتکار در اینجا اتفاق و امتزاجی بسزا دارد.» گوینده مهارت خود را در این قسمت بیشتر نشان داده است.
در دیوان پروین غزل چندان چشمگیر نیست، گویا با طبع شاعر همخوان نبوده است و البته پنج شش غزل او را میتوان قصاید کوتاه خواند. در قطعات که جان کلام پروین است، موضوعات بسیار دلپذیر است و طرزهای کهنه و نو در آن بهکار برده شده و عالم خیال و حقیقت و عواطف رقیق در هر قطعه چنان ماهرانه بههم آمیخته و ریزهکاریهایی لحاظ شده که عمق روح و لطافت بیان شاعر را به منصه ظهور میرساند. در قطعات پروین، مهر مادری و نازکی خیال شاعر را از زبان پرندگان، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان میکند. گاهی مادری دلسوز و غمگسار است و گاهی در اسرار زندگی با شاعران بزرگ سرِ همقدمی دارد. «مرغک اندر بیضه چون گردد پدید/ گوید اینجا بس فراخ است و سپید/ عاقبت کان حصن سخت ازهم شکست/ عالمی بیند همه بالا و پست»
اما بیشتر افکار مادرانه و زنانه پروین است که در اینجا به بیان حقایق پرداخته و افکار لطیف و پرشور اوست که با هزاران جلوه نمایان شده است؛ پس شایسته است که با هزاران دیده نگریسته شود. هنر شاعر آنجاست که مانند نمایشنامهنویس چیرهدستی از زبان همه چیز سخن میگوید. کرباس و الماس، کوه و کاه، گیاه و انسان، چشم و مژگان، دام و دانه، مور و مار، سوزن و پیراهن، دیگ و تاوه، خاک و باد، مرغ و صیاد، ابر و شبنم، ابر و باران و انسان و حیوان و معانیای مانند امید و نومیدی و لطایف و بدایع دیگرو عاقبت خواننده را در عالم «هزارویک شب» و «کلیله و دمنه» و عوالم طفولیت و جوانی و پیری و هزاران احوال درونی و بیرونی سیر میدهد و تسلیت میبخشد. ماکیان، کبوتر، گنجشک، گربه دزد، روباهی که در کمین ماکیان است، جوجههای مرغ کودک فقیر، عجوز مسکین ناتوان، گل پژمرده، مرکب قسمتی از خیالات شاعر بوده و ما را در زیر غرفهای مینشاند و با این اسباب و ابزار به صد رنگآمیزی و افسونگری اندوهگین میکند و به تفکر وامیدارد و بهندرت میخنداند.
پروین دائماً در فکر است؛ بیشتر نگران وظایف مادری، وقتی که از این اندیشهها خسته میشود، به یاد لطف خدا میافتد و خواننده را با حقایق و افکار بالاتری آشنا میسازد.
پروین اخلاق را راه رستگاری میداند و ریا و تزویر را ناپسند میشمرد. اشعار او از افکار و خیالات و تعبیرات دیگران خالی نیست. پروین در محضر پدری فاضل و دانشمند پرورش یافته و به ادبیات فارسی و عربی آگاهی دارد، همچنین زبان انگلیسی را در تهران و مدرسه آمریکایی دختران تحصیل کرده و به پایان رسانده است. بنابراین دیوان او بیتأثیر از آموختههای خویش از ادبیات این دو زبان نیست. بنابراین در دیوان اشعار او فصاحت و روانی اشعار او تحسینبرانگیز است.
نظر شما