عضو هیئت علمیدانشگاه علامه طباطبایی(ره) گفت: چیزی که به ما داده شده است یک فرق اساسی دارد، به ما دین خاتم یا دین ختمیاست، خصوصیات دین ختمی چیست؟ باید تمام مؤلفههای یک زیست کامل در آن درج شده باشد.
او ادامه داد: مارتین لوتر متولد آلمان، فردی مستعد، مهمترین اقدام وی که به تعبیر تاریخ کلیسا که مبدأ گسست کاتولیسیسم شده است در 1517 ثبت شده است، مارتین لوتر 95 تز یا سئوال را بر دیوار محل تولدش در کلیسای روتنبرگ که هر یک از آنها محمل ایدههایی است، اما از بین تزهای مطروح شده در آن پرسش از عصمت پاپ و پرسش از اقتدار کلیسا و چرایی تسلط کلیسا بر تمامیشئون زندگی فردی و جمعی، چه کسی گفته است که واسطه میان خدا و بشر باید کشیش باشد، بحث دیگر آمرزش و آمرزش نامه فروشی مورد توجه قرار گرفته است. طرح این پرسشها منجر به واکنش کلیسای کاتولیک و تکفیر لوتر، تسوینگلی سوئیسی، و کالوَن بود، جریانی از شمال اروپا بسط پیدا کرد، یواش یواش به مرکز و جنوب اروپا ادامه یافت و آمریکای شمالی تسری یافت، چیزی به اسم سنت و کلیسای پروتستان در برابر کلیسای کاتولیک شکل گرفت.
جریانهای اجتماعی اصلی در گسست مردم از کلیسای کاتولیک
او افزود: گسست از کلیسای کاتولیک در دو محور رخ داد: نوع کنش کلیسای کاتولیک نسبت به خود، و شهروندان و ابناء زمان، عنوان فساد اداری کلیسا، کسانی که قرار بوده است پیروان عیسی مسیح به زهد در دنیا، به مدارا و تساهل دعوت بکنند، شدند ضد آن، پاپ، کشیش، رهبان، بدل شده است به یک دستگاه سلطنتی، دستگاهش فاسد است، اطرافیانش هم فاسداند. دو، ناتوانی کلیسای کاتولیک و مذهب کاتولیک در اداره جامعه، آن نهادی که ادعا میکرد همه جامعه را چه در عرصه اجتماعی و فردی مدیریت میکند، جزء و کل را به سامان میآوریم، یکی یکی سنگرها تخریب کرد، و واگذار کرد.
وجه تمایز دین خاتم با مسیحیت
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نظام کلامیاسلام، امامیه و الهیاتی ما به هیچ وجه شبیه مسیحیت نیست عنوان کرد: با تعصب این کلام را بیان نمیکنم، اما اگر مدعیانی باشند که در حوزه اجتماعی و سیاسی رفتار و شئونات شان با آنچه حقیقت دین هست، فاصله بگیرد، همین اتفاق میافتد، مردم از آن روی بر میگردانند. این که ما مسلمان و مسلمان زاده ایم، به همین چیزها تمسک کنیم و بپنداریم که به ما گزندی نمیرسد. برای مثال خانوادهای را در نظر بگیرید، اگر نتوانیم آن را بر اساس خرد مدیریت کنیم، به سرعت از هم میپاشد. حالا شما فرزند آیت الله العظمی، یا سادات زاده باشید، فرق نمیکند، از گزند دوران در امان نیستید. همانطور که در قرآن میفرماید علیکم انفسکم، به خودتان رجوع کنید. يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ عشای ربانی موجب اتصال به بدن عیسی مسیح نمیشود.
به گفته کلباسی اشتری، لفظ سکولاریسم در فارسی یعنی عرفی شدن، یکی از آرمانها، یکی از خواستهای چندگانه نهضت اصلاح دینی عرفی شدن بود، نه بی دینی، میشود از عرفی شدن بی دینی دربیاید آن امر دیگری است، اما اصل عرفی شدن، بنابر باورهای قدیم تقدس زدایی بشود، از کشیش و کلیسا. برای مثال در عشای ربانی با اجرای مراسم نان و شراب متصل به بدن عیسی مسیح میشود، این پرسش در برابر این مراسم قرار گرفته است؟ چگونه میشود با نان و شراب به بدن عیسی مسیح رسید. اصل سکولاریسم مبتنی بر عرفی شدن است، از این عرفی شدن میتوانید یک تا ده درجه بر مبنای سنت کاتولیک تفسیر کنید، پیامد آن میتواند نوعی الحاد باشد، کمال سکولاریسم میتواند الحاد باشد کما اینکه رخ داده است.
او گفت: این سخنان بخصوص درباره تجدد مدرنیته و امثالهم ممکن است به این برسد که ما چرا این کار را نکردیم، و به بحثهای روشنفکری بیانجامد، همه این عناوین در موضع خودش محترم است، عرایض من نه بوی روشنفکری میدهد، نه در سیاق سنت است، نه در سیاق مدرنیته است، سعی در شناخت آن است. گفت عیب میجمله بگفتی هنرش نیز بگو، غرب آمد، بر سر ویرانههای قرون وسطی، کلیسای کاتولیک و دیگر عناصر، تمدنی را برساخته است و چهارصد سال آن سفره گشوده است و فواید آن به دیگر ملل نیز تسری یافته است. همین الان بسیاری از کشور از آن بهرهمند شدهاند، یکی بیاید بگوید غرب اگر به جایی رسیده یک پشت پای به سنت خود زده است، ما هم بیائیم و این پشت پا را بزنیم، و این بایسته تاریخی را انجام بدهیم، ما همیشه در معرض این شکل از پرسشها هستیم، ولی فراموش نکنید چیزی که به ما داده شده است یک فرق اساسی دارد، به ما دین خاتم یا دین ختمیاست، خصوصیات دین ختمی چیست؟ باید تمام مؤلفههای یک زیست کامل در آن درج شده باشد.
دین خاتم تمام مؤلفههای حیاتی یک زیست متکامل را داراست
او با بیان اینکه این دین خاتم تمام مؤلفههای زیستی برای یک زیست متکامل را داراست افزود: تبیان لکل شیء هست، قرآنش جامع، از الگوی عملی چهارده معصوم بهرهمند است، به برهان عقلی میگوید که خداوند نمیتواند زمین را خالی از حجت بگذارد، اگر حجت خدا نباشد نظم زمین و آسمان از بین میرود، چهارده قرن است که در معرض این میراث هستیم، سلمان نزدیک به صد سالش بود که رفت به شام، بینالنهرین، نسیبین، حران و عاقبت سر از حجاز درآورد نزدیک به صدمین سال خود پیغمبر اسلام را ملاقات کرد، سلمان مظهر انسان فرهیختهای شد که پیامبر فرمود سلمان از ماست، منا اهل البیت هست، من شما منسوب به این آدمایم، ببینیم با این سرمایه چه میکنیم، آن فردی که اسلام را با مسیحیت مقایسه میکند دچار غفلت است، درسته که بحثهای تطبیقی هست، اما کتاب آن با هم عمیقا متفاوت است، وصی اش و دیگر مسائل اش متفاوت است.
اسماعیل شفیعی سروستانی: هر گروهی که از تاریخ عبرت نگیرد، تاریخ از آنها آئینه عبرت میسازد
مدیر مسئول مؤسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) در حاشیه این نشست اظهار کرد: منظور از تکرار تاریخ، تکرار صورت آن نیست، بلکه بازآفرینی وقایع مشابهی است که در طول تاریخ بر دولتها و مردمان گذشته است.
او ادامه داد: در جهان فیزیکی این قواعد ثابت اند، و مردم با شناسایی این قواعد ثابت و در اختیار گرفتن این قواعد زندگی میسازند و عرصههای فرهنگی و تمدنی شان را میسازند و توسعه میدهند، اما دقیق تر از قواعد فیزیکی، قواعدی در عالم ساری و جاری است که آن قواعد نیز پس از گذشت هزاران سال ثابت، صادق و جاری است. به همین دلیل است که تاریخ تکرار میشود، به همین خاطر میگویند گذشته چراغ راه آینده است، یعنی با درک قواعد گذشته درخواهی یافت که کدام مسیر را برگزینی. در هر صورت این قواعد خودشان را در مناسبات ما خود را نشان میدهند، مسیحی باشیم، این قواعد خود را نشان میدهند، چه یهودی باشیم، چه مسیحی و چه مسلمان این قواعد خود را نشان میدهند و جلوه گری میکنند، به همین دلیل باید از تاریخ عبرت گرفت.
شفیعی سروستانی گفت: افرادی که از تاریخ عبرت نمیگیرند، تاریخ از آنها آئینه عبرت میسازد، این فورمول ثابتی است، یا عبرت میگیری یا آئینه عبرت دیگران میشویی. اگر به قواعد و سنن برخاسته از تاریخ آگاه شدی به چاله ای که پیشینیان در آن فرو افتادند نمیافتی، و بالعکس به چالههایی میافتی که معاویه افتاد، یا چالههایی که یزید در آن فروافتاد، به چالههایی میافتی که سلطان حسین یا آغا محمد خان قاجار افتاد. اگر عبرت نگیری به همان مسائل و بلایایی که بر سر دستگاههای مذهبی اربابان کلیسای کاتولیک آمد دچار میشوی. این قواعد رخ میدهند خواه با عمامه و دستار باشی، خواه شیخ الاسلام عثمانی باشید، در هر صورت رخ خواهد داد.
او افزود: اینکه ما بر این فرض باشیم که در اجرای یک سری از مناسک به بلوغ رسیده ایم، و چون در اجرای آن بسیار خوبیم، دیگر این قواعد و سنن تاریخی با ما کار ندارند، فرض اشتباهی است، اینکه ما صورت را حفظ کنیم و بپنداریم با حفظ ظاهر قواعد تاریخی وقوع نمییابند، و بر ما اثر نمیگذارد از هر نظر اشتباه است! قواعد و سنن تاریخی که به رعایت صورت و حفظ ظاهر ندارند، آنها تکرار میشوند. قاعده فیزیکی به شما کاری ندارد، که شما در چه حال کتری را بر روی آتش گذاشته اید، به هر حال به جوش میآید، چه رقصان باشید، چه گریان کتری پر از آب روی آتش به جوش میآید.
به گفته این دین پژوه، ایرانیان در چندین نقطه عطف با قضایایی مواجه بودند، یکی در زمان عصر ساسانی و مسلمانان از غرب وارد ایران شده اند. یک زمان اروپاییها با مسائلی روبرو شدند، سالهای بسیاری در قدرت تمام بر گستره بزرگی از جهان سیطره پیدا کردند، و مسائلی را تجربه کردند. قرنهای متوالی حاکمان مسلمان اهل سنت حاکم بودند و تجربیاتی کردند و دیدند آنچه باید را. طبق سنت ثابت لکل قوما دولت و یرقبون بها، برای هر قومیدولتی است که به آن میرسند، تا مبادا روزی که دولت فرزند ما برقرار شد، کسی نباشد که بگوید اگر ما هم بودیم همین جور عمل میکردیم که مهدی فاطمه(س) عمل میکرد. لذا همه کسانی که فرصت پیدا میکند دولتی تاسیس میکنند، پیش از آنان افرادی بودند که دولت یافتند، و در مواجهه با سنتها تجربیاتی داشتند. و اگر امروز آن تجربیات را بیابیم، میتوانیم از مهلکه سنن و قواعد تاریخ سر سلامت بیرون ببریم، اما اگر نخواهیم نه قواعد را بشناسیم، نه تجربیات آنان را مطالعه کنیم، ناچاریم که آئینه عبرت شویم، کسی که از امر تجربه شده درس نگیرد، حلال باشد بر او پشیمانی. «هر چند کآزمودم از وی نبود سودم/ مَن جَرَّبَ المُجَرِّب حَلَّت به الندامه»
نظر شما