انتشار کتاب «ایرانِ جان: هویت فرهنگی و ملی ایرانیان» زندهیاد تکمیلهمایون
تکوین هویت ایرانیان در سپیدهدم تاریخ/ تحول هویتخواهی ایرانیان در مسیر عدالت و مشروطیت
در این کتاب کوشیده شده تا مسیر حرکت جامعه ایران در تحول هویتی مورد مطالعه قرار گیرد. بر اساس بررسیها گاه مستقیم مسئلۀ هویت و ریشههای عمیق اصالت رنگورو مییافت و گاه تحول جامعه «سیاسی یا فرهنگی» در مکان و زمان خاص مورد بررسی واقع میشد. این امر در دورههای متأخر بهویژه در عصر قاجار و پهلوی که بیشترین تأکید نگارنده بر آن است، چشمگیری بیشتری پیدا کرد و شاید یکی از دلایل آن محتوای هویت و چگونگی آن در زمانهای حاضر باشد.
هویت به معنای چگونگی یک شیئ، یک انسان، یک جامعه و تبیین خواص و مشخصات و ممیزات آن، ریشههای فلسفی و تاریخی دارد. این واژه از کهنترین روزگاران در آثار فلاسفه یونانی و رومی و اسلامی و عصر جدید به صورتهای گوناگون کلی و جزئی و اقسام و انواع مختلف آمده است. ابن رشد اندلسی (520 ـ 595 ق) که یکی از انتقالدهندگان فلسفه شرق اروپا به شمار آمده است، هویت را به گونه یک واژه فلسفی چنین تعریف کرده است: «هویت مشتق از "هو" است، همانطور که انسانیت مشتق از انسان است و رجلیت مستقل از رجل بالجمله هویت شیئ یعنی وجود و شخصیت شیئ است.»
هویت در دیدگاه فلسفی به عددی، شخصی، کیفی، نوعی مورد بحث قرار گرفته است و تعاریف آن کموبیش در مسائل فرعی و امرهای اجتماعی هم مورد توجه قرار گرفته و به انواع مختلف منطقهای، قومی، زبانی، دینی، ملی و... منقسم شدهاند و در شکلگیری آن عوامل جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی و حکومتی دخالت یافتهاند و هویت نیز خود در شکلگیریهای تاریخی و اجتماعی و فرهنگی نقش بنیادی دارد.
جامعه ایرانی با درنظرگرفتن ساحت جغرافیایی و اقلیمی آن بیش از بسیاری از جوامع در فضای تاریخی برخوردهای فرهنگی و هویت قرار داشته است و در این واقعه، بیتردید عناصر بسیاری از فرهنگهای دیگر اقوام و ملتها را پذیرفته است و در فرهنگ و هویت فرهنگی بسیاری از اقوام و ملتها اثر گذاشته است؛ اما اصالت تاریخی و فرهنگی خود را از دست نداده است و در زمانهایی چندپارچگی بر هویت جسمی مشهود میگردند و در انحصار تکامل و یکپارچگی جامعه مفهوم هویت روشنتر و بارزتر میشود و این زمانی است که بُعد سرزمین و کارایی فرهنگی جامعه شفافیت ویژه تاریخی یافتهاند و نهادهای سیاسی انسجام مدنی پیدا کردهاند.
یکی از دستاوردهای این بررسی که در به آن توجه شده، این است که هویتهای جامعه در برخورد و تقابل با جوامع دیگر چگونگی و تمایز خود را نشان میدهند. جامعههایی که به لحاظ سوقالجیشی بیشتر در معرض تقابل با یکدیگر هستند، نهتنها تمایزهای آنها بیشتر مشهود میشود، بلکه تأثیر و تأثرات فرهنگی و هویت در آنها چشمگیرتر میشود. بیتردید هویتهای ریشهدار تاریخی با اندوختههای فرهنگی نیرومند در مسیر تاریخ، کمتر آسیبپذیر هستند و برعکس جوامع کوچک با هویتهای نهچندان ملحوظ و متکی بر پارهفرهنگیهای منطقهای و قومی بیشتر آمادگی ادغام اجتماعی دارند و در تاریخ منطقه مشرقزمین، دهها قبیله و قوم با فرهنگ و پارهفرهنگهای گوناگون بهمرور در جامعههای نیرومند جای گرفته و در اختلاطهای جامعه به شکل جدیدتر درآمدهاند.
محور اصلی هویت جامعه بود؛ اما وقایع جدید چون مشروطیت، تغییر سلطنت، جریان نهضت ملی ایران، ورود پارهای اندیشههای جدید و تبلور اصل استقلال و شروع کودتای 28 مرداد و رویدادهایی از این نوع هویت ایرانیان را به شکل نوین و مردمی به نمایش درآورد و در داخل جامعه زیر سلطه اجحاف و استبداد را برملا کرد.
در این کتاب کوشیده شده تا مسیر حرکت جامعه ایران در تحول هویتی مورد مطالعه قرار گیرد. بر اساس بررسیها گاه مستقیم مسئله هویت و ریشههای عمیق اصالت رنگورو مییافت و گاه تحول جامعه «سیاسی یا فرهنگی» در مکان و زمان خاص مورد بررسی واقع میشد. این امر در دورههای متأخر بهویژه در عصر قاجار و پهلوی که بیشترین تأکید نگارنده بر آن است، چشمگیری بیشتری پیدا کرد و شاید یکی از دلایل آن محتوای هویت و چگونگی آن در زمانهای حاضر باشد.
کتاب «ایرانِ جان: هویت فرهنگی و ملی ایرانیان» نوشته زندهیاد ناصر تکمیلهمایون در 271 صفحه، شمارگان 330 نسخه از سوی نگارستان اندیشه منتشر شد.
نظر شما