پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۶
بحرانی: باید به آینده پژوهی سلبی روی بیاوریم/ صمیم: مسئله بنیادین علوم انسانی فقدان نظم و اقتدار است

بحرانی گفت: ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم آینده پژوهی ایجابی داشته باشیم. چون فاقد قصدهای درست هستیم و هنوز زمان را در درون خودمان بازنشناختیم. پس باید به نوعی آینده‌پژوهی سلبی روی آورد. اینکه آینده‌پژوهی ما گذشته‌پژوهی ماست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «آینده پژوهی علوم انسانی» به مناسبت روز معلم، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت در محل تالار فارابی برگزار شد.

مرتضی بحرانی در ابتدای این نشست طی سخنانی گفت: من از یک گونه آینده‌شناسی صحبت می‌کنم و قائل هستم که در ایران همین یک گونه آینده‌شناسی وجود دارد. به لحاظ نظری تا جایی که من مطالعه داشته‌ام آینده‌پژوهی یعنی پژوهش در باب امکان‌های فراروی از وضعیت‌های نابهنجار موقعیت. آینده پژوهی یک رویکرد هنجاری و کیفی دارد و قرار است موقعیت‌های اجتماعی و جهانی ما به گونه‌ای تخیل، ترسیم و بازسازی شوند که وضعیت بهتری را برای انسان، یعنی برای زندگی رقم بزند. 
 
وی افزود: برای اینکه درکی از آینده پژوهی، آینده‌نگاری و آینده‌شناسی داشته باشیم مفهوم محوری، «زمان» است. تا قبل از دوران مدرن و به‌صورت مشخص تا قبل از جنبش روشنگری عموما زمان را امری انتزاعی و بیرون از انسان و طبیعت می‌دانستند. تجربه بعد از اواخر قرون وسطی و دوران روشنگری، مفهوم تازه‌ای به مسئله زمان داد و زمان را امری درونی کرد. زمان یعنی قصد و اراده من. در ادامه این هم به مفهوم بیرونی زمان که به سه مرحله حال، گذشته و آینده تقسیم‌بندی می‌شد، اضافه شد و در اینجا آینده‌پژوهی اتفاق افتاد. در دوره روشنگری بین آخرت شناسی و آینده شناسی تمایز قایل می شویم.
 
بحرانی ادامه داد: از سوی یک نگاه پدیدارشناسی نیز به تجربه خودم هست طبق چندسالی که عضو موسسه مطالعات آینده نگر بودم. در کنار این مطالعات توجهم به آینده‌پژوهان ایران بود. پرسشم هم این بود که این‌ها در آینده‌شناسی‌هایشان چه چیزی را دارند محقق می‌کنند؟ به تعبیر دیگر، کجا به واقعیت افزوده‌اند؟ در پاسخ متوجه شدم این ها عموما مصرف‌کننده زمان در معنای سنتی آن و مصرف‌کننده واقعیت هستند. از اینجا بود که مسئله آینده‌پژوهی در ایران برای من مطرح شد.
 
وی با اشاره به انواع آینده‌پژوهی در ایران افزود: با مراجعه به آثار، مراکز و پژوهشگران فعال در عرصه آینده‌پژوهی در ایران ما شاهد جریانی(یک جریان) از آینده پژوهی در ایران هستیم که قصدش احیای گذشته است و خود را در دو فرمت پدیدار می‌کند. احیای گذشته با واسطه تکنولوژی، احیای گذشته با واسطه اپیستمی یا معرفت. اولی در مراکز امنیتی به شیوه‌های سایبری انجام می‌شود. دومی آینده‌پژوهی‌ای است که در مراکز علمی و فرهنگی در جریان است و دانش جدید غرب را در اشکال مختلف، مثلا با توسل به روش‌شناسی به مثابه میانجی برای احیای گذشته در نظر می‌گیرد.
 
بحرانی بیان کرد: آینده‌پژوهی گروه نخست تمرکز بر تکنولوژی اقتدار فنون و تکنیک‌های آینده‌نگاری و سناریو نویسی را یاد می‌گیرد و بدون توجه به قصدهای درست به نحو تکنیکی و مکانیکی به زمان آینده می‌نگرد. زمان چیزی است چنان طبیعت که از بیرون بر او حادث می‌شود. روش کار آینده‌پژوهان در تقلید، ارائه‌ اطلاعات و بمباران مخاطب است. انرژی هسته‌ای، هوش مصنوعی و انواع ساز و کارهای دفاعی و امنیتی و حتی دستکاری‌های ژنتیکی نماینده‌های چنین تکنولوژی‌های به اصطلاح آینده‌نگر در میان ما هستند. فاجعه اینگونه به اصطلاح آینده‌پژوهی در این است که به جای اینکه تکنولوژی را در مسیر آزادی دنبال کند در دامی می‌افتد که آینده ما در قدرت‌طلبی و اقتدار گرایی گره می‌خورد. آن هم قدرتی که الفبای آزادی را نیاموخته است.
 
وی با ارجاع به کتاب خطابه ارسطو بیان کرد: ارسطو می‌گوید تمثیل پیش‌بینی آینده بر اساس گذشته و داوری در باب آن است. این نوع آینده پژوهی از مثال‌ها برای ما می‌گوید. به دلیل ابهامی که در گذشته هست دست پژوهشگر بیش از همه برای اثبات آن گویی باز است و کسی او را بازخواست نمی‌کند. در این نگاه، الگوهای آینده در گذشته وجود دارد از این نظر تمثیل ارسطویی نزد این دسته از آینده پژوهان با مثل افلاطونی سازگاری پیدا می‌کند. انسان وقتی این مباحث را دنبال می‌کند به پرسشی اساسی می‌رسد که جای انسان کجاست؟
 
بحرانی اضافه کرد: مسئله زمان نزد ملاصدرا را برخی از پژوهشگران و نویسندگان دیگر نیز به صورت مفصل به بحث گذاشته‌اند. به عنوان مثال، سروش در نهاد ناآرام جهان می‌گوید: به رغم تلاش برای برنمایی پدیدار زمان در حرکت جوهری به نحو هویت‌گرایانه تمام تلاشش این است که اثبات کند ملاصدرا جلوتر از زمان خودش اندیشه کرده است. اما اندیشه وقتی مابه‌ازایی در جهان و زندگی نداشته باشد آن جلوداری نیز بی‌معنا می‌شود.
 
وی با اشاره به بدیلی برای آینده‌پژوهی تاکید کرد: ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم آینده پژوهی ایجابی داشته باشیم. چون فاقد قصدهای درست هستیم. چون هنوز زمان را در درون خودمان بازنشناختیم. هنوز در دست موج سرگردان زمان طبیعی داریم سپری می‌کنیم. پس باید به نوعی آینده‌پژوهی سلبی روی آورد. اینکه آینده‌پژوهی ما گذشته‌پژوهی ماست. با آزادی از گذشته و مناسبات طبیعی گذشته است که می‌توان حدودی از ارزش‌های آینده‌پژوهی آینده‌شناسی یعنی شادی و انسجام و یک زندگی انسانی را تجربه کردن.
 
بحرانی عنوان کرد: در آینده پژوهی گذشته نیز ما به پاره‌های زمان توجه داریم بنابراین گذشته می‌تواند صفت خود آینده باشد یا صفت پژوهش. در عموم جریان‌هایی که داریم آینده، صفت گذشته شده است. پیشنهاد من این است که باید جای این صفت را عوض کرد. به جای اینکه آینده ما همان گذشته ما باشد باید موضوع پژوهش ما در آینده پژوهی، گذشته و تفاوت آن باشد. دو موضوع بنیادین برای پرداختن به گذشته و نقد خود همین دو صفت یا عنوانی است که تک تک ما با خود یدک می‌کشیم. هر کدام از ما به عنوان یک ایرانی اسلامی.
 
وی اضافه کرد: صدر ایران و صدر اسلام، که القاب و صفت‌های بنیادین ما هستند در یک جایی در تجربه تاریخی دیوانسالاری ما جمع می‌شوند. مهم‌ترین موضوع انتقادی ما باید سامان دیوانسالاری آن هم با روش هرمنوتیک سوء ظن نه حسن ظن باشد. اما نکته توصیفی، چرا می‌گویم باید این کار را بکنیم؟ به این دلیل که احیای گذشته اساسا امری ناممکن و الهیاتی است. آینده پژوهی که به دنبال احیای گذشته است می‌خواهد جای خدا را بگیرد و کن فیکون بکند.  
 
آینده دانشگاه به آینده علوم انسانی گره خورده است
رضا صمیم دیگر سخنران این نشست صحبت‌های خود را با عنوان «دانشگاه دانشجومحور و نقش آن در آینده علوم انسانی در ایران» آغاز کرد و ادامه داد: بحثم در معنای تکنیکی آینده‌پژوهانه نیست و قصدم این است که در این بحث بگویم نهاد، چه اثر استراتژیکی و راهبردی‌ در گذرکردن علوم انسانی به آینده خودش دارد. یا به تعبیر بهتر تحول نهادین چه تاثیری در گذر کردن علوم انسانی به آینده خودش.
 
وی ادامه داد: اولین اصل موضوعه بحث من این است که مسئله بنیادین در علوم انسانی امروز ایران فقدان نظم و اقتدار است. صورت‌بندی این مسئله بنیادین برای خودش تاریخی دارد و این تاریخ قابل پژوهش است. دانشگاه و بیرون آن در صورت بندی این مسئله بنیادین نقش داشته است. شاید یکی از معدود جاهایی است که فضای روشنفکری بیرون از دانشگاه و فضاهای آکادمیک، با هم همدست بودند در صورت‌بندی فقدان نظم و اقتدار به مثابه مسئله بنیادین است.
 
صمیم گفت: تاریخ این مسئله بنیادین به سر آمده و آنچه از حوادث روزگار که در کف جامعه رخ می‌دهد می‌شود فهمید این است که علوم انسانی ناگزیر است از این مسئله خداحافظی کند و به مسئله جدید روی بیاورد. موضوع دوم من این است که دانشگاه یک سازمان اجتماعی است که حفظ و تداومش نیازمند شکلی از اعمال قدرت است. 
 
وی افزود: اگر بخواهم در باب چیستی دانشگاه دانشجومحور که ضروری‌ترین نهاد برای امکان‌پذیر شدن گذار علوم انسانی از مسئله فعلیش به مسئله بعدیش هست سخن بگویم باید از دو نوع قدرت حرف زده شود که ما در علوم اجتماعی و انتقادی این دو قدرت را از هم تفکیک می‌کنیم. دانشگاه دانشجومحور یکی از این قدرت‌ها را اعمال می‌کند وقتی که خودش را سازمان می‌دهد. یکی قدرت عمومی است که ما به آن قدرت منتشر هم می‌گوییم و یکی قدرت مسلح، یا قدرت متمرکز و حاکم. ما دو نوع قدرت داریم. سازمان‌ها مبتنی بر این دو نوع قدرت نظم می‌یابند و اینکه مبتنی بر کدام یکی از این دو نوع قدرت نظم می‌یابند در شکل و ماهیت با هم متفاوت می‌شوند.
 
صمیم ادامه داد: دانشگاه دانشجو محور نهادی است که خودش را مبتنی بر قدرت عمومی نظم می‌دهد. قدرت عمومی در حقیقت برایند نیروهای همه مشارکت‌کنندگان در یک سازمان اجتماعی است. گرایش قدرت عمومی به عدم تمرکز و پراکندگی اقتدار است. جلوه پدیداری قدرت عمومی اما چیست؟ ما چه چیز رامی‌بینیم که یاد قدرت عمومی می‌افتیم؟ جلوه پدیداری قدرت عمومی، انبوه بدن‌های به شکل ارگانیک به هم پیوسته است. هر جمعیت انبوهی متجلی قدرت عمومی نیست، این‌ها باید مبتنی بر قصد و هدفی به هم پیوند خورده باشند. جمعیت‌های تصادفی، جلوه قدرت عموم نیست.
 
وی اضافه کرد: مثلا در فضای دانشگاه، تشکل‌های دانشجویی از جلوه‌های قدرت عمومی است. قدرت حاکم که همیشه گرایش به تمرکز، تسلط و اقتدار دارد در حقیقت خودش را در امتیازها و فصل‌های متمایز کننده متجلی می‌کند. معمولا نهادهایی که از این قدرت بهره‌مندند مبتنی بر آن امتیازها، خودشان را از دیگران جدا می‌کنند. در دانشگاه اگر بخواهیم قدرت حاکم را بفهمیم، بهترین نمونه اعضای هیئت علمی هستند. این‌ها همیشه گرایش به بهره‌گیری از امتیازها و تمرکز دارند. بنابراین می‌شود از دو دانشگاه حرف زد. یکی دانشگاه دانشجو محور است و دیگری دانشگاه غیردانشجو محور که در آن قدرت مسلط دست بالا را دارد. دانشگاه به مثابه نهادی که کارش تولید مسئله است، علاوه بر مفهوم کردن مسئله و صورت‌بندی آن، نظم و اقتدار را مبتنی بر استقرار دانشگاه غیردانشجو محور به ابر مسئله تبدیل کرده است.
 
صمیم عنوان کرد: زمانی که قدرت عمومی دست بالا را دارد علوم انسانی به سمت صورت‌بندی  آزادی می رود چون هدف اصلی قدرت عمومی ایجاد منفذ در قدرت متمرکز است و ایجاد نتفذ امکان‌پذیر کردن تجربه آزادی است. نکته اساسی این است که وقتی به تاریخ فعالیت‌های علمی و تولید دانش در دانشگاه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یکی از مهم‌ترین جدال‌ها، نزاع نابرابر قدرت حاکم با قدرت عمومی است.
 
وی گفت: جامعه دارد به دانشگاه می‌گوید درست است که تو به حیث سازمانی مقاومت می‌کنی در برابر اینکه علوم انسانی آزادی را به مسئله خودش تبدیل کند ولی من تو را مجبور خواهم کرد که آزادی را به مسئله خودت تبدیل کنی. البته این خلاف برخی از دستاوردهای پژوهشی خودم است که اینجا جامعه به دانشگاه می‌گوید که تو باید مسئله‌ات را تغییر دهی. توموظفی که مهم‌ترین مسئله از نظم و اقتدار به آزادی تغییر بدهی. خیلی طبیعی است که در چند ماه اخیر جدال‌ها در دانشگاه‌ها بالا گرفته است. این جدال فقط جدال سیاسی نیست بلکه جدال دانشی نیز هست.
 
صمیم با اشاره به اینکه ما یک فشاری را در محیط دانشگاه حس می‌کنیم، بیان کرد: نهاد دانشگاه در وجه عمومی خودش یعنی آنجایی که دانشجوها در آن حضور دارند به دانشگاه می‌گوید که باید ساختارت را متحول کنی. اگر ساختارت را متحول نکنی با فروپاشی و بحران روبه‌رو خواهی شد. بنابراین برای اولین بار باید اعلام کرد که به نظر می‌رسد مقاومت دانشگاه در برابر تغییر مسئله بنیادین در علوم انسانی ممکن است در نهایت به فروپاشی کلیت ساختارش بیانجامد. به نوعی آینده دانشگاه به آینده علوم انسانی گره خورده است یعنی دانشگاه به مثابه ساختار و علوم انسانی به مثابه دانش.
 
آینده رشته مطالعات زنان در ایران چگونه رقم می خورد؟
لیلا فلاحتی با موضوع «آینده رشته مطالعات زنان در ایران» سخن گفت و افزود: اگر بخواهیم به‌صورت خاص نگاهی داشته باشیم به مطالعات زنان، متوجه می‌شویم که تاریخ دیرینه‌ای دارد. ردپای بسیاری از دغدغه‌هایی که در حوزه زنان وجود دارد قابل بازنمایی است. اما آنچه که ما امروز به عنوان رشته مطالعات زنان می‌شناسیم عمدتا از 1960 میلادی در پی موج دوم فمنیست به عنوان یک رشته آکادمیک در دانشگاه‌های آمریکا تدریس شد. شاید مهم‌ترین اتفاقی که در این شکل‌گیری نقش داشت انتقادات خیلی جدی‌ بود که فمینیست‌ها به رشته جامعه‌شناسی داشتند. در رشته جامعه‌شناسی یک نوع جنس‌پرستی مسلط است و این جنس‌پرستی ناشی از این است که بیشتر حوزه مطالعاتی عرصه عمومی جامعه هست. نمونه‌ها و مخاطبین از عرصه عمومی هستند و در آن تقسیم که شکل می‌گرفت بیشتر در بستر عمومی مانند جامعه‌شناسی کار، اوقات فراغت، مردان بودند که بیشتر دغدغه محققین شکل می‌دادند و بنابراین زنان هیچ بازنمایی‌ای در جامعه‌شناسی نداشتند.
 
وی اضافه کرد: این مسئله که مطالعات زنان بتواند راهی را در جامعه‌شناسی باز کند منجر به ایجاد این رشته شد. فراز و فرودهای زیادی بوده است اما آنچه که می‌شود جدی مطرح کرد این بود که سه راهبرد مطرح شد که در این مواجهه چه می‌شود کرد. مسئله اول این است که در مطالعات زنان قرار نیست مطالعه درباره زنان باشد. مطالعه باید برای زنان باشد و این خودش یک مسئله خیلی مهم است که هنوز هم این ادغام و عدم تفکیک در خیلی از مطالعات شکل می‌گیرد.  
 
فلاحتی گفت: درباره ادغام مطالعات زنان با جامعه‌شناسی این خطر وجود داشت که یک سری مطالعات در زمینه مردان داشتیم، از فردا درباره زنان نیز مطالعه انجام دهیم و این خطر وجود داشت که عملا باز هم هیچ بازنمایی در روند اصلی جامعه‌شناسی پیدا نمی‌کرد. بحث دوم جدایی طلبی بود. این است که اصلا یک سری حوزه‌های مطالعاتی را بازسازی کنیم؛ جامعه‌شناسی کار برای زنان که آن‌هم باز این انزوا برای زنان پیش می‌آورد. راهبرد سوم بازسازی مفاهیم بود که به نظر می‌رسید عملیاتی تر است هرچند که چالش‌های جدی‌ دارد. در این بازسازی مفاهیم، ما تولید نظریه‌هایی را درباره زنان در در بستر جامعه‌شناسی داریم. به هر حال از بعد از شکل‌گیری این ما می‌توانیم دو گروه از مسائل را در حوزه زنان بررسی کنیم. یکی مطالعات زنان به عنوان یک حوزه پژوهشی و مطالعاتی که این را در حوزه‌های مختلف علمی می‌شود دنبال کرد و رشته مطالعات زنان به عنوان field of study، از اینجا می‌شود ترکیبات را مقداری جدی‌تر دنبال کنیم.
 
وی ادامه داد: در حوزه پژوهش و مطالعات ما بیشتر رویکردهای چندرشته‌ای را می‌بینیم که مسئله زنان می‌آید در رشته‌های مختلف دنبال می‌شود ولی عمدتا در این حوزه‌ها بیشتر ادبیات تولید می‌شود. ما درچند رشته‌ای ها شاهد تولید نظریه نیستیم. اما در مورد field of study شاهد تلاش‌هایی هستیم برای تولید نظریه برای زنان و این خودش یک مقداری ما را به حوزه‌های میان‌رشته‌ای نزدیک می‌کند که در این میان‌رشته‌ای پیوند مثلا حوزه حقوق با حوزه مطالعات زنان برای زنان مطالعاتی را توسعه می‌دهد نظریه‌هایی را ایجاد می‌کند راهبردهایی را ایجاد می‌کند برای حل مسئله زنان و عمدتا برای زنان. ما در آن حوزه که بیشتر حوزه عمومی است درباره زنان بیشتر می‌شنویم.
 
فلاحتی گفت: ما در ایران یک تاریخی داریم از مطالعاتی که قبل از شکل‌گیری رشته مطالعات زنان در مورد زنان مطالعه می‌شده و پژوهش‌های زیادی انجام می‌شده اما به صورت خاص ما از سال 1365 تاسیس موسسه مطالعات و تحقیقات زنان را داریم که خاستگاه اصلی آن از بعد از انقلاب تلقی می‌شود. یک موسسه غیردولتی است که تلاش می‌کند مسائل حوزه زنان را از رویکردهای پژوهشی و آموزشی و در بستر جامعه مدنی دنبال کند. اما از سال 1378 شاهد تاسیس رشته مطالعات زنان در مقطع کارشناسی ارشد در وزارت علوم هستیم. تقریبا در اهداف اصلی در اسناد اصلی عنوان شده است که هدف اصلی این رشته معرفی شان و نقش زن در جهان هستی از دیدگاه اسلام؛ تربیت نیروی انسانی متخصص جهت آموزش و پژوهش در امور زنان؛ سیاست‌گذاری مطلوب در سطوح مختلف برنامه‌ریزی کشور و تقویت بینش علمی نسبت به مسئله زن جهت اصلاح نگرش‌های اجتماعی و فرهنگی است.
 
وی افزود: به این ترتیب رشته مطالعات زنان تاسیس می‌شود و در دانشگاه تهران و علامه شروع به پذیرش دانشجو می‌کند. از این زمان شائبه‌هایی شکل می‌گیرد که آنچه در ایران شکل گرفته خیلی ماهیت فمینیستی دارد. انتقادات شروع می‌شود و در دهه هشتاد منجر می‌شود به بازنگری که در رشته مطاللعات زنان شکل می‌گیرد و این بازنگری منجر به بازآرایی سه رشته کارشناسی ارشد می‌شود که می‌شود حقوق زن در اسلام، حقوق زن در خانواده و رشته زن در تاریخ. تقریبا برنامه درسی و سرفصل‌ها تغییر جدی‌ را تجربه می‌کنند. سرانجام رشته زن در تاریخ به دلیل اینکه تمایلی از سمت داوطلبین وجود نداشته حذف می‌شود و دو رشته دیگری همچنان مسیر خودش را ادامه می‌دهد.
 
این محقق حوزه زنان ادامه داد: نکته مهم این است که در دو گرایش، مسئله مهمی مطرح است و آن این است که هدف از تربیت نیرو و جذب نیرو در این حوزه، و در یک رشته حقوق زن در اسلام مقطع دکتری را هم داریم اشاره شده است که بحث آسیب‌شناسی و ارائه راه حل برای مسائل کشور و روانشناسی مسئله است. هدف این است که ما یک سری دانشجوی کارشناسی ارشد بگیریم و این ویژگی ها را به این‌ها بدهیم.  یکی از مسائلی که در مطالعات زنان داریم این است که فرد متخصص با این ویژگی‌ها و مهارت‌ها داشته باشیم که بتواند در حوزه زنان، مشاوره بدهد و سیاست‌گذاران را آگاه کند تا بتوانند مسئله زنان را به درستی حل کنند. 
 
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی چه نقشی در آینده علوم انسانی دارد؟
رضا مهدی دیگر سخنران این نشست، با عنوان «آینده مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در عرصه علوم انسانی» سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت: قبل از ورود به بحث می‌خواهیم اشاره‌ای کوتاه به آینده‌پژوهی داشته باشم. آنچه به صورت مختصر و مفید به عنوان هدف آینده‌پژوهی مطرح می‌شود این بحث است که خلق آینده مطلوب با توجه به نقاط ضعف و تهدیدها و فرصت‌ها چگونه است. یعنی ما با دنیایی از نقاط قوت و ضعف روبه‌رو هستیم و یک سری تهدید‌ها و فرصت‌ها وجود دارد و باید آینده مطلوب را از دل آن بیرون کشید. همان دانش و معرفت شکل دادن به آینده مطلوب به شیوه آگاهانه.
 
مهدی اضافه کرد: می‌گویند هدف از آینده‌پژوهی پیش‌بینی آینده نیست بلکه شناسایی نیروهایی است که درصدد ایجاد تغییر هستند. این نیروها را باید بشناسیم. فهم کاربردی ظرفیت آن‌ها برای شکل‌دهی به آینده. شناسایی پیشران‌های تغییر و بررسی انواع فرصت‌ها و تهدید‌ها و فهم چگونگی آماده شدن برای مدیریت تغییر. این‌ها همگی بخشی از هدف آینده پژوهی است.
 
وی گفت: آنچه که من به ذهنم می‌رسد معمولا سه نوع سوال برای پاسخ به این جلسه ما وجود دارد. سوال اول این است که ما در حال رفتن به کجا هستیم؟ یعنی فرض کنیم هیچ مداخله‌ای نباشد به کجا می‌رسیم؟ دوم، چرا و کجا باید برویم؟ این سوالیست که ما مداخله‌گر انجام می‌دهیم. سوال سوم این است که چگونه می‌توانیم به آنجا برسیم؟ بنابراین تمام آنچه از آینده موسسه لحاظ می‌شود و برنامه‌ریزی می‌شود بستگی به این دارد که ما چگونه می‌خواهیم این کار را انجام دهیم. برای پاسخ به این سوال‌ها، معمولا عوامل و فاکتورها متغییرهای متعددی مطرح می‌شود ولی از نقطه نظر نهادی یا سازمانی مطرح است من چند عامل را می‌شمارم.
 
مهدی افزود: یکی از مهم‌ترین عامل‌هایی که می‌تواند آینده موسسه را در حوزه علوم انسانی رقم بزند بحث استخدام است. به عنوان سخنران، به عنوان دبیر جلسه، ما با چه نیروی انسانی طرف هستیم. با چه رشته‌هایی روبه‌رو هستیم این‌ها یکی از معیارهایی است که می‌تواند آینده ما را بسازد. برای نمونه رییس موسسه کیست؟ همین می‌تواند در آینده ما تاثیرگذار باشد. هیئت علمی ما چه کسانی هستند؟ انگیزه ها چیست و ...؟ همین‌ها می‌تواند معیاری باشد که آینده ما را به هر سویی ببرد.
 
وی اضافه کرد: نکته بعدی یا پیشران بعدی بحث منابع است. منابع به لحاظ سازمانی هم منابع مالی و اعتبارات و بودجه است هم بحث منابع فیزیکی هست. میز، نیمکت، ساختمان، اتاق و امکانات زیرساختی همه این‌ها و حتی پشتیبانی ما نیز مطرح است. نکته بعدی بحث خود سازمان اداری علمی این موسسه است؛ اینکه سازمان علمی اداری من چگونه باشد در شکل‌دهی آینده من تاثیر گذار است. مثلا فرآیندهای من چگونه است؟ برنامه‌های من چه شکلی هستند؟ ترکیب و کیفیت طرح و برنامه من چگونه است؟
 
مهدی عنوان کرد: پیشران بعدی که می‌خواهم عنوان کنم و در تمام دنیا به آن توجه می‌شود بحث میزان رسالت‌محوری و ماموریت‌گرایی من است. من به عنوان سازمان چقدر به ماموریتم پایبندم؟ پیشران بعدی بحث درجه انطباق موسسه با تحولات محیطی و جامعه است به ویژه جامعه هدف. ما چقدر با این انطباق پیدا می‌کنیم و تحولات وزارت علوم و دانشجویان چقدر با آن‌ها هماهنگ هستیم. پیشران بعدی کیفیت و ماهیت مشارکت‌های دموکراتیک درون و برون‌نهادی است. به این معنا که من چقدر سازمان‌های دیگر، متخصصان دیگر، جامعه هدف را مشارکت می‌دهم هم از بیرون و هم از داخل. تمام این‌ها به اینجا می‌رسد که آینده اتوکشیده‌ای وجود ندارد که خودش ساخته شده باشد، آینده را ما می‌سازیم.
 
وی ادامه داد: ما برای آینده به چند سناریو می‌توانیم برسیم. سناریوی الف، استمرار وضع موجود است. یعنی همین که هستم را ادامه بدهم. سناریوی ب، همان سکون و بی‌تحرکی است. سناریوی ج در مورد این است که نه الف و استمرار و نه ب و سکون؛ بلکه یک جهش کیفی صورت می‌گیرد. بحث کاربردی کردن علوم انسانی نیز بحث آخر من است که بتوانیم مشکلی از جامعه رفع کنیم.

افزایش استقبال از علوم انسانی در ایران
حسینی مقدم دیگر سخنران این نشست، با عنوان «هوش مصنوعی و آینده علوم انسانی» سخن گفت و ادامه داد: وضعیت علوم انسانی در ایران و در جهان یک وضعیتی است که از چند حیث مورد توجه است. در ایران برخلاف روند جهانی که علوم انسانی یک تجربه شامل کم‌توجهی یا کاهش استقبال را تجربه می‌کند ما در ایران بر خلاف روند جهانی شاهد افزایش استقبال از علوم انسانی هستیم.
 
وی افزود: ما بیش از  یک میلیون 700 هزار دانشجو در این حوزه داریم. قریب به حدود 85 هزار هیئت علمی از مجموع 250 هزار هیئت علمی کشور، حدود 85 هزار نفر در حوزه علوم انسانی هستند. متاسفانه آمارها دقیق نیست. بنابراین در کشور ما یک حوزه به شدت مورد توجه است. چگونه هوش مصنوعی دارد بر سرنوشت علم از جمله علوم انسانی تاثیر می‌گذارد و چرا در دنیای امروز و در دنیای مبتنی بر هوش مصنوعی، علوم انسانی بسیار نقش کلیدی و رهگشا و هدایت‌گری دارند؟ برای اینکه این فضا را بتوانم باز کنم یک مفروضی را می‌خواستم با شما به اشتراک بگذارم از مقاله مارتین هیلبرت تحت عنوان فناوری دیجیتال و تغییرات اجتماعی است.
 
حسینی‌مقدم ادامه داد: شاید از دو میلیون سال قبل از میلاد تا 1200 سال قبل از میلاد مسیح، بخش عمده ای از تلاش جامعه بشری برای بهره‌مندی از تکنولوژی بوده است تا بتواند در ابزارها و موادی که در اختیار دارد دخل و تصرف کند. عصر آهن، عصر سنگ، عصر برنز و ... همگی بیانگر تلاش انسان برای بهره‌مندی از تکنولوژی برای دخل و تصرف در جهانی بوده که در آن به سر می‌برده. از سال 1780 با به کار گیری نیروی آب برای هدایت‌گری ماشین‌ها، تا سال 1973 یک حدود دو قرن، جامعه بشری تلاشش متوجه این بوده که چگونه از تکنولوژی استفاده کند تا بتواند انرژی را به تسخیر و کنترل خودش در بیاورد.
 
وی افزود: از 1973 به بعد ما شاهد یک تحول جدی هستیم و آن تحول معطوف به اطلاعات است. ما چگونه می‌توانیم اطلاعات رو به رشد را به کنترل خودمان در بیاوریم؟ بحث کنترل و هدایت اطلاعات چرا به یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل تبدیل شده است؟ در اعصار گذشته تکنولوژی نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای داشته به شکلی که الان عصر عصر اطلاعات است. یکی از موضوعاتی که خیلی مهم است. اگر می‌خواهیم درباره علوم انسانی و آینده آن صحبت کنیم ما چه غایتی را در علوم انسانی مد نظر قرار داده‌ایم؟ ما چه تصویر بزرگی از آینده علوم انسانی در ذهنمان در نظر داریم؟
 
حسینی‌مقدم گفت: علوم انسانی را می‌شود در چند سپهر باز کرد؛ مثلا بگوییم علوم انسانی یعنی برنامه‌های آموزشی و پژوهشی. برنامه‌‌های مناظر بر مشارکت اجتماعی. در این حال ارزش‌هایی موضوعیت پیدا می‌کند مثل اینکه علوم انسانی وجدان جامعه است. چه ارزشی را دنبال می‌کنیم. چه بازیگرانی را در این شبکه می‌بینیم. چه مشارکت‌هایی را می‌بینیم. به هر حال باید از یک چارچوبی استفاده کرد. علوم انسانی را می‌شود اینقدر باز کرد که در طول تاریخ بشود همه جا رد پایش را دید.
 
آینده علوم انسانی اسلامی در ایران و آینده پژوهی
موحد ابطحی دیگر سخنران این نشست با عنوان «آینده علوم انسانی اسلامی به چه آینده‌هایی گره خورده است؟» صحبت کرد و گفت: در بحث آینده‌پژوهی علوم انسانی در ایران، این ویژگی هست یعنی اهمیت آینده‌پژوهی اهمیت علوم انسانی و ایران. بحث آینده‌پژوهی علوم انسانی در ایران به دلیل ویژگی‌های سه‌گانه از اهمیت بسیار برخوردار است.
 
وی اضافه کرد: در یک مقطعی با علوم انسانی مواجهه پیدا می‌کنیم. علم اسلامی بعد از انقلاب با جدیت فراوانی دنبال شد. ایده مطرح‌شد تحت عنوان علوم انسانی و اسلامی. بحث من این است که این علوم انسانی و اسلامی چه آینده ای پیش رو دارد؟ یک بحثی در سند الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت در اسناد بالادستی وجود دارد. در آخرین سندی که در حال حاضر در اسناد بالادستی مطرح است سال 97 توسط رهبر انقلاب ابلاغ شد و نسخه جدیدش احتمالا امسال ابلاغ خواهد شد. یک عبارتی وجود دارد، ایران باید در 1450 در عرصه تولید علوم انسانی اسلامی در عرصه بین‌المللی جایگاه اول داشته باشد.
 
ابطحی گفت: آینده علوم انسانی اسلامی در ایران اگر مشخص شود، آنوقت باید یک آینده پژوهی دیگری داشته باشیم و ببینیم دیگران دارند چه کار می‌کنند و آیا می‌توانیم تا 1450 به این جایگاه برسیم یا خیر. من در مقاله دیگری که یک نوع تحلیل روند است در باب آینده پژوهی علوم انسانی اسلامی در ایران یک مطالعه ای بر شکل‌گیری داشته‌ام. ما سرعتمان آنقدر زیاد نیست که تا 50 سال دیگر پیشرفت آنچنانی داشته باشیم مگر اینکه تاثیری جدی بر روند بگذاریم. در این مقاله من سعی دارم یک مقدماتی را برای سناریو نویسی درباب آینده علوم انسانی اسلامی تدارک ببینم.
 
وی بیان کرد: این مقدمه این است که ما بیاییم عواملی که می‌تواند در بحث علوم انسانی اسلامی دخیل باشد را تحلیل کنیم و سناریوهای مختلفی را تدارک ببینیم و ببینیم که آیا چنین چیزی در دسترس می‌تواند قرار بگیرد یا خیر. یکی از این بحث‌ها، مناسبات علم و دین است. بحث از علم و دین در ادبیات بین‌المللی دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. دیدگاه مشهوری که هست مناسبات علم و دین را تعارض، استقلال گفتگو و وحدت مطرح می‌کند.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها