گلپروری راد گفت: تعریف و توصیف عدم از سوی فلاسفه محال و غیرممکن اعلام شده است، چون در حوزه منطق تعاریفی که برای اشیا وضع میشود باید پاسخگوی معقولات و ممکنات را داشته باشد و تعریف صورتگرفته بهحد باشد.
نرگس گلپروریراد با اشاره به اینکه کتاب «درنگی در مفهوم عدم» اولین نوشتهای است که بهصورت منظم و منسجم فقط به موضوع و مفهوم «عدم» پرداخته است به روند و شیوه نگارشی کاظم محمدی پرداخت و ادامه داد: این نویسنده در تمام آثارش به روایات و قرآن اشاره دارد؛ تمام واژگان را برای مخاطب معرفی میکند و از این زاویه، مسائل را برای مخاطب مورد بررسی قرار میدهد.
وی با تاکید بر اینکه ما سرشتی دوگانه داریم، ادامه داد: ظاهر ما موجود است و در باطن بنیادی عدمی داریم. پل تیلیش در کتاب «شجاعت در بودن» به عدم پرداخته است. فیلسوفان از زمان افلاطون به عدم و چیستی پرداختهاند و این روند تا دوران معاصر ادامه داشته است که نشان میدهد یکی از مهمترین مسائل اساسی در فلسفه پیش از سقراطی مسئله هستی و نیستی بوده است. اما آیا این از مسائل انسان بوده است؟ انسان ذاتاً پرسشگر و جستوجوگر است، لذا پرسش از هستی و نیستی میتواند جز پرسشهای بسیار مهم و اساسی هر فردی قرار بگیرد. پس اهمیت این کتاب به خاطر پرسشهای انسان و درگیری او با هستی و نیستی است.
وی پرسش انسان در مسئله هستی و نیستی را همراه با عقل دانست و ادامه داد: عقل از عالم جبروت است و امکان اینکه ما از طریق عالم حس بتوانیم به ادارک برسیم وجود ندارد لذا ما با تارهای تنیده بر عالم جبروت به این هستی چنگ میزنیم و با جستوجوی درست میتوانیم به ادارک برسیم؛ با اینکه نزدیک سه هزار سال از مسئله هستی و نیستی از طرف فیلسوفان میگذرد اما دکتر محمدی معتقدند ما پس از دو سه هزار سال بحث از وجود و عدم، امروز وارث هیچ هستیم.
این منتقد با اشاره به اینکه برای سخن گفتن از عدم باید مشخص کنیم که آیا میتوانیم توصیف و تعریفی از نیستی و هستی داشته باشیم، ادامه داد: در این مسیر باید نسبت هستی و نیستی را مشخص کنیم؛ اینکه آیا عدم پیش از هستی است یا هستی پیش از هستی بوده است. آیا عدم بخشی جزئی از هستی است یا برعکس، و آیا اینها با هم متضاد هستند یا در یک راستا حرکت میکنند؛ اینها مسائلی است که نویسنده کتاب به آنها پرداخته است.
این کارشناس ادبی به شکلگیری مکاتب فلسفی اشاره کرد و با بیان اینکه این مکاتب از همین پرسشهای اولیه شکل گرفتهاند، بیان کرد: مکاتب ایدئالیسم و ماتریالیسم از همین پرسشهای ابتدایی است که با نگرشی مادی شکل گرفتهاند. این دوگانگی بین ماجرای هستی و هستمندی را میبینیم که در بین معدوم و عدم هم وجود دارد. اگر نتوانیم وجه تمایز این واژهها را بفهمیم، کار به بیراهه خواهد رفت.
او با بیان اینکه تعریف و توصیف عدم از سوی فلاسفه محال و غیرممکن اعلام شده است، گفت: چون در حوزه منطق تعاریفی که برای اشیا وضع میشود باید پاسخگوی معقولات و ممکنات را داشته باشد و تعریف صورتگرفته بهحد باشد. بنابراین اینجا وقتی از عدم و وجود صحبت میکنیم، ماده و مکانی وجودی ندارد. لذا هیچگونه توصیف و تعریفی را نمیتوانیم از این مسئله داشته باشیم وئتنها راه شناخت، راه عرفایی و ادارک شهودی است که برخی از فلاسفه آن را قبول کردهاند.
گلپروریراد به تعریف ارسطو از عدم اشاره کرد و با بیان اینکه او تعریف مبهم و سخت از مسئله دارد، اضافه کرد: در اندیشه ملاصدرا آمیختگی معنی را میبینیم و موجود و وجود بههم ترجمه میشود، درحالی که ایشان یکی از مدافعان اصالت وجود است؛ ملاصدرا وقتی از وجود و موجود سخن میگوید میفهمد و تفاوت و تمایز آنها را. وقتی نگاه استاد مطهری را میبینیم آمیختگی تعریف وجود و موجود را میبینیم؛ لذا اهمیت واژگان در این مسیر مهم است.
به گزارش ایبنا، نمایشگاه کتاب 1402 تا ۳۰ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی(ره) و همزمان بهصورت مجازی در ketab.ir ادامه دارد.
نظر شما