یک شاعر و پژوهشگر به مناسبت برگزاری جشنواره ملی شعر مقاومت:
نگاه و تفکر نقادانه در ادبیات مقاومت کمرنگ است
رضا اسماعیلی گفت: مسئولان برگزاری جشنوارهها برای ارتقای کیفی شعر مقاومت باید به دنبال تقویت نگاه نقادانه باشند و از آثار اندیشمندانه حمایت کنند.
برگزیدگان این آثار از بین بیش از دو هزار اثر از 600 شاعر در اختتامیه این جشنواره که مقارن با روز قلم و عید غدیر خم است، معرفی و تجلیل می شوند.
به بهانه برگزاری این جشنواره گفتوگویی درباره ادبیات مقاومت با رضا اسماعیلی، از شاعران، منتقدان و پژوهشگران کشومان ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید:
چه تعریفی از ادبیات مقاومت و پیشینه آن دارید؟
قبل از هر چیز، اشاره به اين نكته ضروری است كه بگوییم پيش از پيدايش و شكلگيری جريانی به نام «شعر دفاع مقدس» در ايران، جريان شعر مقاومت به عنوان يك جريان ادبی شاخص و قدرتمند در جهان وجود داشته است. حتی بدون اغراق میتوان گفت كه آغاز شعر مقاومت به بسيار، بسيار دورترها، يعنی زمان آفرينش عالم هستی و قتل «هابيل» به دست «قابيل» و شكلگيری دو جبهه «حق و باطل» در تاريخ برمیگردد. يعني از روز و روزگاری كه دست قابيل به خون هابيل آلوده شد و نهال شوم ظلم و ستم در جهان پا گرفت و اين گونه ادبی، تا زمانی كه آثاری از ظلم و بيدادگری در جهان هست، همچنان پابرجا خواهد بود. البته ناگفته نماند که ادبیات مقاومت با تعبیری که امروز از آن داریم، اصطلاح جدیدی است و در سدههای گذشته، گونهای مستقل با این عنوان نداشتهایم. پیشینه این گونه ادبی را باید در ادبیات عرب، بهویژه در آثار غسان کنفانی، نویسنده و روزنامهنگار نامآور فلسطینی جستوجو کرد. میتوان گفت که ادبیات مقاومت با نام او پیوند خورده و بالیده است. ادبیات مقاومت که معمولا درونمایهای حماسی و معنامحور دارد، یک مفهوم کلی، عام و گسترده است که در بطن خود ادبیات انقلاب و دفاع مقدس را نیز دربرمیگیرد. ادبیات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه را نیز میتوان در دایره ادبیات حماسی(مقاومت) بررسی کرد. ادبیات مقاومت، ادبیاتی است که در سه جبهه عمده یعنی جبهه مبارزه با هوای نفسانی، جبهه مبارزه با استبداد داخلی و جبهه مبارزه با دشمن متجاوز و اشغالگر خارجی میجنگد. با این تقسیمبندی، باید گفت که ادبیات دوران هشت ساله دفاع مقدس نیز زیرشاخهای از ادبیات مقاومت به شمار میآید. ادبیات مقاومت و پایداری، فریاد سرخ عدالتخواهی، ظلمستیزی و بیداری از حنجره شریف و غیرتمند شاعرانی متعهد و رسالتمدار است که به انسان، صلح، آزادی و عدالت میاندیشند. ادبیات مقاومت، الفبای پایداری در برابر قدرتهای اهریمنی و انسانستیز است.
وضعیت امروز ادبیات مقاومت را چگونه میبینید؟
بیانصافی است اگر نگوییم که در طول سالهای گذشته برای رشد و بالندگی ادبیات مقاومت گام های بلندی برداشته نشده است. ولی در این حوزه بارهای بر زمین مانده زیاد است و هنوز تا رسیدن به سرمنزل مقصود راه زیادی داریم. وضعیت تولید آثار در این حوزه از نظر کمّی خوب است ولی از نظر کیفی هنوز در آغاز راه هستیم و به نقطه مطلوب نرسیدهایم. به تعبیری دیگر، نگاه و تفکر نقادانه و تحلیلگرانه در ادبیات مقاومت کمرنگ است. تجلیلِ صرف کارساز نیست و گاهی اثر معکوس دارد. شاعر مقاومت و پایداری باید از منزل توصیف عبور کند و به اندیشه مخاطب تلنگر بزند. برای ارتقای کیفی شعر مقاومت، مسئولان برگزاری جشنوارهها نیز باید به دنبال تقویت نگاه نقادانه باشند و از آثار اندیشمندانه حمایت کنند. اگر به این سمت و سو حرکت نکنیم و تنها به دنبال کارهای بیخطر، فانتزی و جشنوارهای باشیم، ادبیات مقاومت به بنبست خواهد رسید. نکته دیگر اینکه امروز سرنوشت ادبیات دفاع مقدس با سرنوشت ادبیات مقاومت گره خورده است و شعر دفاع مقدس به حکم ضرورت، در متن و بطن جریان شعر مقاومت و پایداری به حیات خود ادامه میدهد. یعنی به نوعی شعر دفاع مقدس پوستاندازی کرده و متناسب با مقتضیات زمان و زمانه ما افق دید خود را گسترش داده است.قرابت و به هم رسیدن این دو گونه ادبی امری مبارک و امیدبخش است. پیوستن رود ادبیات دفاع مقدس به اقیانوس کرانه ناپدید ادبیات مقاومت را باید به فال نیک گرفت. این اتفاق برای برآمدن و قدکشیدن ادبیات مقاومت یک فرصت طلایی است که باید از آن خوب استفاده کرد.امروز شعر مقاومت در اتحادی خجسته و خوشفرجام با شعر پايداری جهان، تولدی دوباره را تجربه میکند و برای اعاده حيثيت از انسان كه جانشين و خليفه خدا بر روي زمين است، دست در دست خلقهای ستمديده جهان میدهد تا آتش بر خرمن هرگونه استبداد، استعمار و استكبار در اندازد و با استناد به وعده صادق خداوند در قرآن، وراثت زمين را به مستضعفين بشارت دهد.
چه چشماندازی برای ادبیات مقاومت متصور هستید؟
شهادت سردار جاودانیاد، حاج قاسم سلیمانی روح تازهای در کالبد ادبیات پایداری و مقاومت دمید. بعد از شهادت حاج قاسم تا به امروز، آثار قابل تأملی با محوریت «سردار مقاومت» توسط شاعران و نویسندگان خلق شده است که در فرصتی مناسب باید بررسی شوند. شهید حاج قاسم سلیمانی که به راستی و درستی اسوه رادمردی و آزادگی و نماد سعه صدر و روشناندیشی بود و نام بلندش تا ابد در صحیفه پایداری و مقاومت خواهد درخشید، نمونه برجستهای از دانشآموختگان مکتب اسلام ناب محمدی بود که فارغ از سیاستزدگی و بیرون از دایره خط کشیهای واهی و جناحی، عمر بابرکت خود را به مجاهدت در راه خدا و پاسداری از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی گذراند. ادبیات مقاومت به برکت خون شهید سلیمانی، دوران جدیدی را تجربه میکند. نسل جدید شاعران و نویسندگان مقاومت با الهام از حماسه شهید سلیمانی، آثار تاثیرگذار و درخشانی خلق کردهاند و این آثار ارجمند آغازگر فصل جدیدی در دفتر ادبیات بیداری و پایداری است.
ادبیات بهخصوص شعر چه تاثیری روی جریان مقاومت داشته است؟
اگر تاریخ انقلاب های بزرگ جهان را مطالعه کنیم، خواهیم دید که شعر در اکثر انقلابها، در نقش یک انقلابی آرمانخواه حضوری تاثیرگذار داشته است. نقش شعر و ادبیات در به آتش کشیدن خرمن استبداد و به اهتزاز درآوردن پرچم عدل و داد در انقلاب های بزرگ جهان، نقشی برجسته و غیرقابل انکار است. نمونهای بارز برای اثبات تاثیرگذاری شعر و ادبیات بر جریان مقاومت، مسئله فلسطین است.
مهمترین و تاثیرگذارترین شاعران حوزه مقاومت در داخل و خارج کشور از نظر شما چه کسانی هستند؟
به برکت آثار شاعران بزرگی چون محمود درویش، سمیح القاسم، فدوی طوقان، ابراهیم طوقان ، معین بسیسو، عزالدین المناصره، سالم جبران، توفیق زیاد(فلسطین)، نزار قبانی، محمد الماغوط(سوریه)، احمد مطر، عبدالوَهّاب بَیاتی و مظفر النواب (عراق) آرمان آزادی قدس در ذهن و زبان مردم جهان زنده نگاه داشته شده است. این شعر از محمود درویش نمونهای از این اشعار است «بر شاخههای نخلم بیاویزید/ و مرا دار زنید.../ نخل را خیانت نخواهم کرد!/ این سرزمین من است/ و من در گذشته، خرسند و شیدا/ از شترها شیر میدوشیدم/ میهنم انبانی از داستانها نیست/ خاطره نیست، باغ هلالها نیست/ وطن من قصهای یا سرودی نیست/ وطنم خشم غریبی بر غم است/ و کودکی است که عید و بوسه میخواهد/ و توفانهایی است کز اتاقک زندان به تنگ آمده/ و پیری است که بر فرزندان و باغ خویش میگرید/ این زمین پوست و استخوان من است/ و قلب من/ بر چمنزارش همچو زنبور عسل به پرواز در میآید/ بر شاخههای نخلم بیاویزید/ و مرا دار زنید... اما هرگز من ذلت و خواری را فرمان نخواهم برد» موج گرفتن و اوج گرفتن انقلاب مشروطه ایران نیز به برکت ظهور و حضور شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، فرخی یزدی، پروین اعتصامی، ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا و نسیم شمال بوده است که بر بومسرودههای خود مطالبات و آرمانهای مردمی را به تصویر کشیدند. بی هیچ تردیدی اگر شاعران عصر مشروطه با اشعار انقلابی خود در تنور آزادیخواهی و عدالتطلبی نمیدمیدند، مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در آن مقطع تاریخی به جایی نمیرسید و شعلههای انقلاب رفتهرفته فروکش میکرد و به خاکستر تبدیل میشد. برای مثال هیچ ایرانی آزاده و وطندوستی نمیتواند منکر تاثیر عمیق شعر زیر در روح و روان جامعه شود.
هنوزم ز خردی به خاطر در است
که در لانـه ماکیان برده دست
به منقارم آنسان به سختی گَزید
که اشکم چو خون از رگ آن دم جهید
پدر خنده بر گریهام زد که هان!
وطنداری آموز از ماکیان
همین سه بیت شعر که دربردارنده دنیایی از معناست، برای اثبات تاثیر شگرف و شگفت شعر و ادبیات بر جریان مقاومت کافی است. در دوران انقلاب اسلامی نیز خواندن اشعاری از جنس شعر زیر در تحریک و تهییج مردم برای مبارزه با استبداد بسیار موثر بود:
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزی
همه بر می خيزند
من اگر بنشينم
تو اگر بنشينی
چه كسی برخيزد؟
چه كسی با دشمن بستيزد؟
در دوران بعد از انقلاب نیز شعر نقشی راهگشا و کلیدی در دعوت مردم به حضور در صحنه بخصوص در دوران دفاع مقدس برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی داشته است. امروز نیز برای زنده نگاه داشتن روح مقاومت در جامعه، بی هیچ تردیدی به شعر و ادبیات نیاز داریم. تبیین و تعریف مولفههای زندگی به سبک مقاومت رسالت سترگی است که بر دوش ادبیات مقاومت سنگینی میکند.
نظر شما