شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۳
حافظ عرفان واقعی را به تصویر کشیده است/ در ادبیات معاصر کمتر به عرفان و معرفت پرداخته می‌شود

عبدالجبار کاکایی، شاعر و پژوهشگر ادبی تاکید دارد که مولانا و حافظ توانسته‌اند تصویری زیبا و اسطوره‌ای از مفهوم اجتماعی قلندر و عارف را نشان دهند و بویژه در غزلیات رند شیراز توقعی که از عرفان واقعی داریم منعکس شده است.

عبدالجبار کاکایی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با بیان اینکه در رفتار و شیوه زندگی مولانا و حافظ گرایش به ملامتیان را شاهد نیستیم، عنوان کرد: در عین حال باید توجه کرد که فرهنگ اصطلاحات تصوف 400 سال قبل از حافظ شکل گرفته و سپس تبدیل به پروسه‌ای دامنه‌دار شده است؛ بنابراین حافظ نیز از این اصطلاحات بهره برده است.

این شاعر و منتقد ادبی با اشاره به اینکه حافظ مانند انگشترفروشی است که مناسب سلیقه مشتری‌های مختلف انگشتر می‌سازد، گفت: حافظ توانسته پدیده عرفان و قلندری را به زیباترین شکل بیان کند ولی بعید است رفتار ملامتیه را خود انجام داده باشد؛ چراکه خود گاه در اشعارش انتقادهای تندی به تصوف زمانش داشته است و گفته «صوفی نهاد دام و در حقه باز کرد». حافظ و مولانا اشعار متعددی در نقد صوفیه و سماع دارند. سعدی نیز بارها به نقد اجتماعی صوفیان در اشعارش پرداخته و از جمله گفته است «چرا کرد باید نماز از نشست/ چو در رقص بر می‌توانند جست؟/ عصای کلیمند بسیار خوار/ به ظاهر چنین زرد روی و نزار/ نه پرهیزگار و نه دانشورند/ همین بس که دنیا به دین می‌خورند...»

کاکایی با بیان اینکه ابتدا عرفان واقعی نوعی رویکرد اعتراضی از سوی اقلیتی از جامعه بوده که یا در شکل گوشه‌گیری از ثروت‌اندوزان یا در مواجهه با نظام‌های سلطه‌گر توسط اقلیتی به نام ملامتیه و فتیان شکل گرفت، افزود: این شکل عرفان را در سایر مذاهب نیز شاهدیم و اهل قتوت که گروهی از عارفان بودند به دستگیری از فقرا می‌پرداختند ولی به تدریج با افرادی مواجه شدیم که کم‌کم این عرفان را دکانی کردند که گروهی با کشکول و تبرزین و کلاه، خانقاهی ساختند و عده‌ای خدم و حشم به آنها خدمت می‌کردند تا خود آسوده سلوک الی الله کنند و به بهشت بروند. صاحب مرصادالعباد نیز به این افراد اعتراض کرده که چگونه برای خدم و حشم راه انداخته‌اند و زکات می‌گیرند که به سمت خدا بروند و راهی بهشت شوند. این نشان می‌دهد کم‌کم عرفان واقعی حالش وخیم شده و یک جریان سربار اجتماعی از درون آن بیرون آمدند.

وی توضیح داد: خواجه نصیر نیز یک بار که همراه هلاکو به حوالی حلب رسید به وی گفت صنعتگران، کشاورزان، امرا و پیشه‌وران را نگاه دار و مابقی از جمله صوفیان را که سربار جامعه‌اند بکش. این صوفیان سربار جامعه به رویکردی در جامعه‌شناسی جهان سوم اشاره دارند که در آن افرادی دنبال کار و پیشه نیستند و بدون اینکه اهل نماز و زکات و روزه باشند توقع دارند با کشکول و تبرزین و الله الله گفتن و گوشه زاویه نشستن ارتزاق کنند.

این شاعر و ترانه‌سرا با بیان اینکه مولانا و حافظ شکل واقعی، زیبا و اسطوره‌ای عرفان واقعی را در اشعارشان نشان داده‌اند، گفت: آنچه از عرفان واقعی انتظار داریم را حافظ در غزلیات خود نشان داده و می‌توان گفت بهترین طراح و نشان‌دهنده عرفان است. در غزلیات شمس مولانا نیز شاهد گرایش‌های عارفانه و صوفیانه هستیم. آنجا که اشعارش بسیار ریتمیک و آهنگین می‌شود که شاهد نشانه تاثیرپذیری وی از صوفیان خراسان باشد.

وی رندی را که شخصیت واقعی حافظ است، بخشی از روان‌شناسی جامعه ایران عنوان کرد و توضیح داد: به دلیل اینکه جامعه ایران در طول تاریخ بارها دچار تعرض غیر ایرانیان شده کاراکتر ایرانیان به رندی نزدیک شده که یعنی گلیمت را از آب بیرون بکش و با چشم و ابرو اشاره کن. در برابر نظام سلطه باید این گونه بود و نهان‌روشی میترائیسم و تقیه شیعه را در پیش گرفت تا یک زندگی امن و بدون دردسر داشته باشیم. ایرانیان سنگ کف رودخانه، صاف هستند که باید دست روی سرشان کشید و نمی‌توان آنان را گزید چون خود را به خوبی با شرایط وفق می‌دهند «حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی/ بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم». رندان می‌توانند در مواجهه با مخاطرات و خفقان نظام سلطه وسط بازی کنند و اختناق را آرام می‌کنند.

این پژوهشگر ادبی همچنین با بیان اینکه امروز نیز بقایای ادبیات عرفانی را به شکل تقلید از گذشتگان شاهدیم، گفت: سپهری از معدود شاعرانی بود که توانست با بدعتی زیبا و سبکی جدید به موضوع عرفان بپردازد. در مجموع متاسفانه در روزگار ما رویکرد اغلب شاعران اجتماعی است و به عرفان و معرفت نمی‌‌پردازند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها