صادقی یکی از نویسندگان اثر در خصوص چگونگی شکلگیری کلاویهها گفت: بهعنوان جمعی از شاگردهای استاد درخشنده، تصمیم گرفتیم داستانهایمان را در یک مجموعه چاپ کنیم. داستانهای کلاویهها، هجده داستان از هجده نویسنده است و هر داستان موضوعیت خودش را دارد. در واقع کلاویهها مجموعهای مضمون خاص خودش در قالب اجتماعی، خانوادگی و... را دارد. جمعآوری اثر بهخاطر هماهنگی بین داستانها، نام اثر و انتخاب طرح جلد بین هجده نفر زمانبر بود.
وی درباره اسم کتاب چنین گفت: به شستی ارگ و پیانو کلاویه میگویند. در واقع داستانهای کتاب نُتهای موسیقی و آواهایی هستند که از ذهن هر نویسنده استخراج شده و در کنار هم یک موسیقی یا اثر را خلق کردند. از آنجایی که میگوییم داستاننویسان مهندسی فرهنگی یک جامعه را برعهده دارند، در این اثر هم سعی شده که با قرار دادن داستانها در کنار هم، به یک مهندسی در زمینه فرهنگی برسیم.
ایشان بعد از خواندن مقدمه اثر، به نقد دومین داستان از این کتاب با عنوان «دلهای پاک»، نوشته خانم تولیده پرداخته و گفت: این داستان در خصوص بیتوجهی به جنس دختر و زن و تأکید بر داشتن فرزند پسر از جانب پدر خانواده است. ما در طول داستان میبینیم که پسری به دنیا میآید که در نهایت بزهکار میشود. اثر دارای نثر بسیار روان است و همذاتپنداری خوبی در مخاطب ایجاد کرده است و تمام وقایع داستان با یادآوری و برگشت به عقب بیان شده است.
در ادامه مهدوی تعریف مجملی از داستان خودشان، با نام «سفر به زمان» ارائه کردند و خانم تولیده به نقد آن پرداختند و گفتند: در این داستان ما با یک فضای زنانه روبهرو هستیم. زنی خرافهپرست که عقیده باطلی از کودکی تا بزرگسالی با او همراه بوده است. البته نویسنده در داستانش راهکارهایی چون دینداری، برای از بینبردن این عقیده باطل ارائه کردند. ایشان در ادامه به فضاسازی داستان اشاره کرد و گفت: کاش فضای خانه زن و حمامهای قدیمی واضحتر و باورپذیرتر نشان داده میشد.

نقد داستان «سفر به زمان» توسط خانم حصیرچی انجام شد. او درباره این داستان گفت: داستان از نیمه به بعد خاطره ـ داستان بود تا داستان. دیگر اینکه اگرچه برگشتهایی به کودکی زن بهعنوان شخصیت اصلی داستان زده شد و زاویهدید، من راوی بود اما نویسنده نتوانسته بود بهدرستی از زاویهدید سیال ذهن استفاده کند؛ چراکه تداعی معنایی نداشتیم. در این قالب خاطره ـ داستان، شخصیتپردازی بسیار مصنوعی بود. چینش کلماتی که در طول داستان به کار رفته بود، متناسب با شخصیت راوی نبود. در طول داستان، کشمکش شخصیت با خودش را که نشاندهنده ترس او بود، نداشتیم. شخصیتها بیشتر تیپ بودند تا شخصیت.
صادقی درباره داستان «سفر به زمان» گفت: اولین چیزی که مخاطب را جذب یک اثر میکند عنوان آن است. «سفر به زمان» یک مقدمهای را به خواننده میدهد که داستان را درک کند و آن فضاسازی و ضعفی که نویسنده در صحنهپردازی ممکن است پیش بیاید را پوشش بدهد. انتخاب عنوان خوب توسط خانم مهدوی برای داستان «سفر به زمان» خیلی هوشمندانه بود.
در ادامه صباپور به تعریف مجملی از داستان «صبوری» نوشته خودش، پرداخت. حصیرچی به نقد این داستان پرداخت و از توصیفات ایشان در داستان تعریف کرد. همچنین گفت: در این داستان از ابزار پرداخت به درستی استفاده شده بود و تلخیص خوبی در داستان وجود داشت و گفتوگوها کوتاه و به دور از شعارزدگی بود که سبب ایجاد ضرباهنگ خوب در داستان شده است. داستان اتمسفر و فضاسازی درستی داشت و چینش کلمات متناسب با شخصیت داستان بود.

صادقی پس از معرفی داستان «خنده گلهای داوودی» نوشته حصیرچی گفت: این داستان برای من بیشتر یک دلنوشته بود تا داستان. البته کتاب نثر خیلی خوب بود و ای کاش در قالب زاویه دید اول شخص نوشته میشد.
در ادامه داستان «قضاوت» معرفی شد و عصاچی به نقد آن پرداختند و گفتند که عنوان داستان با متن داستان هماهنگ بود. شخصیتپردازی، چینش کلمات و زاویه دید نمایشی در طول داستان به خوبی انجام شده بود. داستان نثر روانی داشت.
خانم امینی به نقد داستان «زنجیرها» نوشته نگار توکلی پرداخت و گفت: نویسنده با سن کمی که داشته بهخوبی توانسته از عهده نگارش داستان برآید. داستان در فضایی زنانه نوشته شده است.
داستانهای «عشق سالخورده» و «شبیه سکوت» در پایان این نشست نقد و بررسی شدند.
نظر شما