این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲سالگی وارد جنگ میشود و قضایای مختلفی که برایش اتفاق میافتد را به تصویر بکشد.
کتاب «پسرم حسین» زندگینامهای نیست؛ بلکه روایت است. در واقع روایت در هم تنیده دو نفره یک شهید و یک مادر شهید است. این کتاب ، روایت دوازده روز از زندگی مادر شهید است. دوازده روزی که برای بازگشت حسین انتظار میکشد و به مرور کل خاطرات زندگی خودش و حسین را روایت میکند. در پایان دوازده روز، با همان ویژگیها و خصوصیاتی که خودش وعده داده بود پیکر حسین برمیگردد.
قسمتی از کتاب پسرم حسین:
«نمیدانـم راسـت گفتـه یا نـه، ولی دعا می کنم دروغ گفته باشـد؛ یک دروغ بزرگ!چشـمهایم را می بنـدم، او را تصـور میکنـم کـه از در آمده تـو، و من با تاسـف برایش سـر تـکان میدهـم و میگویم: «دیـدی حرفات درسـت از آب در نیومـد؟» امـا خیـالم تمام نشـده، بـه هم میریـزد. هرچـه ذهنم را بـالا و پایین میکنم تا خاطرهی یکی از دروغهایـش را به یاد بیاورم، چیزی نمییابـم. در اولین روزِ بعد از رفتنش، آشـفتهام و مـدام حرفهایش در گوشم میپیچد و رعشـه به جانم میاندازد؛ مانند مرغ سرکنده بال بال میزنم، مثل وقتهایی که باباجی سر مرغ را میبرید و حیوان زبان بسته پرپر میزد زیر سبد توری. از وقتی رفته، خانه برای من حکم همان سبد توری را دارد.»
نظر شما