یادداشتی به مناسبت برگزاری همایش پروین اعتصامی؛
ظرفیت زبانزد شدن شعر پروين بيشتر از رواج كنونی آن است
فریده وجدانی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان، به مناسبت برگزاری همایش پروین اعتصامی یادداشتی را در بررسی گزینگوییهای این شاعر بزرگ نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
پتانسیل شعر پروين برای آنکه زبانزد ایرانیان شود، بسيار بيشتر از رواج كنونی آن است. در ميان اشعار غالباً طولانی پروين، ابيات يا مصرعهايی وجود دارد كه میتوان در زندگی روزمره به جای طول و تفصیل دادن، اقامه دلیل و برهان، بحث و جدال كلامی و به منظور ارائه پاسخی درخور يا طنزآلود بر زبان آورد و مقصود را نیز برآورده دانست. کوتاهیای که تاکنون صورتگرفته، مربوط به نمایاندن و پیش چشم گذاشتن این قبیل اشعار است. اگر همتی بر این امر گمارده شود، زیبایی لفظ و لطافت و کمالِ معنا، در کنار كوتاهي و سهولت به خاطر سپاری، امکان مصطلح شدن و رواج این ابیات را بسیار افزایش خواهدداد.
نگارنده به قصد نمایاندن ظرفيت شعر پروین برای بازگوشدن در موقعیتهای مختلف، از میان یادداشتهای خویش نمونههایی از گزینگویههای کوتاه ایشان را به دوستداران شعرش تقدیم میكند.
1- «به سیلی سرخ کردستیم روی زعفرانی را »
این معنا در زبانزدهای عامیانه هم وجود دارد؛ اما گاه شأن گوینده یا مجلس اجازه نمیدهد که عین عبارت عامیانه بازگو شود. این مصراع میتواند همان محتوا را با ساختار و واژگان عالمانهتری منتقل و اظهار کند که شرایط چندانکه به نظر میرسد، خوب و مطلوب نیست.
2- « که اقتضای دل پاک، پاک انگاریست »
این مصراع در دو موقعیت متضاد کاربرد تواندداشت. یکی آنکه در پاسخ به تعریف، اظهار لطف و تشکر از حسن ظن دیگران بازگو شود و دیگر آنکه وقتی انسان، کاری را با نیت خیر و محضِ وظیفه انسانی بر عهده میگیرد؛ اما شخص دیگری قصد آلوده جلوهدادن کار او را دارد، با لحنی تحکمآمیز در پاسخ به وی، قابل بیان است.
3- « زین راه بازگرد گرت راه دیگر است»
در بیان اینکه راه دیگری وجود ندارد و باید همین راه را تا حصول نتیجه ادامه داد.
4-« هر دست، دست موسی عمران نمیشود»
وقتی کسی با تجربه چندین ساله کاری را انجام میدهد و از عهده برمیآید و فرد دیگری بدون درنظرداشتن تجربه و مهارت او، یا کار شخص نخست را ساده و پیشپا افتاده جلوه میدهد و یا ادعا میکند که خود، قادر به انجام دادن مثل یا حتی بهتر از آن است، وقتی اقدام کرد و درماند؛ بهترین پاسخ به وی همین مصراع است.
5- «نقش نیکو میزنی اما بر آب»
تلاش کردن برای رسیدن به مقصود بسیار پسندیده است؛ اما بعضاً انسان تنها بر تلاش تمرکز کرده و از نادرست بودن مسیر و به سرانجام نرسیدنش غافل میشود، اين مصرع برای تنبیه چنين انساني میتواند هشداری مؤثر باشد.
6- «مکن کاری که هشیاران بخندند»
در مواقعی که کسی اصرار بر انجام کاری دارد که آدمی به غلط بودن آن ایمان دارد و میخواهد با بیان مناسبی انجام دهنده کار را از تصمیمش منصرف کند.
7- «گر زیانش ده بود، سودش صد است»
در اصرار بر انجام کاری که اگرچه زیانهایی دارد؛ اما فوایدش بسیار بیشتر از مضرات آن است.
8- « جز بر خلیل شعله گلستان نمیشود »
در هر اداره و سازمانی همواره افرادی از شرایط ویژهای بهرهمندند که فراهمشدن نظیر آن برای دیگران ممکن نیست. وقتی که نمیتوان وضعیت را تغییر داد و خشمگین شدن جز آسیبرساندن به خود حاصلی ندارد، میتوان با لحنی طنزآمیز این مصراع را خواند و خود و دیگران را آرام ساخت.
9- «خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد»
بعضی اوقات ایجاد تغییر در شیوه زندگی، تفکر و ارتباطات اجتماعی برای کسی لازم و ضروری است؛ اما خود وی متوجه اهمیت موضوع نیست، این ضرورت را احساس نمیکند و بر ادامه شیوه پیشین اصرار میورزد. در چنین مواقعی ممکن است شخصی با خیرخواهی و دلسوزی و با صرف هزینه و انرژی برای اقناع وی بکوشد؛ ولی با گذشت زمان سعیش را بیهوده و خود را بازنده میدان بیابد؛ در چنین شرايطی شاید زمزمه مصرع یادشده برای او تسکینبخشترین چیز باشد.
10- «گر متاعی خوبتر داری بیار»
گاهی آدمی با همه توانی که دارد برای پیشرفت کاری میکوشد و توفیقی هم حاصل میکند؛ اما هستند انسانهای بدخواهی که چشم دیدن موفقیت دیگران را ندارند و در حالی که خود، از برعهدهگرفتن چنان مسئولیتی ناتوانند، با عیب و ایرادهای مربوط و نامربوط سعی در به شکست کشاندن تلاشها و نااميدساختن انسانها را دارند. در این هنگام، بیان مصرع يادشده پاسخ درخوری به نظر ميرسد.
11- « کار خود را همه با دست تو کرد»
بعضی اوقات آدمی شاهد سوء استفاده اشخاص زیرک و رند از انسانهای سادهلوحی است که متاسفانه ذکاوت لازم برای درک فریب خوردن توسط اشخاص زیرک را ندارند. مصرع یادشده در مقام متنبه ساختن چنین انسانهایی میتواند به کار گرفته شود.
12- « این درد با مباحثه درمان نمیشود»
وقتی که مسئولان در هر نهادی، به جای عمل، فقط سخن میگویند و در حرف، راه حلهایی ارائه میکنند که به ظاهر زیباست، اما هیچیک شدنی نیست، راهی را نخواهد گشود و مانعی را از میان برنخواهدداشت. در این هنگام بیان اين مصرع تذكر هوشمندانهای خواهدبود.
13- «این خرده گیری از نظر کوته شماست»
شاید کار بی عیب و نقص بر روی کره زمین یافت نشود؛ اما انسانهایی که تمام توان خویش را بربهبود اوضاع و رفع كاستیها میگذراند باید تشویق شوند تا با روحیه بهتر به تلاش ادامه دهند؛ در این میان، انسانهای حقیر و ایرادگیری هستند که جز دیدن معایب و بزرگنمايي آنها کاری نمیکنند. مصرع يادشده پاسخ شایستهای در برابر خردهگیری این قبیل افراد است.
14- «تو را یک نکته و ما را سخنهاست»
گاه در محفلی، شخصی در زمینهای بسیار متخصص است، جوانب مختلف موضوعی را بررسیده و حرفهای بسیاری برای بیان دارد؛ اما فردی كممايه با تخصص کم و دانش اندک حتی اجازه صحبت به شخص نخست را نمیدهد، اگرچه شاید سخنان او هم در جای خود شنیدنی باشد؛ اما با بیان این مصرع، شخص نخست میتواند او را برای مدتی ساکت کرده و بحث را به دست بگيرد.
مصراعهای ذيل نمونههای ديگری از گزينگويههاي پروين است كه میتوان در موقعيتهاي مختلف به کاربست:
«به دوش كس منه باری كه خود بر دوش نتوانی»
«ز تخم تلخ، نخوردست كس بر شيرين»
«غير، صد ره از تو خويشاوند بِه»
«چرخ و زمين بنده تدبير توست»
«هرچه دهی دهر را، همان دهدت باز»
«كه پرتگاه جهان جاي بدعنانی نيست»
«بنگر از آغاز سرانجام را»
«جهان را گه بلندی، گاه پستی است »
«فرصت رفته محالست كه از سر گردد»
«بزرگ باش و مياموز خصلت دونان»
«گذشتن از چنین سودی زیان است»
«آنچه که ایام ندارد وفاست»
«ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد»
« به روز حادثه غیر از شکیب یاری نیست»
نظر شما