مجموعه سهجلدی «همه با هم جهاد» توسط معاونت عملیات جهادی سازمان بسیج دانشجویی منتشر و وارد بازار نشر شد.
اگر چه سالیانی است که جنگ پایان یافته اما جهاد همچنان باقی است و جوانانی چه بسا بیشتر از قهرمانان عرصه دفاع مقدس، اکنون حاملان بیرقی شده اند که نشان زیبای «جهاد» بر آن نقش بسته است.
انبوهی از مشابهتها میان این دو جهاد موجود است، دانشجویان جهادی هم، از شهر و دیارشان کوچ میکنند و رنج سفر به جان می خرند تا تحفه لبخند را برای کودکان بادیه نشین و پیرمردان و پیرزنان کپرنشینی ببرند که روزگار بر تارکشان مهر محرومیت نگاشته است. جهادگران امروز هم مانند رزمندگان آن روز، در ازای وقت و توانی که صرف خدمت به خلق میکنند، مزد نمیطلبند که بالعکس، دارایی اندک خود را نیز صرف محرومین میکنند.
چه زیباست آهنگ جهاد، آن گاه که با پیشانیهای عرق کرده و دستان پینه بسته دانشجویانی عجین شده است که در چند جبهه میجنگند. بی آن که بخشنامه و دستورالعملی در کار باشد علم و عمل را توأمان ساخته اند، جز رضای خدا امید به تقدیر و ترفیعی ندارند و به راستی همین راز و رمز ماندگاری است.
از پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) روایت شده که راه رسیدن به خدا از میان خلق خداست. دانشجویان جهادی این راه را به خوبی یافته اند. این جهادیان همانهایی هستند که ایامی از ماه رجب را به کنج مساجد دانشگاهها، به اعتکاف مینشینند تا «خود» را در میان انبوهی از هیاهوهای زمانه به سکون آورند و به عهد معهودشان با رب الارباب متذکر سازند، آئین بندگی را مرور کنند و «عزم خویش» را برای «عمل به منشور بندگی» جزم نمایند. این جوانان پای به نقاط محروم میگذارند تا در گرمای بالای ۴۰ درجه بیابانها و روستاهای دورافتاده، رضایت خداوند را در میان رضای محرومین بجویند از شهرها و ناز و نعمتها هجرت میکنند تا مشق بندگی کنند این مهاجرت را خدای متعال در کتاب مقدسش ستوده است. و سید شهیدان اهل قلم چه زیبا وصف آن کرده است: «پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه میشود. وطن پرستوها بهار است و اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند.»
خاطرات یک دانشجوی گمنام جهادی در وبلاگ گروهی خودنویس، این واقعیت را به تصویر کشیده است: «درواقع در دوران دانشجویی، اردوهای جهادی برای من فرصتی بودند که «خود» ی را که در طی سال گم کرده بودم، در دو هفته این اردو بیابم و بیشتر از این فرصتی بود که از روزمرگی، شهری شدن و وابسته شدن به همه چرندیاتی که زندگی شهری طی سال به زور خورد من داده بود جدا شوم، فرصتی که بفهمم جور دیگری هم میشود زندگی کرد و یادآوری سالانه این نکته که اگر «من» تحصیل کردم و «من» امکانات دارم، یادم نرود که ولی نعمتم همین «کپر» نشینان هستند...
به گزارش ایبنا کتاب سه جلدی «همه با هم جهاد» در جلد اول با ۸۲ صفحه، جلد دوم ۷۸ صفحه و جلد سوم ۱۳۶ صفحه منتشر و روانه بازار نشر شده است.
نظر شما