سه‌شنبه ۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۰
ادبیات و عرفان ایرانی از نگاه فرهنگی قلندریه بهره برده است

عبدالجبار کاکائی، شاعر و پژوهشگر ادبی در نشست نقد و بررسی کتاب «قلندریه و شکوفایی شعر پارسی» تاکید کرد که اندیشه و نگاه فرهنگی و عقیده‌ای فرقه‌های مختلف تصوف از جمله ملامتیه و قلندریه در شعر و ادبیات عرفانی ایران‌زمین جلوه فراوانی داشته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عبدالجبار کاکائی در این نشست که امروز (دوم اسفند‌ماه) با حضور کارن رستمی، نویسنده اثر در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، در سخنانی به شعری از مولانا در دیوان شمس با مطلع «هله هش دار که در شهر دو سه طرارند/ که به تدبیر کله از سر مه بردارند» اشاره و عنوان کرد: بر همه آشکار است که در طول تاریخ عرفان با نگاه سمبولیک به تعابیر و شخصیت‌های الهیات دینی آنها را با چینش استادانه‌ای در ذهن جاانداخته که روزنه تنفسی برای کسب آرامش و زندگی راحت‌تر برای افرادی که در خفقان و ظلم گرفتار بودند فراهم شود.

این شاعر با بیان اینکه کتاب «قلندریه و شکوفایی شعر پارسی» تمام مطالب موردنیاز برای شناختن قلندریه را درخود دارد، افزود: در طول تاریخ گاه متأسفانه علمای ظاهری بوده‌اند که بر خلاف رسالت واقعی خود به کمک حکمرانان ظالم می‌رفتند و شریعت واقعی را پیاده نمی‌کردند در چنین شرایطی نوعی عرفان اعتراضی اجتماعی در واکنش به وضع موجود شکل گرفت که هوای تازه‌ای را در فضای مسموم جامعه منتشر می‌کرد.
 

وی با اشاره به اینکه این عرفان سابقه طولانی داشته و حتی در قبل از اسلام نیز در شکل اعتراض به ظلم حکمرانان ستمگر نمود می‌کرده است، گفت: به دلیل آمیختگی ادبیات تصوف با برخی آیات و احادیث و روایت‌های اسلامی برخی به اشتباه بر این باورند که تصوف ریشه اسلامی دارد درحالیکه تصوف ایرانیان سابقه‌ای کهن‌تر داشته و ریشه‌های آن را در مسیحیت و دین یهود نیز شاهدیم.

کاکائی همچنین به بررسی برخی اعمال صوفیان از منظر روان‌شناسی اجتماعی پرداخت و افزود: زندگی در سایه سخاوت دیگران در آسیای مرکزی سابقه داشته و هنوز نیز نشانه‌هایی دارد. در گذشته گروهی از قلندریان به همراه پیر خود به درب منزل یک ثروتمند می‌رفتند و با این ادعا که قرار است ورد و دعای این شیخ و پیر بلایی را از شهر دور کند از آن ثروتمند درخواست پول در ازای دعای پیر می‌کردند.

وی با بیان اینکه تصوف حقیقی ریشه در زهد، اخلاص و بی‌ریایی دارد، تصریح کرد: این تصوف در خراسان (بویژه نیشابور) و غرب کشور متولد شد و گسترش یافت؛ به شکلی که گروهی از صوفیان برای دوری از گناه از جمعیت فاصله می‌گرفتند و ملامتیه خوانده شدند و سپس از میان پیروان این فرقه قلندریان که به جریان فتوت نزدیک بودند شکل گرفتند. از قرن هفتم به بعد قلندریه گسترش یافت و اعمالی چون سرتراشیدن و پوشیدن جبه سبز در میان آنها رواج داشت. از دوران صفویه به بعد با استفاده مبالغه‌آمیز از تصوف، نگاه اسطوره‌ای به آن کمرنگ شد و اغلب این قلندریان به کسب و کار نمی‌پرداختند و چنان کاهل و ظاهرساز شده بودند که جز ایجاد فرهنگ اصطلاحات خدمت دیگری نکردند.

این پژوهشگر ادبی با تاکید بر بهره‌مندی ادبیات و عرفان ایرانی از نگاه فرهنگی قلندریه، افزود: شفیعی کدکنی در یکی از کتاب‌های خود ریشه تصوف را در خراسان دانسته ولی من رگه‌هایی از این فرهنگ را در روستاهای ایلام دیده‌ام که رگه‌های قبل از اسلام را دارد. هنوز هم ایلامی‌ها به آفتاب سوگند می‌خورند که ریشه در میتراپرستی دارد.

عارف واقعی پویا و مبارز است
در این نشست همچنین غلامحسین مراقبی، نویسنده و سخنگوی بنیاد استاد فروزانفر در سخنانی گفت: مولانایی که شاعر نبود و علوم دینی را تدریس می‌کرد به برکت آشنایی با شمس متوجه عرفان شد.

مراقبی عنوان کرد: عرفان همواره پویا و مبارز نبوده و گاه عارفانی را شاهدیم که با عزلت و گوشه‌گیری در یک مکان امن روزگار می‌گذراندند. این عارفان ظاهری که رسالت واقعی عرفان را نمی‌شناختند مبارز و پویا نبوده‌اند و اعتراضی به حاکمان ستمگر زمان‌شان نداشته‌اند. عرفان واقعی مانند آنچه در مولانا،‌ عطار و باباطاهر دیده‌ایم مبارز است و در برابر ظلم مقاومت می‌کند، همچنین نگاهی دیگر به هستی و خداشناسی دارند مانند آنچه در شعر موسی و شبان مولانا می‌بینیم.
 
این نویسنده معتقد است، تصوف و فرقه‌هایی چون قلندریه و ملامتیه در غرب کشور که با مذهب رایج در جامعه فاصله داشتند رواج بیشتری داشته و تصوف در آن منطقه به دوره مانوی بازمی‌گردد.

تصوف ایرانی در غرب کشور به کمال رسید
همچنین در این نشست، کارن رستمی، نویسنده کتاب در سخنانی عنوان کرد: قلندریه و ملامتیه فرهنگ نهانگرانه ایرانی است و امروز نیز در کردستان و کرمانشاه (زاگرس میانی) آیین‌هایی را در این مناطق شاهدیم که دارای پیشینه هزار ساله هستند و به قبل از اسلام و دوران مهرپرستی ایرانیان تعلق دارند. بی‌جهت نیست که کرمانشاه را ایران خرد می‌دانند؛ چراکه بسیاری از ریشه‌های فرهنگ ایرانی را درخود دارد. زاگرس میانی را می‌توان زادگاه عرفان دانست و این منطقه نقش مهمی را در شکوفایی فرقه‌ای ملامتیه و قلندریه ایفا کرده است.
 

در پایان این نشست، کتاب «قندریه و شکوفایی شعر پارسی» رونمایی شد. این کتاب که دیباچه‌اش به قلم میرجلال‌الدین کزازی تحریر شده پنج فصل را با نام‌های کلیات، تصوف و عرفان، ملامتیه، قلندریه و قلندریه در تکامل شعر پارسی را شامل می‌شود. 

در این کتاب برای نخستین بار کرمانشاه و کردستان به عنوان گهواره تصوف و عرفان معرفی و بیان شده که بیشترین قلمرو و حضور متصوفه چه در شکل آرمان‌های نخستین ایشان و چه در شکل تحول یافته آن بیشتر منطقه‌های غرب ایران بویژه کرمانشاه و کردستان بوده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها