چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۳
درک ایرانی از سیاست به مثابه فن/ ضرورت فهم سیاست به‌عنوان امری بینارشته‌ای

مهدی فدایی مهربانی نویسنده و پژوهشگر حوزه فلسفه، در نشست «ما و فلسفه سیاسی» به ماهیت میان‌رشته‌ای بودن سیاست اشاره کرد و به درکی از سیاست ایرانی پرداخت که به مثابه فن یا تکنیک مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «ما و فلسفه سیاسی» از سلسله نشست‌های وضعیت تفکر در ایران، با حضور مهدی فدایی مهربانی نویسنده و پژوهشگر حوزه فلسفه، سه‌شنبه 9 اسفند 1401 در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
 
فدایی در این نشست ضمن اشاره به کتاب «چه باشد آنچه خوانندش سیاست؟» بیان کرد: ما به عنوان انسان‌های ایرانی سیاست را چه می‌فهمیم و چطور معنایش می‌کنیم. دغدغه من برای نوشتن کتاب «چه باشد آنچه خوانندش سیاست؟» شخصی بود. وقتی در رشته علوم سیاسی وارد می‌شوید یک سری ویژگی‌ها را در این رشته می‌بینید. اول اینکه این رشته ناگهان یک رشته ماهیتا بینارشته‌ای است. کسی که علوم سیاسی می‌خواند اگر از جغرافیای رشته اطلاعی نداشته باشد گیج می‌شود. هر آنچه که به علوم انسانی ربط دارد در علوم سیاسی نیز مورد نیاز است.
 
وی ادامه داد: برایم سؤال بود که سیاست چه نسبتی با رشته‌های دیگر دارد. این رشته، تاریخی ندارد و به 1948 برمی‌گردد که یک کنفرانس در یونسکو برگزار می‌شود و تخصص‌های علوم انسانی و علوم سیاسی پایه‌گذاری می‌شود. در دنیای قدیم ما با درک یک‌پارچه‌ای از دانش مواجهیم و سیاست نیز بخشی از آن است. اولین چیزی که باید درباره رشته علوم سیاسی بدانیم که رشته‌ای جدید نیز هست، این است که سیاست تاریخ بلندی ندارد و سیاست‌اندیشی به یونان و ایران باستان برمی‌گردد.
 
فدایی بیان کرد: پرسشی که منجر شد تا کتاب «چه باشد آنچه خوانندش سیاست؟» را بنویسم این بود که اساسا سیاست چیست؟ ما به چه چیزی سیاست می‌گوییم از همین رو نیز عنوان کتاب نیز چنین شد. انتخاب این عنوان از سر تقلید نبود و من به دنبال همین بودم. بچه‌های علوم انسانی که وارد این رشته می‌شوند یک دیکشنری جلویشان گذاشته می‌شود که برای هر مفهومی، معادلی قرار داد. معادل سیاست، برای خیلی‌ها، قدرت است. در صورتی که وقتی به قدرت نگاه می‌کنیم می‌فهمیم که این نیز بخشی جدید است. قدما سیاست را طور دیگری می‌دیدند.
 
وی افزود: نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که سیاست قدیم نیز مرتبط با یونان بوده است. بنابراین اگر در کتاب دقت کنید، این کتاب در مقایسه با کتاب‌هایی که به عنوان مبانی سیاست شناخته می‌شود، از نظر ادبیات قدری متفاوت و غریب است. به این دلیل که غالب کتبی که سیاست را توضیح می‌دهند با فرض قدرت بودن سیاست، مفاهیم را شرح می‌دهند. اما این کتاب، مسئله را با پرسش‌های چرایی و چیستی و چگونگی سیاست آغاز می‌کند.
 
این محقق گفت: نکته‌ دیگر اینکه من سیاست را از یونان شروع نکردم و معتقدم علاوه بر برداشت یونانی، یک برداشت ایرانی نیز از سیاست وجود دارد. هر کدام از این موضوعات، نمایندگانی نیز دارند. در بخش ایرانی سیاست، سیاست‌اندیشی در ایران قدیم به دو معنا وجود داشته یکی معنایی که می‌توانیم با تسامح، درک متافیزیکی از سیاست بنامیم که ما با یک جور فرهمندی هستی‌شناختی در سیاست مواجه هستیم.
 
وی اضافه کرد: وقتی از فرهمندی یاد می‌کنیم یکی از بنیادهای درک ایرانی از سیاست، همین فرهمندی است. احساس من درباره این فرهمندی این است که شاید به یک طریقی در ضمیر ناخودآگاه ایرانی رسوخ کرده است. انگار ما یک ناخودآگاه جمعی داریم که درک مدنی و جمعی ما از سیاست در طی صدها و هزاران سال تداوم پیدا کرده؛ که فرهمندی یکی از عناصر آن درک است.
 
فدایی ادامه داد: در مواجهه یونگی با ساحت ناخودآگاه جمعی، به یک سری کهن‌الگوها برمی‌خوریم. مهم‌ترین کهن‌الگو یا آرکیتایپ جمعی ایرانی، عدالت است و این در نسل‌های مختلف در ناخودآگاه جمعی، ذخیره شده است. برداشت من این است که جامعه ایرانی هرچه درگیر بحث‌های روشنفکری نیز باشد باز نمی‌تواند سیاست را به معنای قدرت‌محورش درک کند. سیاست عرصه‌ای است که عدالت به آن موضوعیت دارد. فکر می‌کنم حضور این عناصر در ناخودآگاه جمعی است که امروزه مسئله عدالت، طبق همان معنایی که به آن می‌پردازیم وجود دارد و به خود شکل می‌دهد.
 
وی گفت: آنچه به عنوان درک یونانی از سیاست وجود دارد نتیجه تداوم اندیشه افلاطونی است. آن هم در بخشی که به عنوان متافیزیک می‌شناسیم. من افلاطون را نزدیک به سمت ایرانی در نظر گرفتم. در همین شاخه سیاست‌اندیشی ایرانی، درکی هست که سیاست را به مثابه فن نشان می‌دهد؛ همان تخنه یا بنیاد تکنیک. در دوره جدید، این درک در حال بازتولید است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها